متهم به قتل: همسرم خودزنی کرد، من قاتل نیستم
مأموران پلیس دو سال قبل باخبر شدند زنی جوان در خانهاش کشته شده است. شوهر این زن که مظنون اصلی پرونده بود، بازداشت شد و جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت.
بررسیهای انجامشده نشان داد این زن با ضربه چاقویی که بر قلبش وارد شده، جانش را از دست داده است. از طرفی مأموران متوجه شدند زن جوان که منیژه نام داشت، از مدتی قبل با شوهرش مجید درگیری داشت و بهدنیاآمدن فرزندشان هم نتوانست زندگی آنها را به آرامش برساند.
وقتی از مادر منیژه بازجویی شد، گفت: دخترم سه سال قبل با مجید ازدواج کرد. مجید پسرعمه منیژه بود و ما فکر میکردیم ازدواج فامیلی میتواند خوشبختی فرزندمان را تضمین کند. زمانیکه آنها با هم ازدواج کردند ما نمیدانستیم مجید معتاد است، اما مدتی بعد منیژه به ما گفت: شوهرش اعتیاد دارد.
او زمانی متوجه اعتیاد شوهرش شد که باردار بود. سر این موضوع درگیریهایی بین دو خانواده به وجود آمد. مجید قول داد اعتیادش را ترک کند. وقتی دخترشان به دنیا آمد ما فکر میکردیم زندگیشان به آرامش میرسد، اما اشتباه میکردیم تنش بین آنها بیشتر شد تا اینکه روز حادثه به ما خبر دادند فرزندمان کشته شده است.
مجید بعد از بازداشت به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: همسرم مدام با من درگیر میشد و مرا متهم میکرد مواد مصرف میکنم. من مدتی تفننی مواد مصرف میکردم، اما بعد از مدتی کنار گذاشتم با این حال، منیژه به من مشکوک بود و میگفت: با دوستانت مواد مصرف میکنی. بهدنیاآمدن فرزندمان هم باعث نشد منیژه به من اعتماد کند. هر بار که با دوستانم بیرون میرفتم او مرا متهم میکرد و میگفت: تو مواد مصرف کردهای.
بیشتر بخوانید:
زن خیانتکار با همدستی مرد غریبه، شوهرش را کشت
پشت پرده قتل دردناک عروس افیونی
آزار جنسی دختر ۱۱ ساله تهرانی توسط ناپدریاش
متهم درباره اینکه چرا همسرش به او شک داشت، گفت: یک بار منیژه در جیب شلوار من مواد پیدا کرد. من مقداری تریاک داشتم که متعلق به دوستم بود وقتی همسرم آن را پیدا کرد، عصبانی شد و مرا به اعتیاد متهم کرد و موضوع را با خانوادهاش در میان گذاشت. از آنجایی که ما دخترعمه و پسردایی بودیم، دعوای خانوادگی شد.
من به همه قول دادم دیگر با دوستانم که اعتیاد دارند، ارتباطی نداشته باشم. فکر میکردم موضوع حل شده است چراکه دخترم به دنیا آمده بود و ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه درگیری پیش آمد. او با چاقو به من حمله کرد من هم چاقو را از او گرفتم و به خودش زدم. در واقع برای دفاع از خودم این کار را کردم.
پرونده با توجه به مدارک موجود و کیفرخواست صادره برای رسیدگی به شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه او خوانده شد. سپس پدر و مادر مقتول به عنوان دو نفر از اولیایدم درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر هستند سهم دیه نوهشان را هم بپردازند. مادر مقتول گفت: دختر من بسیار جوان بود. او برای اینکه زندگی خوبی داشته باشد و شوهرش را از اعتیاد نجات دهد، خیلی تلاش کرد، ولی شوهرش حاضر نبود مواد را رها کند و همین باعث شد تا او کشته شود. داماد من مرد خشنی بود خیلی دخترم را اذیت میکرد. با اینکه دخترم با او مهربان برخورد میکرد، اما دامادم دست بزن داشت و همسرش را بهشدت کتک میزد. دخترم زندگی خوبی نداشت در نهایت هم کشته شد و حالا هم ما درخواست قصاص داریم.
نوهمان حالا چهارساله است و ما میدانیم آینده مبهمی دارد با توجه به اینکه پدرش مادرش را کشته است، این بچه در بزرگسالی با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد شد، اما این کاری است که پدرش با او کرده است و ما حالا انتقام خون فرزندمان را میخواهیم.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اعترافاتش در بازجوییها را پس گرفت و گفت: من در این سالها که با منیژه زندگی کردم، زندگی عاشقانه و خوبی داشتم. من او را خیلی دوست داشتم و ازدواج ما درست است که فامیلی بود، اما ازدواج عاشقانهای بود. من زنم را دوست داشتم و سعی میکردم شک و تردیدهایی که به من دارد را برطرف کنم، اما او روز به روز بیشتر با من بدرفتاری میکرد. درگیری ما به دلیل این بود که فکر میکرد من نسبت به خانوادهام مسئولیتپذیر نیستم تا اینکه روز حادثه بر سر اینکه فکر میکرد همچنان مواد مصرف میکنم، به من حمله کرد. او چاقو دستش بود و میخواست من را بزند. من سعی کردم چاقو را از دستش بگیرم و در کشمکشی که بین ما بود، چاقو یکدفعه وارد بدن خودش شد و او خودزنی کرد. به من گفته بود خودش را میکشد و در نهایت هم این کار را کرد. من سعی کردم کمک کنم تا زنده بماند، اما فایدهای نداشت.
