جستجو

معجزه سبز

من فریاد خورشید را شنیدم که چیزی درباره معجزه سبز به این‌گونه می‌گفت: دیدم که در دل سرو خون می‌جوشید و او سجده می‌کرد


من فریاد خورشید را شنیدم که چیزی درباره معجزه سبز به این‌گونه می‌گفت: دیدم که در دل سرو خون می‌جوشید و او سجده می‌کرد و دیدم که او از همه بلندتر بود؛ ولی با همه درختان می‌نشست و دیدم با این که زهریاری‌اش می‌کردند، او سبز دعا می‌کرد. آه از زبان که گنگ است و زمان که کوچک است! ای ساحل‌نشینان هشت‌بهشت، هیچ می‌دانید او نه‌تنها دردهای مرا که کوهی از آه بودم؛ بلکه او با نفس قدسی، زخم خورشید را التیام بخشید. در سینه دریایی او، صبر موج می‌زد. آن زیباترین وجه انسانی بیشتر از همه خون دل خورد و آن نیکوترین سیمای آدمی، پیش از همه صلاح امت را می‌خواست. 


  

برچسب ها
نسخه اصل مطلب
نویسنده
سعید آقایی جشوقانی
سعید آقایی، بیش از همه یک "دوست کتاب" به حساب می‌آید.
او کارشناسی ارشد هنر دارد، ۴ مجموعه شعر و ۱ مجموعه داستان و ۲ کتاب نثر ادبی منتشر کرده. ۱۲ نمایشگاه انفرادی نقاشی داشته و نوشتن را در گونه های مختلف تجربه کرده است.