جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > شعر سیخی چند؟!

شعر سیخی چند؟!

مردی خسته از در داخل آمد و گفت: شعر سیخی چند؟! کمی گیج شده بود. قیمت سیخ کباب را گفتم.

مردی خسته از در داخل آمد و گفت: شعر سیخی چند؟! کمی گیج شده بود. قیمت سیخ کباب را گفتم. سرش را زیر انداخت و با اندوه و خستگی بیشتری بدون هیچ حرف‌اضافه‌ای از دستور بیرون رفت. بعد با خودم خیلی فکر کردم. اگرچه شاید بیرون از کبابی سخت‌تر از درون آن باشد و درون آن که هستی می‌توانی بیرون را رمانتیک و هرطور که دوست داری با ذهنت بسازی  و پرورش بدهی، ولی واقعیت در بیرون چیزی متفاوت از درون کبابی است. هرچقدر هم شاعر باشی نمی‌توانی دود ماشین را با دود کباب یکی فرض کنی و یا نیش مردم را با سیخ یک جور ببینی! هرچقدر مردم بیرون از کبابی مغزشان کار نمی کند و دائم به مشکلات شکمشان فکر می کنند و هزاران رمان بر اساس آن شکل گرفته است در کبابی بیشتر شکم مردم کار می کند و وقت ندارند به مشکلات مغزی خودشان فکر کنند. یک جوری شاید درون کبابی از معدود جاهایی باشد که مغز درست با خود شکم هماهنگ کار می کند و لذت عجیبی حاصل می شود. با این وجود و با توجه به همه شواهد موجود و نتایج ساعت ها کار کارشناسی خدمت مقام کبابی اعلام کردم که اگر شاعری اسم یکی از کتاب هایش «تو را دوست دارم چون نان و نمك» باشد به دنیای کبابی نزدیک نیست؟! و به ایشان توضیح داده ام این شاعر در کتاب دیگرش «کجاست دستان تو» کاری کرده نزدیک به نگاه بالا و به دنبال آن بوده که بگوید: در کنار روایت‌هایش از زندگی انسان‌ها تصاویری زیبا و شاعرانه‌ای از روابط آن‌ها به دست می‌دهد. سال‌های جنگ در بیرون از زندان دشوارتر از درون است. اشعار وی در واپسین سال‌های زندگیش سرشار است از اندوه جدایی عنقریب و دل کندن از زندگی و زیبایی‌های آن. این شاعر که پس از مرارت‌های زندان اکنون زندگی راحت و مناسبی می‌گذراند به‌دشواری تن به ترک آن می‌داد. اما وضعیت جسمی‌اش خود او را بیش از دیگران متقاعد کرده بود که وقت خداحافظی نزدیک است. بیشتر مضامین شعری او در سه سال آخر عمر شرح پیری و تنهایی و حسرت از یک‌سو و عشق بسیار رمانتیک او به ورا از سوی دیگر است! کار که به این جا رسید مقام کبابی گفتند: من شعر «سرم را نـه ظلم می‌تواند خم کند،/ نه مرگ،/ نه ترس!/ سرم فقط برای بوسیدن دست‌های تو/ خم می‌‌شود...» از این شاعر بارها برای خانم خوانده ام ولی ایشان گفتند: خیلی نمی شود حرف هایت را باور کرد! و گفتند هر وقت مسافرت و تفریح من سرجایش بود بیا و این ها را نیز بخوان و من دیشب زندگی این ناظم که نظم چندانی نداشت را گفتم تا او بداند و الان هم می گویم تا تو بدانی: ناظم حکمت، شاعر ترک بود. او که یکی از پیشگامان ایجاد تحول در شعر ترکی بود، بیش از ده سال از عمرش را در زندان گذراند. کتاب پیش رو شامل اشعاری است که او در زندان سروده است. ناظم حکمت شاعر، نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور ترکی متولد 15 ژانویه 1902 در شهر سالونیک واقع در یونان امروزی است. او از حدود چهارده سالگی شعر می‌نوشت و در نوزده سالگی حین سفرش به شوروی با نسل جدیدی از هنرمندان انقلابی آشنا شد. این آشنایی سبب شد ناظم حکمت جسارت بیشتری برای ایجاد تحول در شکل و محتوای شعر کلاسیک عثمانی پیدا کند. بعد مقام کبابی گفتند تو هر کتابی از ایشان را هم خواستید بخوان حتی همین کتاب «از چهار زندان» و یا هر کتاب دیگری که پیدا کردی. ولی من فعلا همان گزینش مجموعه شعرهای عاشقانه اش با عنوان: «تو را دوست دارم چون نان و نمك» دارم می خوانم همین عنوانش هم با کباب و کبابی تناسب بیشتری دارد.

برچسب ها
نسخه اصل مطلب
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.