جنگ اوکراین جنگ جهانی سوم نیست
نویسنده: Robert Kelly منبع: 1945
از زمان شروع جنگ اوکراین در فوریه، برخی از ناظران مدام هشدار میدهند که جنگ اوکراین به جنگی با مقیاس جهانی تبدیل خواهد شد، آنها میگویند که درگیری حتی ممکن است با تبادل هستهای بین ناتو و روسیه به پایان برسد. جنگ اوکراین، در این قرائت، جنگ قدرتهای بزرگ است. روسیه نهتنها با اوکراین، بلکه با کل غرب میجنگد. این شبیه جنگ جهانی اول است، یک درگیری عمومی که طی آن تمام قدرتهای بزرگ اروپا در یک جنگ فرسایشی علیه هم صفآرایی کردهاند.
این دسته از ناظران هشدار میدهند که آلمان در جنگ جهانی اول شکست خورد، اما نه نابود شد و نه توانست مخالفان خود را نابود کند. در مقابل، روسیه امروز دارای زرادخانه هستهای است و اگر جنگ اوکراین جنگ جهانی سوم باشد ما در آستانه نابودی جهان هستیم. این تحلیل مدام در غرب شنیده میشود که چنانچه روسیه حس کند در آستانه شکست است از سلاح هستهای استفادهای خواهد کرد.
جنگ اوکراین یک باتلاق است، نه یک جنگ عمومی
یک جنگ عمومی بین روسیه و ناتو بسیار بعید است. چنین جنگی درواقع میتواند به سمت تبادل بمب هستهای پیش برود. هر درگیری که شامل یک قدرت بزرگ مجهز به سلاح هستهای باشد، بهطور خودکار خطرات تشدید را در پی دارد، بهویژه اگر آن قدرت بزرگ نتواند به پیروزی دست یابد. بهطور غریزی، قدرتهای بزرگ انتظار پیروزی نظامی رادارند. نخبگان و مردم آنها احساس ناامیدی و فریبخوردگی خواهند کرد اگر قدرت بسیار کوچکتر به نحوی پیروزی مورد انتظار را به آنها ندهد.
ما چنین ناامیدی را در شکست فرانسه در ویتنام، بنبست آمریکا در کره و همچنین شکستش در ویتنام و شکست شوروی در افغانستان دیدیم. در این موارد سرخوردگی از شکست بسیار قوی بود اما خطرات ژئوپلیتیکی تسلیحات اتمی بسیار بیشتر از هزینههای بنبست یا شکست بود. در هر مورد، فرانسه، آمریکا و شوروی شکست را ارزانتر از استفاده از سلاح هستهای یافتند و جنگ را رها کردند.
در مورد جنگ روسیه در اوکراین هم شرایط همینطور است. روسیه درگیر یک جنگ بزرگ با غرب نیست، بلکه درگیر یک «جنگ کوچک» با اوکراین است. بارزترین مدل در اینجا جنگ ویتنام است. ایالاتمتحده وارد جنگ با ویتنام شد اما نتیجه برای این کشور ناامیدکننده بود و ویتنام به یک باتلاق تبدیل شد، یک بنبست دائمی. به نظر میرسد سرنوشت روسیه در اوکراین هم همین باشد.
ناتو و روسیه وارد جنگ نخواهند شد
در حال حاضر، نیروهای ناتو و روسیه درواقع در حال تبادل آتش نیستند. نیروهای ناتو در اوکراین نیستند. حمایت ناتو به کمک محدود میشود، چیزی که دههها در جنگهای نیابتی شاهد آن بودهایم. دو نمونه معروف عبارتاند از حمایت شوروی و چین از ویتنام علیه آمریکاییها در دهههای 1960 و 1970 و حمایت ایالاتمتحده از شورشیان افغان علیه اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1980. هیچیک از این دو به جنگ جهانی سوم منجر نشد.
تحلیلگرانی که سناریوهای جنگ جهانی سوم را پیش میبرند باید توضیح دهند که چگونه ناتو و روسیه از درگیریهای امروزی که ازنظر جغرافیایی محدود شده به یک رقابت عمومی وارد میشوند بهویژه زمانی که همه بازیگران بهشدت از خطرات هستهای که تشدید تنشها به همراه خواهد داشت آگاه هستند. درواقع، ما به تازگی متوجه شدیم که ایالاتمتحده و روسیه در پشتصحنه برای جلوگیری از تشدید تنش صحبت کردهاند، همچنین چین هم پیام میدهد که روسیه نباید از سلاحهای هستهای استفاده کند. این نوع دیپلماسی بهشدت خطر غلتیدن به سمت جنگ هستهای را کاهش میدهد. روسیه خود خطرات جنگ هستهای را میداند و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، پس از بازتاب منفی بلوفهای هستهای اخیرش در جهان، مجبور به عقبنشینی شد.
جنگ تشدید نشده است
درواقع، جنگ بهطور قابلتوجهی تشدید نشده است. ما در 9 ماه اخیر مدام میشنویم که این جنگ از کنترل خارج میشود اما واضح است که این اتفاق نمیافتد. در عوض، حتی با شکست روسیه، جنگ همچنان محدود است. ادامه دادن به این موضوع که ما در پرتگاه یک درگیری جهانی قرار داریم - درحالیکه حتی پس از گذشت چندین ماه از آن خبری نیست - بهطور فزایندهای مانند یک ترفند است که از سوی کسانی که میخواهند روسیه در جنگ پیروز شود، مطرح میشود. طراحی جنگ با چنین عباراتی برای ترساندن غرب است تا کمکهایش به اوکراین را متوقف کند. ما نباید تسلیم چنین ترس افکنی شویم. روسیه در یک جنگ انتخابی شکست میخورد و شکست قریبالوقوع آن یک تهدید وجودی ملی نیست. اوکراین و ناتو قرار نیست پس از شکست روسیه به روسیه حمله کنند. سادهترین گزینه برای روسیه بهطور فزایندهای این خواهد بود که بهسادگی ببازد و به خانه برود. همان کاری که آمریکاییها در مورد ویتنام و شورویها در مورد افغانستان انجام دادند. خروج روسیه از اوکراین برای کاهش خسارات خود، پایان محتملتری برای این جنگ است تا یک جنگ عمومی و بهویژه یک درگیری هستهای.