متهم:دوستم می خواست از جوانی که مزاحم خواهرش شده بود،زهرچشم بگیرد
" از ابتدا قصد کشتن آن جوان 24 ساله را نداشتم! کسی را که قرار بود از ریخت و قیافه بیندازم، هیچ وقت ندیده بودم و او را نمی شناختم! به آن دو نفری که از مشهد به تربت جام آمده بودند (متهمان دیگر پرونده) گفتم فقط خانه اش را به من نشان بدهید..." این ها بخشی از اظهارات «صادق-س» معروف به «قاتل اجاره ای» است که به منظور گرفتن «زهر چشم» از یک فرد ناشناس، او را مقابل چشمان وحشت زده همسر و فرزندانش به طرز هولناکی با شلیک گلوله به قتل رساند.
پس از دستگیری مسلم (آخرین متهم فراری پرونده) توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به خیابان پانیذ مشهد هدایت شد تا جزئیات این حادثه تلخ را بازگو کند.
بیشتر بخوانید: قتل یک خانواده پنجنفره در کوچصفهانِ رشت
اعتراف پسر ۲۲ ساله به قتل اعضای خانواده در گیلان
این جوان 26 ساله که آثار خودزنی های هولناک در نقاط مختلف بدنش، هر انسانی را به وحشت وامی داشت، با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و گفت: به تازگی دختری را به عقد خودم درآورده بودم و قصد داشتم خودم را اصلاح کنم چرا که سوابق کیفری داشتم و هنگام وقوع این حادثه نیز با سپردن وثیقه به دادسرا آزاد شده بودم! تا این که شبی دو نفر از دوستانم که مدت زیادی از آشنایی با آن ها نمی گذشت از مشهد به تربت جام آمدند و از من خواستند از یک مرد جوان «زهر چشم» بگیرم. من هم به خاطر «رفاقت» پذیرفتم و گفتم شما فقط او را به من نشان بدهید!
شب حادثه (شانزدهم شهریور) علاوه بر چاقو یک قبضه اسلحه شکاری وینچستر هم با خودم برداشتم! قرار ما قتل نبود و من نمی خواستم آن مرد ناشناس را بکشم! فقط باید صورتش را خط می انداختم که از ریخت و قیافه بیفتد! چرا که دوستانم گفته بودند موضوع ناموسی است! با وجود این اسلحه را برای احتیاط با خودم برداشتم!
آن شب سه نفری سوار بر موتورسیکلت به شهرک شیرین رفتیم و آن ها منزل محل سکونت آن مرد ناشناس را به من نشان دادند سپس به کنار خودروی 207 حامد (یکی از متهمان) بازگشتیم و من برای اجرای نقشه آماده شدم! مسلم هدایت موتورسیکلت را به عهده گرفت و من هم ترک نشین شدم .صورت هایمان را پوشاندیم تا شناخته نشویم. وقتی به در منزل رسیدیم مسلم موتور را متوقف کرد و من پیاده شدم به طرف در حیاط رفتم اما آیفون آن منزل خراب بود، به همین دلیل محکم به در حیاط کوبیدم!
چند لحظه بعد جوانی در حیاط را باز کرد اما به محض این که ما را دید به داخل حیاط گریخت و از پله ها بالا رفت. من که نتوانسته بودم از چاقو استفاده کنم با اسلحه به دنبالش دویدم او داخل پذیرایی رفت و در هال را بست! در این هنگام بود که امانش ندادم و گلوله ای شلیک کردم. سپس با عجله از پله ها پایین پریدم و در حالی که ترک موتورسیکلت می نشستم به مسلم گفتم برو!
«صادق-س» در ادامه تشریح جزئیات صحنه جنایت افزود: با سرعت و در تاریکی شب به طرف کارگاه محل کار حامد رفتیم. از آن جا هم با خودروی پژو 207 حامد مرا به تربت جام رساندند و خودشان به مشهد بازگشتند! بعد از آن وقتی فهمیدم که آن جوان را کشته ام خیلی عذاب وجدان گرفتم و با خودزنی های عمیق دستانم را زخمی کردم! تا این که حدود 40 روز بعد زمانی که با «امیر» (یکی از متهمان) داخل خودرو نشسته بودیم در محاصره پلیس قرار گرفتم و دستگیر شدم.آن روز به منطقه خواجه ربیع مشهد آمده بودم و فکر نمی کردم که در تور اطلاعاتی کارآگاهان آگاهی هستم.
پس از اعترافات این متهم خطرناک، «مسلم» (یکی دیگر از متهمان) درباره چگونگی وقوع این حادثه هولناک گفت: مدتی بود که شوهر خواهرم (حامد) را نگران و ناراحت می دیدم، او مدام در افکار خودش غرق می شد و حال مناسبی نداشت. وقتی علت را جویا شدم گفت: نمی تواند از گناه مردی بگذرد که برای خواهرش ایجاد مزاحمت کرده است و از این موضوع رنج می برد. او سپس به من گفت: نمی توانم با این موضوع کنار بیایم! تو کسی را نمی شناسی که او را گوشمالی بدهد و زهر چشم بگیرد؟ و ادامه داد اگر نداری من خودم به فکر باشم.به اوگفتم: کسی را در تربت جام می شناسم که همه از او حساب می برند.
