معمای سگ کشی
مدیریت جمعیت حیوانات بیسرپرست در کشورمان بهدرستی انجامنشده و در یک نگاه صادقانه میتوان گفت فاجعهآمیز است؛ حقیقتی که بر اساس نتایج بهدستآمده نمیتوان آن را کتمان کرد. هرازگاهی برنامه جدید و پر سروصدایی بهصورت مقطعی و بدون تحقیقات مدون اجرا میشود و مدتی بعد رویکرد دیگری جایگزین میشود. یک روز عقیمسازی سرلوحه کار قرار میگیرد و روز دیگر کشتار جایگزین میشود. در هیچکدام از دو روش هم از علم روز دنیا و تجربه سایر کشورها استفاده نمیشود. بهطورکلی میتوان گفت نگاه صفر و صدی به مسئله حیوانات بیسرپرست و اظهارنظرهای بدون پشتوانه علمی و شواهد علمی بیشترین آسیب را به موضوع مهم مدیریت جمعیتی حیوانات بیسرپرست زده است. حقیقت این است که ما نادانستههای زیادی در زمینه حیوانات بیسرپرست بخصوص سگها داریم؛ اینکه واقعا جمعیت سگهای بدون صاحب در کشور ما چقدر است؟ ترکیب سنی و جنسی آنها چگونه است؟ در کدام مناطق کلونی سگها بیشتر شده و علت آن کدام است؟ تراکم جمعیت در هر منطقه چقدر است؟ چه میزان از سگهای بیسرپرست کنونی رهاشدهاند و قبلا سرپرست داشتهاند؟ حتی آمار دقیق از بیماریهای مشترک انسان و سگها وجود ندارد و بسته به نوع نگاه به این حیوانات مدام آمار دستکاری میشود. یک روز میگویند گزیدگیها مهارشده و طرح جدیدی میگذارند و یک روز میگویند آمار هاری بالا رفته و سگکشی را جایگزین میکنند. تا زمانی که کار علمی و اصولی انجام نشود و جواب سؤالهای بالا را ندانیم هرگونه اقدام عملی بیفایده و شتابزده است. مسئله مدیریت جمعیت حیوانات بیسرپرست بههیچعنوان مسئله سادهای نیست که با راهحل دمدستی و ساده قابلاجرا باشد. کشورهای گوناگون سالها در این زمینه تحقیق و تفحص کردهاند و بهترین راهکارها را بر اساس تحقیقات مدون انتخاب کردهاند؛ اما در کشور ما متأسفانه خلأ انجام کارهای پژوهشی قبل از تصمیمگیری بهشدت به چشم میآید که همین رویه در مورد مدیریت حیوانات بیسرپرست نیز تکرار شده است. به هر ترتیب با چشم بستن به تجربه سایر کشورها بهویژه کشورهایی که توانستهاند جمعیت حیوانات بیسرپرست را مهار کنند نمیتوانیم راهکار مناسبی پیدا کنیم. تجربه کشورهای اروپایی، مراکش، استرالیا و غیره نشان داده روشهای شتابزدهای چون کشتار و نسلکشی حیوانات نتوانسته مفید واقع شود و کشتار صرفا در کوتاهمدت تأثیرگذار است؛ اما در درازمدت حیوانات مناطق مجاور جایگزین میشوند و صرفا یک جابهجایی گسترده جمعیتی اتفاق میافتد نه اینکه جمعیت این حیوانات کنترل شوند. از طرف دیگر شماری از دوستداران حیوانات شتابزده و بر اساس احساسات موضوع نگهداری دائم از حیوانات بیسرپرست در پناهگاه را پیشنهاد میدهند که این راهکار هم عملیاتی نیست. تعریف از پناهگاه در کشور ما باید بازتعریف شود و این مراکز بهجای نگهداری دائم از حیوانات بیسرپرست به مراکز واگذاری حیوانات بیسرپرست تبدیل شوند. یعنی نگهداری موقت و یافتن سرپرست مناسب جایگزین نگهداری دائم شود. بهطورکلی میتواند گفت سازمان جهانی بهداشت حیوانات در این زمینه مدیریت چندوجهی و همهجانبه، واکسیناسیون گسترده، غذارسانی مسئولانه، ترویج حس مسئولیت اجتماعی، عقیمسازی علمی و اقدامات اینچنینی را پیشنهاد داده که معمولا در کشور ما نادیده گرفته میشود.