از نگاه به شرق تا معنویت روسی
از روزی که پوتین برای نشست سهجانبه با ترکیه و ایران به تهران پا گذاشت، نحوه استقبال از او و شیفتگی برخی شخصیتها به پوتین که رفتار او را آمیخته به معنویت میبینند، موردبحث کارشناسان حوزه سیاست خارجی قرارگرفته است که چرا ایران این روزها از شعار «نه شرقی نه غربی» فاصله گرفته و گرایش شدید به مسکو دارد؟واقعیت این است که در داخل کشور هنوز نگاه مشترکی به سیاست نگاه به شرق وجود ندارد. مدافعان این سیاست با نگاه به اینکه روسیه جدید را باید شناخت، روسیهای که پس از پیام امام (ره) به گورباچف تغییرات زیادی کرده است، این روزها کبکشان خروس میخواند و خوشحالاند از اینکه دستگاه دیپلماسی کشور همه تخممرغهایش را در سبد دوستی با روسها قرار داده است؛ اما مخالفان معتقدند روابط روسیه و ایران متأسفانه عشق یکطرفه است. روسها به ایران نگاه ابزاری دارند و از کارت ایران برای سیاست خارجی خود در قبال غرب استفاده میکنند. حالآنکه ما به روسیه نگاه استراتژیک داریم و همین اختلاف سبب شده است که روسیه در بزنگاههای تاریخی از ما آنچنانکه بایدوشاید حمایت نکند. شاید به همین دلیل است که خود روسها از ایران بهعنوان دوست و نهایتا متحد نام میبردند؛ اما جمهوری اسلامی از روسیه همواره بهعنوان متحد استراتژیک یادکرده است. روسها همواره به ایران ضعیف نیاز داشتهاند تا بتوانند امتیاز بگیرند. اغلب قراردادهایی که در این سالها بین ایران و روسیه امضاشده درونمایه سوءاستفاده از همسایه داشته است. محور سیاست خارجی روسیه نیز این بوده که ایران را در فاصلهای از غرب نگه دارد که هیچ کشوری حاضر به سرمایهگذاری در ایران نباشد.
مسئله دیگر که میتوان در این قضیه به آن استناد کرد تاریخچه روابط تهران - مسکو است که خود آیینه عبرتی است برای کسانی که روسیه را متحد واقعی ایران در منطقه میدانند. در این راستا حمایت کامل شوروی از عراق در جنگ با ایران، عملکرد روسیه پس از فروپاشی شوروی در خصوص تعیین وضعیت حقوقی دریای خزر و بهرهبرداری از منابع نفت و گاز آن، تأخیر روسیه در تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر و تحویل سامانههای موشکی اس-300 به ایران، موضع روسیه در قبال پرونده هستهای ایران در شورای امنیت و عدم استفاده از حق وتوی خود، موضع روسیه در قبال حملات اسرائیل به نیروهای مستشاری ایران در سوریه باوجود قرار داشتن دو کشور ایران و روسیه در اردوگاه ضد داعش، تلاش حداکثری برای به نتیجه نرسیدن برجام، موضع نابجای اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات وین، مبنی بر آغاز مذاکرات از نقطهای که قطعشده است، حالآنکه این موضع در تضاد با دیدگاههای دولت جدید جمهوری اسلامی ایران بود و… همگی نشان از این دارد که نباید دوباره به روسها اعتماد کرد.
اکنون اگر پوتین به ایران آمده و دست دوستی به سویی تهران دراز کرده به این دلیل است که رئیسجمهوری روسیه اجلاس تهران را فرصتی برای اثبات این گزاره میبیند که مسکو هنوز نفوذ قدرتمند و متحدانی در منطقه دارد. شاید مهمترین هدفی که هفته گذشته پوتین را به تهران کشاند این بود که مسکو قصد ندارد به دلیل درگیری در اوکراین، روابط استراتژیک خود با متحد بانفوذ خود در غرب آسیا را رها کرده و این منطقه راهبردی را به آمریکا و متحدان منطقهای آن واگذارد. ضمن اینکه پوتین میداند جنگ اوکراین به مرحلهای رسیده که برای او حیثیتی شده و شکست پوتین در این نبرد، پایان او را رقم خواهد زد؛ بنابراین به دنبال شریکی است که آسیبهای احتمالی ناشی از جنگ اوکراین را با آن تقسیم کنند. اکنون روی سخن با مقاماتی است که بر دوستی با مسکو حساب ویژهای بازکردهاند باید به آنان بگوییم که جمهوری اسلامی در شرایط فعلی در موقعیت حساسی قرارگرفته و هزینههای زیادی پرداخت کرده و در شرایطی نیست که با یک بازیگر وارد ائتلاف شود و چشم از گزینههایی همچون مذاکره با رقبا، مخالفین و یا حتی دشمنان ببندد. شیفتگی بیشازحد به روسیه و بیانات اغراقآمیز نیز یک خطای آشکار و مبنایی است و چنین چیزی میتواند منجر به ایجاد خسارات سنگین شود. این ضربالمثل را به یاد داشته باشیم که «خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند!»