hamburger menu
search

redvid esle

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > اینجا همه چیز کاذب است اما زندگی واقعی است!

اینجا همه چیز کاذب است اما زندگی واقعی است!

با توجه به وقایع اخیر در اقتصاد و سیاست کشور و دردمندی همیشگی‌ام به عنوان یک جوان برای نسل جوان و برای آن‌ها که هر روز با ایشان در ارتباط و از دغدغه‌های آن‌ها مطلع هستم
به نظرم از عینک حقوقی نمی‌توان به این مساله نگریست، چون نگرش حقوقی انسان را به بیراهه می‌کشد و از نگرش اجتماعی هم آن جوان در دیدار اخیر دانشجویان با رهبری به خوبی گفت که کوچک‌ترین اعتراض برحقی، سريع به ضدانقلاب تلقی‌شدن یا طرد آن اشخاص خواهد انجامید. اینجا باید به همه‌ چیز از عینک «مسئولان» نگریست. نگرش حقوقی، نگرش اجتماعی ، اعتراضی و نگرش سیاسی و ... پاسخگوی ما نیست. اما نگرش مردم، نگرش «دردمندی و مطالبه‌ حق» است؛ حقی که سال‌های سال برای آن خون و شهید داده و به اصطلاح «انقلاب» کرده است؛ انقلابی که درون آن «انقلاب مجددی» رخ داده ، انقلابی به وسعت چند صد مسئول یا چندین مقام عالی‌رتبه که در اقدامات خود فقط سعی می‌کنند توجیه یا تکذیب کنند یا آن‌ها را کاذب بدانند یا دچار اشتباهات راهبردي بشوند و بعد عذرخواهی کنند و البته این شیوه‌ آخر، روشی جدید و مودبانه جهت فریب است. فریب مردمی که عاشقانه برای انقلاب خون و شهید دادند تا همه‌چیز متحول شود، اما انگارانقلاب دارد معکوس اتفاق می‌افتد. در چارچوب اندیشه‌ انقلابی 1357، پیام امام خمینی(س) به مردم و مسئولان دردمندی، دغدغه‌مندی و ساده‌زیستی بود اما امروز آن پیام را معکوس اجرایی می‌کنند و با زندگی‌های اشرافی و به دور از درد و دغدغه مردم به یک‌سره همه‌چیز را کاذب می‌دانند. مسئولان باید با تأسی از حکومت امیرالمومنین علیه السلام پاسخگوی اقدامات خود باشند و هم در پیشگاه خداوند و هم در پیشگاه مردم مسئولیت داشته باشند. مسئولیت در ادبیات حقوقی همراه با پاسخگویی است. این مردم همه کار و همه جور صبری در مسیر این انقلاب انجام دادند و در روزهای بد بسیاری ما را همراهی کردند؛ به گونه‌ای که برخی کارشناسان غربی گفته بودند، اگر این اقدامات و این سیاست‌های ریاضتی در کشور دیگري اتفاق افتاده بود، شاهد بزرگ‌ترین انقلاب در آن می‌بودیم اما مردم ایران صبوری کردند و شواهد و قرائن نيز همچنان نشان از صبوری آن‌ها دارد. اما با توجه به پار‌ه‌شدن برجام توسط ایالات متحده آمریکا - که شاید از ابتدا نیز مشخص بود که آمریکا به زودی از این توافق خارج خواهد شد - شرایط اقتصادی‌ جدیدی از پایان سال 96 بر مردم حاکم شده است. ابتدای این روند افزایش قیمت دلار بود. دلاری که محور اصلی تبادل است اما اینجا در این مرز و بوم محور اصلی تعامل قرار گرفته است، پس از دلار موازی با آن قیمت طلا نیز با افزایش مواجه شد و از حوالی آذر سال 96 نیز گمانه‌زنی‌هایی در خصوص افزایش بی‌محابای قیمت مسکن به گوش رسید. محور سه‌گانه «مسکن، دلار و طلا» اصلی‌ترین عوامل موثر برای زندگی مطلوب در ایران به حساب می‌آیند. آنچه را در نهایت از این گرانی‌ها اتفاق افتاد، می‌توان در مصاحبه‌ معاون مسکن وزارت راه‌وشهرسازی خلاصه کرد، ایشان اين اواخربیان كرده‌اند که گرانی مسکن،کاذب است و قیمت مسکن به قیمت‌های سابق بازمی‌گردد یا اینکه گفته‌اند مردم اكنون خانه نخرند. پاسخگویی و نهایت مفهوم پاسخگویی همین جملات است. قیمت دلار، طلا و مسکن که اصلی‌ترین شاخص‌ها برای زندگی و ازدواج جوانان هستند با افزایش‌های شدید مواجه می‌شوند و پاسخ مسئولان به عنوان مقامات مسئول و ناظر بر این مسائل فقط و فقط یک کلمه است: کاذب است و کذب است. جالب است برخی مسئولان گاهی خود را جای مردم قرار می‌دهند و از خودشان مطالبه می‌کنند؛ براي مثال از اوضاع اقتصادی کشور اظهار ناراحتی و از اوضاع اجتماعی و ... ابراز تاسف می‌کنند، یا می‌گویند مردم زیاد مصرف می‌کنند، مردم این کار را می‌کنند یا مردم فلان کار را می‌کنند. به نظر می‌رسد انقلابی درون انقلاب اسلامی شکل گرفته است. اینجا افزایش قیمت مسکن، کاذب است اما جالب است که این کاذب بودن جزو واقعی‌ترین کاذب‌ها و جزو ماندگارترین آن‌هاست. افزایش قیمت دلار و طلا هم همین‌طور است. اینجا از هر چیزی که سوال کنید، پاسخ‌تان یک کلمه است: «کاذب است، فعلا نخرید»، یعنی تمام راهکارهای مدیریت مسئولان پیر و فرتوت در ساختار مدیریتی ما همین جمله است؟ فعلا نخریدنِ مردم، قوی‌ترین راهبردي است که تا کنون از این مسئولان شنیده‌ام و هرچه هم به آن‌ها تذکر داده می‌شود، گوش‌شان بدهکار نیست. آری، اینجا همه‌چیز کاذب است، برای مسئولی که در بهترین‌ خیابان‌های شهر زندگی می‌کند و بهترین خودرو را سوار می‌شود و خبری از درد و دغدغه‌ کارگرانی با حقوق يك میلیون تومان ندارد، همه چیز کاذب است اما اینجا زندگی واقعی است. هر چند همه‌ گرانی‌ها کاذب است ولی ماندگار است. درآمد يك میلیون تومانی بسیاری از کارگران در سال 97 با «تورم کاذب» پیش رو، واقعی است. آقای مسئولِ اصولگرا یا اصلاح‌طلب یا اصولگرای اصلاح‌طلب یا اصلاح‌طلبِ اصولگرا که با این تقسیم‌بندی‌های‌تان هیچ ارتباطی برقرار نمی‌کنم و جزو هیچ جریان سیاسی‌ای نیستم و آن‌ها را کاذب می‌دانم، در ماه‌های آتی شاهد افزایش شدید اجاره بها خواهیم بود و بسیاری از کالاهای مهم نیز افزایش قیمت داشته‌اند و قیمت دلار نیز باعث گرانی بسیاری از کالاها شده است. مشکلات اقتصادی اصلی‌ترین عامل طلاق و کاهش ازدواج، فرزندآوری و رشد تک‌فرزندی هستند. مگر نه اینکه همه‌ این‌ها جزو آرمان‌های انقلاب اسلامی بوده است؟ در کدام يك از این آرمان‌ها افزایش نرخ طلاق ، اختلاس، فساد مالی و اشرافی‌گری آمده بوده است که این چنین زندگی واقعی مردم را کذب می‌خوانید؟ به نظرم افزایش نرخ طلاق و افزایش قیمت‌ها کذب است،چون نباید اتفاق بیفتد و در هیچ کجای آرمان‌ها این مسائل ، فساد مالی و اختلاس و خانه‌های چند میلیاردی نبوده است. سخنی با مسئولانی دارم که قدر این مردم شریف و خوب را ندانستند؛ در ماه‌های آتی تورم کاذب دوباره به اقشار ضعیف فشارهایی وارد خواهد آورد و اگر کاری برای اقتصاد مردم انجام نشود، دیگر با کاذب است، نمی‌توان امور اقتصاد کشور را درمان کرد. افزایش قیمت مسکن در برخی مناطق به 70 درصد و گاهی 90 درصد و بالاتر رسیده و قیمت دلار کاذب را هم که همگی به خوبی می‌دانند. خود را جای جوانی بگذارید که قصد ازدواج دارد، ازدواج واقعی و نه کاذب، راستی آقای مسئول، هزینه‌های تشکیل یک زندگی با این شاخص‌های جدید و با این مسائل کاذب، چقدر تمام می‌شود؟ هزینه‌های ازدواج فرزندتان را نمی‌گویم، چون آن است که کاذب است. هزینه‌های تشکیل زندگی واقعی مردم را بگویید.به نظر‌ می‌رسد باید با دردهای واقعی مردم آشنا شد و برای آن‌ها راه‌حل‌های واقعی پیش‌بینی کرد. افزایش‌ قیمتِ مهم‌ترین شاخص‌ها و مسائلی که بخش عمده‌ای از هزینه‌های زندگی مردم در ایران را تشکیل می‌دهد به معنای فشار بر قشر ضعیف و قشر متوسط است. برای یک بار هم که شده هر چند حاضر نیستید جایگاه خود را به جوانان واگذار کنید و دیگر به جوانان غیور و تحصیلکرده‌ این مرز و بوم همچون دوران جنگ تحمیلی اعتمادی ندارید اما حتی برای یک بار هم که شده به جای کاذب خواندن واقعیت‌های زندگی جوانان و مردم، خود را جای آنان بگذارید و به جای نمک پاشیدن روی زخم آن‌ها، اگر نمی‌توانید کاری بکنید حداقل با آنان همدردی کنید و یا اگر هم کاری نمی‌کنید - در صورتی که می‌توانید و توانایی انجام آن کار دارید - جای خود را به جوانانی بدهید که شاید بتوانند برای درد و دغدغه‌ واقعی این مردم کاری بکنند تا آینده را بهتر رقم بزنند.
امتیاز: 0 (از 0 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد