روایت زنانه از حرفهای سخت به نام خبرنگاری
به نام اول بانوی خبرنگار حضرت زینب (س) که صادقانهترین روایت از سختترین واقعه جهانی را به عهده داشت. امروز دقیقا آغاز روشنگری بانویی است برای جامعهای سیاه از اتفاقی هولناک تا برای همیشه انسانیت و آزادگی در تاریخ یک تفکر زنده بماند. یک مادر، یک خواهر باید روایتی را بارهاوبارها تکرار کند که هر گوشه آن دردی جان میگیرد اما باید فراموش کند خواهر یا مادر است؛ اینجا فقط یک روشنگر افکاری است که سالها به خواب غفلت رفتهاند اینجا بهنوعی یک خبرنگار است. فکر کنید مادر، همسر یا دختر یک خانواده باشید در کنار تمام وظایف ریز و درشتی که هرکدام از این عناوین برای شما به همراه دارد تصمیم میگیرد فراتر از مسئولیتی که دارید وظایفی را به عهده بگیرید و گام بگذارید در عرصهای هزارتو به اسم وادی خبرنگاری. خبرنگار بودن و خبرنگار ماندن برای زنان کار سادهای نیست. اینکه دغدغهمند باشی و روایتگر و مطالبهگری را وظیفه خودت قرار دهی صدها حادثه و چالش را پیش روی تو قرار میدهد. اما باز هم با گوشت و پوستواستخوان به راهت ادامه میدهی و قلمت را میلرزانی برای آبادانی دنیایی سبزتر و استوارتر. پای درد و دل همه اقشار و اصناف مینشینی اما هیچ گوشی شنوای دردهای تو نیست. نگاه جنسیتی به حرفهات به قلمت به حضورت بازهم وضعیت را سختتر میکند اما ادامه میدهی. قاعده بازی این است که جا بزنی و شانه خالی کنی، اما استوارتر ادامه میدهی. این یعنی عشق. قلمبهدست گرفتن و نوشتن لطافت و زنانگی با خود به همراه دارد اما در واقعیت برداشتن قلم و نگاشتن از دنیایی که هر روز ناملایمات بیش از گذشته دارد بسیار سنگین است. برداشتن قلم با چنین مسئولیت سنگینی عزمی استوار و سری پرسودا میطلبد و زنی که چنین وظیفهای را به عهده میگیرد عاشقی بیادعا است و دنیا با انسانهای عاشق زیباتر از همیشه خواهد شد.