سرشاخ فرناندوها
غول های گروه مرگ اسپانیا و پرتغال در روز دوم جام جهانی 2018 در مقابل یکدیگر صف آرایی کردند، بازیاي که شاید بتوان به عنوان اولین نبرد بین دو مدعی در جام قلمداد کرد.
تیم ملی اسپانیا بعد از خروج جولین لوپتگی که تنها یک روز پیش از آغاز جام جهانی به دلیل پذیرش سکان هدایت رئال مادرید بدون هماهنگی با مسئولان فدراسیون فوتبال اسپانیا از سمت خود اخراج شد ،حالا فرناندو هیرو، مدافع سابق اسپانیا را روی نیمکت خود داشت.در سوی دیگر میدان پرتغال پس از فتح اروپا در فرانسه در سال 2016 با روحیه ای بالا و با هدایت فرناندو سانتوس که بر خلاف همتای خود تجربه فراوانی در عرصه ملی دارد، پای به این میدان گذاشت.فرناندو هیرو، با توجه به زمان فوق العاده محدودی که در اختیار داشت، تیم خود را با آرایش 4-2-3-1 راهی میدان کرد، چینشی که پیش از او توسط لوپتگی هم بیشترین استفاده را داشت. حضور سه بازیکن میانی فوق العاده خلاق و تکنیکی، «ایسکو»، «اینیستا »و «داوید سیلوا» پشت سر مهاجم تنومند و جنگنده ای به نام «دیگو کاستا» ابزار تهاجمی هیرو بودند؛ در حالی که «بوسکتس» و« کوکه» نقش هافبک های تدافعی را ایفا میکردند و زوج آشنای «راموس» و «پیکه» در میانه دفاع به کار گرفته شدند.فرناندو سانتوس، مربی خوش فکر،کهنه کار و اغلب محتاط پرتغالی ها با چینش آشنا 4-4-2 خطی بازی را آغاز کرد. حضور «کریستیانو رونالدو »در کنار «گنسالو گوئدس» جوان و تکنیکی در خط حمله امید او برای باز کردن دروازه دخیا بود.در همان دقایق ابتدایی نبوغ و هوش رونالدو و بیتجربگی« ناچو» اولین موقعیت گلزنی را با انجام خطای پنالتی به پرتغالیها هدیه کرد.جایگیری های هوشمندانه دو مهاجم پرتغال در فضای بین مدافعان میانی و کناری اسپانیا، کریس رونالدو را در موقعیت يك به يك با ناچو قرار داد و این فوق ستاره با استفاده از حداکثر تجربه خود ناچو را مجبور به خطا کرد تا پرتغال خیلی زود به گل برسد.در هنگام دفاع بازیکنان پرتغال با اعمال فشار به یاران حریف زمان کافی را برای ارسال پاسهای کلیدی به آنها نمیدادند، بازی درخشان« ویلیام کاروالیو» بهطور كامل به چشم می آمد. ایجاد فشردگی در میانه میدان با حضور پنج بازیکن از هر تیم راهکار مفید فرناندو سانتوس در خنثی کردن بازیکنانی مانند اینیستا بود.عکس العمل اسپانیایی ها نسبت به این موضوع متمایل شدن به سمت چپ تهاجمی خود بود و با حضور آلبا و ایسکو و اضافه شدن اینیستا شروع به ایجاد موقعیت های سه به د و و در واقع ایجاد برتری عددی کردند.گل تساوی اسپانیا روی یك غافلگیری و بر پایه عنصر جنگندگی و قدرت بدنی دیگو کاستا به دست آمد که توانست روی یک پاس بلند نچندان خطرناک و در مقابل سه مدافع پرتغال بازی را به تساوی بکشاند اما در اواخر نیمه اول عدم هماهنگی بوسکتس و کوکه در پوشش فضای جلو مدافعان و اشتباه باورنکردنی دخیا، گل دوم رونالدو و پرتغال را به همراه داشت.نیمه دوم در حالی پیگیری میشد که پرتغال به خوبی به کار دفاعی می پرداخت و در جریان بازی به خوبی بازیکن های اسپانیا را مهار کرده بودند اما یک ضربه آزاد و به اصطلاح استفاده از توپ مرده، بار دیگر این بازی جذاب را به تساوی کشاند. حالا دیگو کستا 2-2 کریس رونالدو. فشردگی بالا و برتری فیزیکی بازیکنان میانی پرتغال ابتکار عمل را از بازیکنان اسپانیا به خوبی گرفته بود و اسپانیاییها همچنان اصرار به استفاده از سمت چپ تهاجمی خود، با اتکا به نبوغ انفرادی بازیکنان خود داشت. در این دقایق بیشتر شاهد مالکیت توپ و ارسال پاسهای کوتاه و مطمئن از تیم اسپانیا بودیم و پرتغالیها چشم به ضد حملات سریع با استفاده از سرعت رونالدو و گوئدس داشتند. این بار نوبت به ناچو رسید تا با شوت پرقدرت خودش قفل تاکتیکی بازی را بشکند و برای اولین بار گاوبازها را پیش بیندازد، شوت سرکش او از پشت محوطه جریمه استفاده ای هوشمندانه از توپ برگشتی بود و به نظر جایی درمعادلات تاکتیکی هیرو نداشت. با پیش افتادن اسپانیا، آنها به بازی مالکانه و به قول معروف تیکی تاکا روي آوردند، بازی که چشم فوتبال دوستان از سال 2008 و اسپانیای قدرتمند لوئیس آراگونز فقید به آن عادت کرده است. پاس های کوتاه و پرشمار با حداقل عجله و رعایت مهمترین اصل این رویکرد؛ حفظ مالکیت توپ. تعویض های دو مربی هم انجام شد و حضور بازیکنان تازه نفس تغییر خاصی در روند و رویکرد دو تیم نداشت. در حالی که به نظر می رسید اسپانیا میتواند سه امتیاز را دشت کند، فوق ستاره پرتغالیها بار دیگر خودنمایی کرد و از روی ضربه آزاد بار دیگر دخیا را تسلیم خود کرد تا دو تیم امتیازات بازی اول را تقسیم کنند و روز اول گروه مرگ با صدرنشینی یوزپلنگ های ایرانی پایان یابد.