جمنا يك دكان موقت و فصلي است
محمد مهاجري، تحليلگر اصولگرا معتقد است كه تشكيلات جمنا از ابتدا هم يك تشكل جدي نبود. به بيان درستتر، اصولگرايان اصلا آن را جدي نگرفتند. ترجيح ميدهم به جاي تشكل و تشكيلات از واژه دكان و مغازه استفاده كنم. يعني جمنا يك مغازه موقت و فصلي بود براي انتخابات رياستجمهوري.
جدا شدن برخي چهرهها از جمنا و دور شدن رييسي از جمنا نشانه چيست؟ آيا اين تشكل ميتواند منجر به وحدت اصولگرايان شود؟
تشكيلات جمنا از ابتدا هم يك تشكل جدي نبود. به بيان درستتر، اصولگرايان اصلا آن را جدي نگرفتند. ترجيح ميدهم به جاي تشكل و تشكيلات از واژه دكان و مغازه استفاده كنم. يعني جمنا يك مغازه موقت و فصلي بود براي انتخابات رياستجمهوري. تركيب شوراي مركزي آن از ابتدا نشان ميداد قرار نيست كاري كنند. منهاي يكي دو نفر از اعضاي شورا كه ترديد ندارم توي رودربايستي ديگران عضو شوراي مركزي شده بودند، ساير اعضا نه وزني در فضاي سياسي كشور داشتند و نه در بين اصولگرايان از جايگاه قابل ذكري برخوردار بودند. در غيرجدي و ناكارآمدبودن جمنا همين بس كه نه آقاي رييسي براي آن مايه گذاشت نه آقاي قاليباف. با اين حال جمنا دورهميهاي خودش را برگزار كرد و نتيجه كارش هم كمترين تاثيري در نتيجه انتخابات نداشت. اگر جمنا نبود چه بسا راي آقاي رييسي قدري بيشتر هم ميشد. درباره آينده جمنا و نقشي كه در انتخابات آينده ميتواند داشته باشد بايد به گذشتهاش مراجعه كرد و به نظر من اين تاثير نزديك به صفر خواهد بود. ضمن اينكه اصولگرايان عادت ندارند از يك تشكل فصلي در ٢ فصل استفاده كنند. وقتي ميشود يك تشكل فصلي ديگر درست كرد، اصراري بر حفظ تشكل ناكارآمد ندارند.
چقدر از جدايي چهرهها از جمنا ناشي از مشكلات مالي اين تشكل است؟
من از مسائل مالي جمنا خبر ندارم و نميدانم مشكل دارند يا نه. اما فكر ميكنم اگر شفاف و روشن بگويند در انتخابات پارسال چقدر خرج كردند و از كجا درآمد داشتند خدمت بزرگي به جريان اصولگرايي كردهاند.
آيا اصولگرايان ميتوانند بدون جمنا و با راهكارها و نهاد جديد ديگر به وحدت برسند؟
قطعا ميتوانند به شرطي كه رودربايستي با ديگران و ترس از بعضيها را كنار بگذارند. هنوز جريان اصولگرايي نتوانسته خودش را از تندروهايش نجات بدهد. به دو دليل؛ اول اينكه ميخواهد تندروها را به عنوان اهرم فشار نگه دارد و دوم اينكه از آنها ميترسد. مادام كه اين ملاحظه و ترس وجود دارد ناگزير از باج دادن و سهم دادن است. هر وقت جريان اصولگرا توانست تندروها را از خود جدا كند صاحب گفتماني ميشود كه در بين مردم حامي دارد.
چقدر از مشكلات اصولگرايان به دليل كمرنگ شدن نقش جامعتين است؟
ضمن احترام به جامعه محترم مدرسين و جامعه روحانيت تهران ناگزيرم عرض كنم متاسفانه بعضي اعضاي اين دو تشكل ميدان فعاليت خود را به تندروها واگذار كردهاند و همين اتفاق باعث شده نفوذ كلامشان بين ساير اصولگرايان و مردم كاهش يابد.
بهترين راه پيش پاي اصولگرايان در انتخابات آتي براي توفيق چيست؟
اصولگرايان بايد بدون ترس از جناح رقيب به «خودانتقادي صريح» بپردازد و همه اشتباهات سالهاي گذشته خود را مرور كند. به اين ترتيب قادر خواهد بود با بدنه فكري و نخبگي جامعه آشتي كند و پيروزي را براي بعد از چنين اقدامي برنامهريزي كند.در غير اين صورت پيشنهادم اين است كه چندسالي به خودشان مرخصي و استراحت بدهند تا جريان جوانتر و خردمندتري زمام كار را در دست بگيرد.
قاليباف قبلا نقد كرده بود كه راس تصميمگيري اصولگرايان دچار اختلال است. موافق هستيد؟
اين از انگشتشمار حرفهاي آقاي قاليباف است كه درست گفته؛ آن هم با حداقل ١٢سال تاخير.