سرنوشت القاعده در هالهای از ابهام قرارگرفته است؛ دوستان دیروز؛ دشمنان امروز
رویداد ایران- مریم عمادی : «مجاهدان راه آزادی» عنوانی بود که دولتمردان آمریکایی به نیروهای القاعده در دهه 1980 و در جنگ شوروی داده بودند اما در دهههای بعدی و با پایان تاریخمصرف القاعده برای آمریکا، این دو به ناگاه دشمن یکدیگر شدند و به دستور اوباما، «بنلادن» رهبر القاعده در سال 2011 ترور شد. بعد از بنلادن رهبری گروه تروریستی القاعده را «ایمن الظواهری» بر عهده گرفت. طی سالهای گذشته اعضای این گروه در کنار داعش و سایر گروههای تروریستی سلفی تکفیری در منطقه جنایتهای گستردهای را مرتکب شدند؛ اما بامداد سهشنبه بایدن اعلام کرد که یک پهپاد آمریکایی ایمن ظواهری از رهبران القاعده و از طراحان حملات یازده سپتامبر را در خانهای در کابل به قتل رسانده است که این خبر موجی از واکنشها را به همراه داشت.
بازوان کمکی آمریکا در کشتن سرکرده القاعده
عملیات کشتن رهبر القاعده، بزرگترین ضربه به این گروه شبهنظامی پس از کشته شدن اسامه بنلادن بینانگذار آن در سال 2011 بوده است. اکنون سؤالی که مطرح میشود این است که آمریکا چگونه توانست هدف خود را در کابل ردگیری کند؟ در ارتباط با این سؤال دو فرضیه قابلطرح است اول اینکه ممکن است در این قضیه همکاری پاکستان با آمریکا را در پیدا کردن الظواهری شاهد باشیم. البته پس از انتشار خبر کشته شدن رهبر القاعده، منابع رسمی پاکستان سریعا مدعی شدند که طیاره بیسرنشین آمریکایی از خاک و فضای پاکستان استفاده نکرده است. باید توجه داشت که پاکستان در زمان «عمران خان» اجازه نداد هیچ هواپیمای آمریکایی از حریم هوایی پاکستان استفاده کند اما باروی کار آمدن «شهباز شریف» سیاست خارجی پاکستان تغییرات گستردهای کرده است (مانند نزدیکی دوباره به آمریکا) و ممک است پاکستان برای نشان دادن حسن نیت خود به آمریکا، در کشتن الظواهری دست داشته است. فرضیه دوم این است که یکی از زیرشاخههای طالبان به آمریکا کمک کرده باشند. در این راستا با توجه به تنشهای درونگروهی طالبان (اختلاف میان شبکه حقانی و طالبان) ممکن است شبکه حقانی برای اینکه از زیر فشار آمریکا خارج و از فهرست گروههای تروریستی بیرون شود با آمریکا همکاری نموده و محل سکونت رهبر القاعده را در اختیار آمریکا قرار داده است. البته طالبان این ادعا را رد کردهاند حتی آنان یک روز پس از حمله، آن را فاش کردند؛ درحالیکه ابتدا حمله هوایی را رد کردند. شاید طالبان میخواست با این اقدام هرگونه ارتباط خود با کشته شدن رهبر القاعده را انکار کند.
خروج نابهنگام آمریکا از افغانستان؛ عامل قدرت گیری القاعده
کشتن رهبر القاعده شاید بزرگترین پیروزی سیاست خارجی بایدن بهحساب بیاید اما این حقیقت که رهبر القاعده در کابل مستقر بود بزرگترین رسوایی برای وی محسوب میشود. واقعیت این است که زمانی که رئیسجمهور آمریکا دستور خروج سراسیمه نیروهای کشورش را از افغانستان صادر کرد اگرچه با این دستور پایان دو دهه اشغالگری امریکا برای افغانستان رقم خورد اما این اقدام چنان غیرمسئولانه و دارای تبعات فراوان بود که بسیاری آن را تاریکترین برگ از کارنامه دولت بایدن میدانند. در آن مقطع بایدن اطمینان خاطر داد که القاعده از این کشور رفته است؛ اما چیزی که اتفاق افتاد این بود که در اثر در خلأ نیروهای آمریکایی در خاک افغانستان و در عرض چند ماه، خانواده الظواهری و خود رهبر القاعده به کابل منتقل شدند. حتی الظواهری در هفتههای اخیر ویدئوهایی تهیهکرده و از پیروان خودخواسته بود تا به آمریکا و متحدانش حمله کنند. اکنون ازنظر مقامات آمریکایی بایدن شایسته سرزنش است چون شرایطی ایجاد کرده که به تحت تعقیبترین تروریست جهان اجازه داده تا به مرکز شهر کابل برود و در شهری که از دست القاعده آزادشده عملیات طراحی کند.
پیامد منفی کشته شدن رهبر القاعده برای طالبان
مقامات رسمی آمریکا میگویند بدون شک طالبان از حضور الظواهری در خاک افغانستان خبر داشتهاند حتی خانهای که الظواهری در آن زندگی میکرد متعلق به یکی از دستیاران ارشد «سراجالدین حقانی» رهبر ارشد طالبان بود. از دید آمریکا گروه طالبان با حمایت از گروههای تروریستی بهویژه القاعده، توافقنامه دوحه (در این توافق طالبان تعهد داده بود روابط خود با گروههای تروریستی مانند القاعده را قطع کند) را نقض کرده است. در چنین شرایطی آمریکا این اجازه را دارد تا بر ضد گروههای تروریستی که در افغانستان منافع آمریکا و متحدان وی را تهدید میکند وارد عمل شود. اکنون طالبان زیر فشار روزافزون قرار دارند و با چالش بزرگی روبهرو هستند باید منتظر بود و دید طالبان حضور رهبر القاعده در کابل را که برخلاف توافق دوحه بود چگونه توجیه میکنند. پیامد منفی دیگر این قضیه این است که کشته شدن الظواهری نشان میدهد علیرغم نبود آمریکاییها در خاک افغانستان هنوز هم آنان اشراف اطلاعاتی و استخباراتی زیادی بر افغانستان دارند ضمن اینکه آمریکا ثابت ساخت که توانایی کشتن رهبران القاعده و طالبان را حتی در داخل افغانستان دارد و در صورت لزوم بهراحتی میتواند چنین عملیاتی را در داخل افغانستان به اجرا بگذارد و این میتواند یک نوع هشدار به رهبران طالبان تلقی شود و خوب راحت را از چشمان آنها بگیرد.
تنها بازمانده
اکنون سرنوشت القاعده به این بستگی خواهد داشت که چه کسی جایگزین الظواهری شود. باید گفت پس از چندین دهه حملات مستمر ایالاتمتحده و کشورهای غربی، افراد بسیاری باقی نماندهاند که واجد شرایط رهبری این سازمان باشند. ضمن اینکه امروزه ماهیت درگیریها در سراسر خاورمیانه، آفریقا و جنوب آسیا بیشتر به نفع سازمانهای جهادی متمرکز محلی است تا سازمانهای متمرکز در سطح جهانی نظیر القاعده؛ اما به نظر میرسد در شرایط کنونی با کشته شدن الظواهری «سیف العدل» که از او بهعنوان شخصیتی بسیار مورداحترام در صفوف القاعده یاد میشود، تنها بازمانده در بین شخصیتهای اصلی خواهد بود که بهصورت بالقوه میتواند رهبری القاعده را در دست بگیرد.