بانوی سردار
سردار مریم بختیاری، فرزند حسینقلی خان ایلخان مقتدر بختیاری و مادر شهید علیمردانخان، بانوی سرداری است که باید به افتخارش کلاه از سر برداشت. بیبی مریم بختیاری، از معدود زنان باسواد، معتقد و روشنفکر عصر خود بود که به طرفداری از آزادیخواهان برخاست و در این راه از هیچچیز دریغ نکرد تا آنجا که از وی بسیار سخن گفتهاند؛ ازجمله «راف گارثویت» که از انسان شناسان برجستۀ ایران است و درباره بیبی مریم مینویسد: «این زن برجسته، روحی سرکش و فکری مستقل داشت و در تعیین سیاست بختیاری بهویژه در جنگ جهانی اول نقش مهمی ایفا کرد.»
ما نیز بر آن شدیم بیشتر به بررسی شخصیت این بانوی سردار بپردازیم و بر این اساس با «محمود کرم پور» که بهنوعی یکی از نوادگان سردار بیبی مریم بختیاری به شمار میرود به گفتگو نشستیم. کرم پور، متولد سال ۱۳۲۶ در استان چهارمحال و بختیاری، از طایفۀ چهارلنگ محمودصالح و دارای دانشنامه فوقلیسانس تاریخ از کشور فرانسه است. آنچه میخوانید شرح گفتگوی ایسنا با اوست:
شما با سردار بیبی مریم بختیاری چه نسبتی دارید؟
مادر من از طایفۀ هفت لنگ است؛ پدرش بختیاروند و مادرش یعنی مادربزرگم، دورکی یعنی دختر علیقلی خان سردار اسعد است. پدربزرگ من و پدر علیمردان خان با هم پسرعمو بودهاند و عمه من «بیبی عروس» دختر داراب خان چهارلنگ و عموزادۀ علیمردان خان بود که البته بیبی عروس همسر علیمردان خان نیز بوده است. بر این اساس بیبی مریم، عمه مادربزرگم و همچنین مادر شوهرعمهام میشود و نوادگانش هم پسرخالههای من هستند.
آیا حقیقت دارد که رضاشاه برای علیمردان خان اماننامه فرستاد؟
یکی از دروغهای بسیار بزرگی که نوشتهشده، این است که رضاشاه برای نجات علیمردان خان اماننامه میفرستد! هرگز چنین نبوده است. رضاخان سال ۱۳۱۳ در اوج قدرت بود و قدرت دیکتاتوری مطلق او را هیچکدام از شاهان قاجار نداشتند. پدرم که خواهر بیبی عروس (همسر علیمردان خان) بود برای من تعریف کرد که رضاخان توسط عمه من، بیبی عروس، به علیمردان خان پیغام میدهد که اگر بگویی من را داییهایم یعنی سردار اسعد بختیاری و... تحریک کردهاند، شما را عفو میکنم و به تو درجۀ سرهنگی افتخاری میدهم. بیبی عروس به زندان قصر که علیمردان خان در آن زندانی بود میرود و این پیغام را به او میرساند. علیمردان خان میگوید: این قزاق دروغ میگوید و من این ننگ را نمیخرم و بهاینترتیب حکم رضاخان اجرا و علیمردان خان در سال ۱۳۱۳ اعدام میشود.
در زمان رضاشاه دیگر ابداً صحبتی از علیمردان خان نمیشود تا ۱۳۲۰ که او تبعید میشود. چنین چیزی نبوده که رضاشاه امان دهد... رضاشاه اهل این حرفها نبود. رضاشاه در تمام طول تاریخ حکومتش تنها به مصدق السلطنه امان داد که او را به خاطر پسرش محمدرضا به بیرجند تبعید کرد چراکه پسر مصدق، محمدرضا شاه را معالجه کرده بود و محمدرضا از رضاشاه خواهش کرد که او مصدق السلطنه را ببخشد.
