جستجو
رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > کودکانی که قربانی کمال‌گرایی والدین می‌شوند: توهم کودک نابغه

کودکانی که قربانی کمال‌گرایی والدین می‌شوند: توهم کودک نابغه

امروزه بسیاری از والدین فرزند خودشان را به‌شدت تیزهوش می‌دانند و گمان می‌کنند هوش فرزندشان از متوسط جامعه و کودکان همسالش بسیار بالاتر است.

 رویداد ایران- ماهور سنایی

امروزه بسیاری از والدین فرزند خودشان را به‌شدت تیزهوش می‌دانند و گمان می‌کنند هوش فرزندشان از متوسط جامعه و کودکان همسالش بسیار بالاتر است. این توهم، هم برای خود کودک هم‌خانواده او و در کل برای جامعه آسیب‌زا است؛ اما چرا این تفکر شکل می‌گیرد و چه آسیبی به همراه دارد؟ در همین زمینه با ثمین روغنی؛ روانشناس کودک به گفتگو نشستیم که در زیر می‌خوانید. یکی از مسائلی که امروز به‌شدت موردتوجه والدین بلندپرواز است این است که فرزندانشان دارای موهبت الهی تیزهوشی هستند اخیرا اکثر خانواده‌ها بر این باورند که کودکانی با سطح هوشی بالاتر از میانگین و استعدادهایی فراتر از همسالانشان دارند که همواره سالیانه هزینه‌های مالی و زمانی زیادی در راستای کشف و پرورش آن می‌کنند.
دردسر والدین کمال‌گرا
به نظر می‌رسد پدر و مادرهایی که معتقدند در کودکی استعدادهای ویژة آن‌ها کشف نشده است و والدینشان توجه و زمان کافی برای پرورش و حمایت از توانایی‌های آن‌ها نگذاشته‌اند حال به والدین کمال‌گرایی تبدیل‌شده‌اند که باقدرت تمام به دنبال کشف و شکوفایی نقاط قوت فرزندان و پر کردن حفره‌های شخصیتی و برآورده شدن آرزوهای خود در کودکانشان هستند. در سال‌های اخیر باتوجه‌به دگرگونی سبک‌های تربیتی، افزایش سطح اطلاعات عمومی، افزایش توجه به روانشناسی و مسائل تربیتی، ارتقا سطح تحصیلات والدین، استفاده از شبکه‌های اجتماعی و از سوی دیگر کاهش تعداد فرزندان خانواده‌ها همه‌وهمه دلایلی هستند که توجه خانواده‌ها را به‌سوی فرزندان جلب می‌کند. همه روز تعداد زیادی از خانواده‌ها به مراکز روانشناسی برای سنجش هوش کودک خود مراجعه می‌کنند که و غالبا نتیجه با تصوراتشان متفاوت است. ذهن مقایسه‌گر و سبک تربیتی مقایسه کننده‌ای که معمولا والدین با آن پرورش‌یافته‌اند دائما به دنبال پرورش کودکی است که در تمام زمینه‌ها از سایر همسالان در این کورس مسابقات برتری داشته باشد و به این صورت است که این کودکان به طور پیوسته در کلاس‌ها فوق‌برنامه سپری می‌کنند. در اغلب خانواده‌ها کودکان به طور پیوسته بیشتر زمان بیکاری خود را در کلاس‌های گوناگون علمی و هنری سپری می‌کنند و به طور معمول زمانی برای بازی‌های کودکانه، کشف و شهود و انجام فعالیت‌های که به آن علاقه دارند پیدا نمی‌کنند.
از خستگی تا اضطراب دائمی
به گفتة جاستین کولسون، روانشناس؛ والدین امروزی هیچ فرصتی را برای آموزش و شرکت در فعالیت‌های فوق‌برنامه فرزندان خود از دست نمی‌دهند، والدین برای تشویق فرزندان به یادگیری بیشتر و برجسته شدن آن‌ها از یک‌سو و از سویی دیگر تبدیل‌شدن به بهترین والدین هر کاری از دستشان برمی‌آید انجام می‌دهند که گاهی همراه با دادن باج‌های بزرگ برای شرکت کردن کودک در این کلاس‌ها و یا تمرین دروس مربوطه است که معمولا موجب خرد شدن کودکان در زیر این فشارها و عدم همکاری و علاقة آن‌ها برای شرکت در این کلاس‌ها را به همراه دارد کودکانی که دائما خسته هستند و در حال کشمکش برای عدم حضور در کلاس‌ها. از علائم و مشکلاتی که کودکان پرمشغلة امروزی با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند احساس خستگی، اضطراب و گاها افسردگی است. این کودکان معمولا از درد شکم و سردرد شکایت دارند که می‌تواند به دلیل اضطراب یا کم‌خوابی و بدغذایی آن‌ها باشد و همچنین به طور معمول از مدرسه عقب می‌افتند و موجب کاهش نمرات و کاهش اعتمادبه‌نفس آنان می‌شود که پیامد بسیار نامطلوب فشار کلاس‌ها و کارگاه‌ها مختلفی است که والدین با تصور حمایت و عدم آگاهی از اثرات سو این موضوع بر کودکشان تحمیل می‌کنند. روزانه تعداد زیادی از والدین با شکایت عدم همکاری و عدم، پشتکار و همچنین گزارش مربی مبنی عدم پیشرفت در کلاس موردنظر برای پیگیری وضعیت کودک خود به کلینیک‌ها مراجعه می‌کنند و گمان دارند که کودکشان دارای نقص توجه است و آن‌طور که توقع دارند پیشرفت نمی‌کنند؛ اما در غالب مواقع کودک نیازی به مداخله درمانی ندارد و تنها خسته است و علاقه‌ای به همکاری در زمینة موردنظر والدین ندارد.
قدرت انتخاب کودک نادیده گرفته نشود
به نظر می‌رسد یک راهکارهای اثربخش برای همکاری بهتر و جلوگیری از خستگی کودکان قدرت انتخاب دادن به کودکان است اینکه آنان بتوانند در زمینه‌ای که فکر می‌کنند موردعلاقه‌شان است جلو بروند، شرکت دادن کودک در کارگاه‌های یک‌روزه یا حضور در خانة بازی با کلاس‌های مختلف جهت امتحان شدن رشته‌های مختلف هنری و ورزشی توسط کودک تا بتواند زمینة موردعلاقة خود را کشف کند و از سوی دیگر به طور معمول پیشنهاد می‌شود در صورت خستگی کودک اجازه بدهید به طور موقت فعالیت را متوقف کند به‌جای فشارهای بیشتر و دادن وعده‌های گوناگون و همچنین پیشنهاد می‌کنم اگر همیشه دوست داشتید یک موزیسین خوب بشوید هیچ‌وقت دیر نیست خودتان دست‌به‌کار شوید و دست از هل دادن کودکان به سمت مسیرهای که می‌خواستید بردارید. به نظر می‌رسد که بهتر است کودک خود را از این جو رقابتی سنگین بیرون کشیده و اجازه بدهیم در زمینه‌ای موردعلاقه و استعدادش قدم بگذارند همچنین پیشنهاد می‌شود برای اطمینان از توانایی کودکان از تست‌های معتبر روانشناسی و کمک‌گیری از یک روانشناس کودک در این مسیر غافل نشویم و از فرهنگ وسواسی حمایت افراطی فرزندان جلوگیری کنیم.  

برچسب ها
نسخه اصل مطلب