متهم گفت: من همسرم را دوست داشتم و هرگز اقدام به قتل او نکردم.
قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.
وقتی از مادر منیژه بازجویی شد، گفت: دخترم سه سال قبل با مجید ازدواج کرد. مجید پسرعمه منیژه بود و ما فکر میکردیم ازدواج فامیلی میتواند خوشبختی فرزندمان را تضمین کند. زمانیکه آنها با هم ازدواج کردند ما نمیدانستیم مجید معتاد است، اما مدتی بعد منیژه به ما گفت: شوهرش اعتیاد دارد.
او زمانی متوجه اعتیاد شوهرش شد که باردار بود. سر این موضوع درگیریهایی بین دو خانواده به وجود آمد. مجید قول داد اعتیادش را ترک کند. وقتی دخترشان به دنیا آمد ما فکر میکردیم زندگیشان به آرامش میرسد، اما اشتباه میکردیم تنش بین آنها بیشتر شد تا اینکه روز حادثه به ما خبر دادند فرزندمان کشته شده است.
مجید بعد از بازداشت به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: همسرم مدام با من درگیر میشد و مرا متهم میکرد مواد مصرف میکنم. من مدتی تفننی مواد مصرف میکردم، اما بعد از مدتی کنار گذاشتم با این حال، منیژه به من مشکوک بود و میگفت: با دوستانت مواد مصرف میکنی. بهدنیاآمدن فرزندمان هم باعث نشد منیژه به من اعتماد کند. هر بار که با دوستانم بیرون میرفتم او مرا متهم میکرد و میگفت: تو مواد مصرف کردهای.
بیشتر بخوانید:
زن خیانتکار با همدستی مرد غریبه، شوهرش را کشت
پشت پرده قتل دردناک عروس افیونی
آزار جنسی دختر ۱۱ ساله تهرانی توسط ناپدریاش
متهم درباره اینکه چرا همسرش به او شک داشت، گفت: یک بار منیژه در جیب شلوار من مواد پیدا کرد. من مقداری تریاک داشتم که متعلق به دوستم بود وقتی همسرم آن را پیدا کرد، عصبانی شد و مرا به اعتیاد متهم کرد و موضوع را با خانوادهاش در میان گذاشت. از آنجایی که ما دخترعمه و پسردایی بودیم، دعوای خانوادگی شد.
من به همه قول دادم دیگر با دوستانم که اعتیاد دارند، ارتباطی نداشته باشم. فکر میکردم موضوع حل شده است چراکه دخترم به دنیا آمده بود و ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه درگیری پیش آمد. او با چاقو به من حمله کرد من هم چاقو را از او گرفتم و به خودش زدم. در واقع برای دفاع از خودم این کار را کردم.
پرونده با توجه به مدارک موجود و کیفرخواست صادره برای رسیدگی به شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه او خوانده شد. سپس پدر و مادر مقتول به عنوان دو نفر از اولیایدم درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر هستند سهم دیه نوهشان را هم بپردازند. مادر مقتول گفت: دختر من بسیار جوان بود. او برای اینکه زندگی خوبی داشته باشد و شوهرش را از اعتیاد نجات دهد، خیلی تلاش کرد، ولی شوهرش حاضر نبود مواد را رها کند و همین باعث شد تا او کشته شود. داماد من مرد خشنی بود خیلی دخترم را اذیت میکرد. با اینکه دخترم با او مهربان برخورد میکرد، اما دامادم دست بزن داشت و همسرش را بهشدت کتک میزد. دخترم زندگی خوبی نداشت در نهایت هم کشته شد و حالا هم ما درخواست قصاص داریم.
نوهمان حالا چهارساله است و ما میدانیم آینده مبهمی دارد با توجه به اینکه پدرش مادرش را کشته است، این بچه در بزرگسالی با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد شد، اما این کاری است که پدرش با او کرده است و ما حالا انتقام خون فرزندمان را میخواهیم.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اعترافاتش در بازجوییها را پس گرفت و گفت: من در این سالها که با منیژه زندگی کردم، زندگی عاشقانه و خوبی داشتم. من او را خیلی دوست داشتم و ازدواج ما درست است که فامیلی بود، اما ازدواج عاشقانهای بود. من زنم را دوست داشتم و سعی میکردم شک و تردیدهایی که به من دارد را برطرف کنم، اما او روز به روز بیشتر با من بدرفتاری میکرد. درگیری ما به دلیل این بود که فکر میکرد من نسبت به خانوادهام مسئولیتپذیر نیستم تا اینکه روز حادثه بر سر اینکه فکر میکرد همچنان مواد مصرف میکنم، به من حمله کرد. او چاقو دستش بود و میخواست من را بزند. من سعی کردم چاقو را از دستش بگیرم و در کشمکشی که بین ما بود، چاقو یکدفعه وارد بدن خودش شد و او خودزنی کرد. به من گفته بود خودش را میکشد و در نهایت هم این کار را کرد. من سعی کردم کمک کنم تا زنده بماند، اما فایدهای نداشت.
متهم گفت: من همسرم را دوست داشتم و هرگز اقدام به قتل او نکردم.
قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.