در زمان پهلوی دوم اوضاع چطور بود؟
در زمان محمدرضا شاه، یعنی از سال ۱۳۲۰ به بعد که اوضاع بسیار به هم خورد و کشور در اشغال روس و انگلیس بود، شاه به خاطر جلب رضایت بختیاریها دو آبادی به نامهای ضَغمار در شرق اصفهان و دیگری روستای کرد در چهل کیلومتری نجفآباد اصفهان که هر دو خالصه دولت بودند را به محمد علیخان واگذار کرد.
اشعار زیادی درباره علیمردان خان سروده شده، در مورد سردار مریم چطور؟
بعد از بیبی مریم شعری درباره او سروده نشد و شعرهای نوشتهشده، مربوط به زمان اخیر است. بعد از شهادت علیمردان خان که شهادتش حالت حماسه پیدا کرد، شعرهایی دربارۀ او ساخته شد. البته در زمان رضاشاه همه میترسیدند و این شعرها بعد از سال ۱۳۲۰ و طی ۹۰ سال گذشته عامیت گرفت. سراینده این شعرها هم معلوم نیست. نوازندگانی در بختیاری هستند به اسم تشمال یا سازنده که هم شعر را میسازند و هم آهنگ روی آن میگذارند و هم آن را اجرا میکنند، احتمالاً این شعرها را هم تشمال ها گفتهاند.
سرنوشت مدال و انگشتری اهدایی ویلهلم دوم به سردار مریم چه شد؟
جواهراتش دستنخورده به عروسش یعنی زن محمدعلیخان رسید و بعد هم به بیبی عروس رسید و درنهایت به پسر بیبی عروس رسید که پسرعمۀ من است ولی من نمیدانم چه بر سر این مدال و انگشتری آمد که چندین قیراط بود و مثل تخم پرندۀ کوچک بود.
آیا در چهارمحال خیابانی به نام سردار مریم نامگذاری شده است؟
تاکنون نه در اصفهان و نه در چهارمحال و بختیاری تلاشی نشده که خیابانی به نام بیبی مریم باشد. پشت همین خانهاش در اصفهان، خیابان کوچکی بین خیابان شیخ بهایی و خیابان طالقانی است که میگویند به نام بیبی مریم و سردار مریم بختیاری است اما من هنوز خودم ندیدهام.
از نظر شما مهمترین ویژگی شخصیتی سردار مریم چه بود؟
بیبی مریم شخصیتی اجتماعی و سیاسی بود، به مردم محبت میکرد، به آنها غذا میداد، با زیردستانش مهربان بود درحالیکه آن زمان رسم نبود بیبی بزرگ با زیردستانش مهربان رفتار کند. بیبی مریم کارگرانش را با عنوان «دا» صدا میزد که در بختیاری به معنای مادر است. محبت زیادی از او در دل همه وجود داشت، خیلی فروتن بود و درعینحال که بیبی بزرگ بود، سردار بود و شخصیت سیاسی هم داشت. با نماینده امپراطوری آلمان صحبت میکرد و با مردمان معمولی سورشجان یا بختیاری خیلی مهربان رفتار میکرد و این خودش باعث میشد که محبت او در دلها بنشیند.
دختر حسینقلی خان ایلخان بختیاری و مادر علیمردان خان بود و به همه محبت میکرد. مهماننواز بود و وقتی قحطی اتفاق افتاد در خانهاش به مردم اصفهان افطاری میداد. زمان جنگ با روسها برای بختیاریهایی که با روسها میجنگیدند غذا و مهمات میفرستاد و درمجموع شخصیتی مردمی داشت.
به گزارش ایسنا، بعدازاین گفتوگو، بهقصد دیدار با سردار بیبی مریم بختیاری به تکیه میرفندرسکی در تخت فولاد اصفهان میروم. میروم درحالیکه به جان زمزمه میکنم:
«کاشکی بی وای خدا بی مریمه وای خدا سردار زنگل/ قطارا های وای حمایلس وای خدا ری دس مسلسل
بی مریم های ولا شیر زنآنهای خدا ز قلعه زید در/ صد مرد های وای تفنگ به دس های خدا نید واس برابر»