جستجو
رویداد ایران > رویداد > فرهنگی > یک فیلم با دو بلیط

یک فیلم با دو بلیط

یک فیلم با دو بلیط
ابراهیم حاتمی‌کیا مانند هر ایرانی دیگری این روزها با این پرسش روبه رو است که اصلاح‌طلب است یا اصولگرا؟ میانه‌رو است یا تندرو؟ با اپوزیسیون است یا از حاکمیت؟ مدافع دولت است یا منتقد آن؟ جذابیت ابراهیم حاتمی‌کیا همواره زیستن در میانه دو جریان اصلی سیاسی و فکری ایران بوده است. دو جناحی که فقط در فهرست انتخاباتی خلاصه نمی‌شوند و دارای پایگاه اجتماعی، سبک زندگی، گفتمان و البته تشکیلات سیاسی هستند. هنر و اندیشه از جایی شروع می‌شود که بحران ایجاد شود و به همین علت نه کار سیاست و نه کار فرهنگ و نه کار طبیعت جز به جنگ حاکمیت‌ها و نبرد موقعیت‌ها راست نمی‌آید. با این تفاوت که در سیاست چه شهروند باشی چه شهریار، چه انتخابگر باشی و چه انتخاب شده در نهایت باید در یک صف بایستی تا امور کشور اداره شود اما در هنر اگر در یک صف قرار نگیری راه زوال آغاز می‌شود. ابراهیم حاتمی‌کیا سال‌هاست هنرمندانه و رندانه (به تبعیت از حضرت حافظ که پیشوای هنرمندان و رندان جهان است) در میانه میدان و شکاف ایستاده است و آن جایی موفق شده است که در این دوگانه دست به انتخاب نزده است و آن جایی ناکام شده است که ذره‌ای به سمتی غلطیده است. ابراهیم حاتمی‌کیا از یاد برد که به جز اشک‌های حاج قاسم سلیمانی از اشک‌های محمدجواد ظریف هنگام نمایش فیلم یاد کند اما «به وقت شام» فقط یک فیلم بین‌المللی نیست، یک فیلم ملی هم هست. من به عنوان یک تماشاچی (اما حرفه‌ای) سینما اگر نتوانم شهادت دهم اما به عنوان یک کتابخوان حرفه‌ای و شاگرد استادان علوم سیاسی، همه بزرگان این دانش را به شهادت می‌طلبم که گذار تراژیک نیهیلیسم غربی به بنیادگرایی اسلامی را در «به وقت شام» نقد و بررسی کنند. آنچه حاتمی‌کیا به سختی و به درستی روایت کرده است را اگر نتوان شاهکار خواند می‌توان اثری درخشان نامید که بدون ذره‌ای پروپاگاندا این گذار فلسفی را در قالب یک فیلم ماجرایی نشان داده است.
برچسب ها
نسخه اصل مطلب