این متهم اضافه کرد: این گونه بود که عازم تربت جام شدیم واز صادق خواستیم تا زهر چشمی از آن جوان بگیرد و برای این منظور در سه مرحله مبلغ پنج میلیون تومان بعد از وقوع قتل به او پرداختیم.
بیشتر بخوانید: قتل یک خانواده پنجنفره در کوچصفهانِ رشت
اعتراف پسر ۲۲ ساله به قتل اعضای خانواده در گیلان
خودکشی دختر15ساله از ترس برادر
ماجرای تلخ تجاوز ۷ مرد افغانی به یک زن!
این جوان 26 ساله که آثار خودزنی های هولناک در نقاط مختلف بدنش، هر انسانی را به وحشت وامی داشت، با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و گفت: به تازگی دختری را به عقد خودم درآورده بودم و قصد داشتم خودم را اصلاح کنم چرا که سوابق کیفری داشتم و هنگام وقوع این حادثه نیز با سپردن وثیقه به دادسرا آزاد شده بودم! تا این که شبی دو نفر از دوستانم که مدت زیادی از آشنایی با آن ها نمی گذشت از مشهد به تربت جام آمدند و از من خواستند از یک مرد جوان «زهر چشم» بگیرم. من هم به خاطر «رفاقت» پذیرفتم و گفتم شما فقط او را به من نشان بدهید!
شب حادثه (شانزدهم شهریور) علاوه بر چاقو یک قبضه اسلحه شکاری وینچستر هم با خودم برداشتم! قرار ما قتل نبود و من نمی خواستم آن مرد ناشناس را بکشم! فقط باید صورتش را خط می انداختم که از ریخت و قیافه بیفتد! چرا که دوستانم گفته بودند موضوع ناموسی است! با وجود این اسلحه را برای احتیاط با خودم برداشتم!
آن شب سه نفری سوار بر موتورسیکلت به شهرک شیرین رفتیم و آن ها منزل محل سکونت آن مرد ناشناس را به من نشان دادند سپس به کنار خودروی 207 حامد (یکی از متهمان) بازگشتیم و من برای اجرای نقشه آماده شدم! مسلم هدایت موتورسیکلت را به عهده گرفت و من هم ترک نشین شدم .صورت هایمان را پوشاندیم تا شناخته نشویم. وقتی به در منزل رسیدیم مسلم موتور را متوقف کرد و من پیاده شدم به طرف در حیاط رفتم اما آیفون آن منزل خراب بود، به همین دلیل محکم به در حیاط کوبیدم!
چند لحظه بعد جوانی در حیاط را باز کرد اما به محض این که ما را دید به داخل حیاط گریخت و از پله ها بالا رفت. من که نتوانسته بودم از چاقو استفاده کنم با اسلحه به دنبالش دویدم او داخل پذیرایی رفت و در هال را بست! در این هنگام بود که امانش ندادم و گلوله ای شلیک کردم. سپس با عجله از پله ها پایین پریدم و در حالی که ترک موتورسیکلت می نشستم به مسلم گفتم برو!
«صادق-س» در ادامه تشریح جزئیات صحنه جنایت افزود: با سرعت و در تاریکی شب به طرف کارگاه محل کار حامد رفتیم. از آن جا هم با خودروی پژو 207 حامد مرا به تربت جام رساندند و خودشان به مشهد بازگشتند! بعد از آن وقتی فهمیدم که آن جوان را کشته ام خیلی عذاب وجدان گرفتم و با خودزنی های عمیق دستانم را زخمی کردم! تا این که حدود 40 روز بعد زمانی که با «امیر» (یکی از متهمان) داخل خودرو نشسته بودیم در محاصره پلیس قرار گرفتم و دستگیر شدم.آن روز به منطقه خواجه ربیع مشهد آمده بودم و فکر نمی کردم که در تور اطلاعاتی کارآگاهان آگاهی هستم.
پس از اعترافات این متهم خطرناک، «مسلم» (یکی دیگر از متهمان) درباره چگونگی وقوع این حادثه هولناک گفت: مدتی بود که شوهر خواهرم (حامد) را نگران و ناراحت می دیدم، او مدام در افکار خودش غرق می شد و حال مناسبی نداشت. وقتی علت را جویا شدم گفت: نمی تواند از گناه مردی بگذرد که برای خواهرش ایجاد مزاحمت کرده است و از این موضوع رنج می برد. او سپس به من گفت: نمی توانم با این موضوع کنار بیایم! تو کسی را نمی شناسی که او را گوشمالی بدهد و زهر چشم بگیرد؟ و ادامه داد اگر نداری من خودم به فکر باشم.به اوگفتم: کسی را در تربت جام می شناسم که همه از او حساب می برند.
این متهم اضافه کرد: این گونه بود که عازم تربت جام شدیم واز صادق خواستیم تا زهر چشمی از آن جوان بگیرد و برای این منظور در سه مرحله مبلغ پنج میلیون تومان بعد از وقوع قتل به او پرداختیم.