وقتی مجریان، تهیهکنندگان و خوانندگان فاجعه آفریدند
موسیقی تیتراژ سریالهای تلویزیونی این روزها اوضاع اسفناکی پیدا کرده است، دیگر نه خبری از ترانههای وزین و پرمغز گذشته است و نه موسیقی زیبا و خلاقانهای به گوش میرسد، تیتراژها که زمانی برگ برنده و نقطه قوت یک سریال یا برنامه تلویزیونی به شمار میآمدند در این دوره و زمانه نقطه ضعف شدهاند و آنقدر اوضاع وخیم است که مخاطبان وقتی سریالی به تیتراژ پایانی میرسد ترجیح میدهند صدای گیرندههای خود را قطع کنند تا اذیت نشوند.
اتفاقی که علل بسیاری دارد و اگر به دنبال بهبود اوضاع باشیم میبایست برای تغییرات اساسی ابتدا به آسیبشناسی آثار تولیدی چند سال اخیر بپردازیم تا بتوانیم راه حل مناسبی را بیابیم و خود را از این اوضاع رها کنیم.
چه بود و چه شد؟
در واقع روزی آهنگ و ترانه تیتراژهای تلویزیونی در حوزه موسیقی ایران جریانساز بودند، از ترانه و ملودی گرفته تا صدای خواننده و...، در گذشته یکی از مهمترین ویژگیهای تک آهنگ تیتراژ سریالهای تلویزیونی ارتباط مضمونی و موضوعی با محتوای سریال بود. در واقع آهنگساز و ترانهسرا به نوعی پیش از ساخت قطعه درباره موضوع، هدف یا پیامی که مدنظر تیم تولید است توجیه و سپس با استفاده از هنر موسیقایی خود اثری متناسب با حال و هوای سریال میساختند.موضوعی که این روزها به باد فراموشی سپرده شده است و همگی از یاد بردهاند که آهنگ تیتراژ ابتدایی و انتهایی سریال به نوعی مکمل اثر هستند. از ارتباط محتوایی که بگذریم به کیفیت و محتوای نازل ترانهها میرسیم، اتفاقی که بلای جان این روزهای موسیقی ایران شده است. در این روزها وقتی برای نخستین بار یک قطعه را بشنویم ممکن است متوجه ترانه آن نشده و بیشتر حواسمان درگیر آهنگ و موسیقی آن باشد اما اگر یکی دو مرتبه دیگر به آن قطعه گوش کنیم جز تاسف و ندامت واکنشی نخواهیم داشت. این موضوع به حوزه تیتراژهای تلویزیونی هم تسری پیدا کرده و فارغ از نبود ارتباط بین ترانه و موضوع سریال که پیشتر اشاره شد، از ارزش ادبی درخوری هم برخوردار نیستند و اینجاست که مخاطب برای جای خالی هنرمندانی چون افشین یداللهی افسوس میخورد که در نبودشان اوضاع اینطور خراب شده است.
این فهرست خود میتواند چراغ راهی برای فعالان این روزهای حوزه موسیقی و تهیهکنندگان سریالها باشد تا ببینند این آثار چه داشتند که ماندگار شدند و آثار امروز چه ندارند؟ ضمن آنکه حتما نباید برای یافتن تیتراژهای ماندگار تلویزیون به سراغ سریالهای قدیمی که در پس ذهنمان در حال خاک خوردن هستند برویم بلکه در این سالها هم آثاری خوانده شده که مخاطب را با خود همراه کرده است و «لیسانسهها» نمونهای از همین دست است.
اهل فن مشکلات را در چه میبینند
از قدیم گفتهاند که برای حل مشکلات در هر زمینهای به سراغ متخصصان و اهل فن بروید و راه چاره را از آنها پرس و جو کنید. ما هم به منظور یافتن درمانی برای درد وخیم این روزهای تیتراژهای تلویزیونی به سراغ مختصصان این حوزه رفتیم. از محمدعلی شیرازی، شاعر و ترانهسرا گرفته تا مهیار علیزاده، آهنگساز و هانا کامکار، خواننده.
محمدعلی شیرازی، با تاکید بر اینکه اوضاع این روزهای ترانههای تلویزیونی چندان مطلوب نیست، با یادی از یک ضربالمثل قدیمی به خبرآنلاین گفت: «از قدیم میگفتند نان را بده دست نانوا، چنانچه بسوزاندش. به هر حال اگر در حوزه ترانه، شعر یا حتی هر حوزه دیگری کار را به دست فردی که حرفهای نیست بسپاریم نتیجه دلخواه نمیگیریم. متاسفانه پس از انقلاب تنها دو، سه ترانه در ذهن مردم به یادگار ماند، مانند «وقف پرندهها» و «زیر آسمان این شهر» که این دو سروده من بود و چند اثر دیگر ساخته آقای اکبر آزاد.»
او با تاکید بر اینکه ذوق به تنهایی کافی نیست و به آگاهی هم نیاز است، بیان کرد: «نکته مهم نبود علاقه، احساس و مسئولیت پذیری به هنر در میان هنرمندان امروزی است که موجب تنزل کیفیت آثار میشود. به عنوان مثال من سالها پیش برای فیلمفارسیها ترانه سرودم که بسیار هم ماندگار شد، روزی یک کار برای فیلمی ساختم و دستمزدم را هم گرفتم اما پس از یکی دو روز به ذهنم رسید اگر یک جمله را جایگزین بخشی از شعر کنم ارتباط بهتری با محتوای فیلم پیدا خواهد کرد و تاثیرگذارتر است، با سفارشدهنده تماس گرفتم و درخواست کردم تا ترانه قبلی را اجرا نکند و زمان دهند تا اصلاحات لازم را انجام دهم، سفارشدهنده بسیار از این اقدام من تعجب کرد اما اگر کسی وجدان کاری داشته باشد دقت بیشتری به خرج میدهد، خصوصا در حوزه موسیقی که با فرهنگ مردم سروکار دارد.»
مهیار علیزاده، آهنگساز نام آشنا که در حوزه تیتراژهای تلویزیونی هم کار کرده است، مشکل را ناشی از کج سلیقهای و درک پایین تهیهکنندگان سریالها و مجریان تلویزیونی دانست و اینطور گفت: «سلایق مجریان و تهیهکنندگان تلویزیون بسیار سطحی و عوام گرایانه است و در نتیجه این مسئله باعث میشود تا در انتخاب آثار موسیقایی برای تیتراژها به این فکر کنند که چه خوانندهای روی بورس است و مردم بیشتر دوست دارند، خوانندهای که تاریخ مصرف دارد و تنها دو، سه سال فقط خوانندگی کند و پولساز باشد را انتخاب میکنند و آخرین مسئلهای که به آن فکر میکنند کار فرهنگی و نشر هنر فاخر است. تنها میخواهند برنامهشان بیشتر دیده شود و در فضای مجازی بیشتر سروصدا کند، این رویکرد ما را پله پله از هنر فاخر دور میکند.»
از سمت دیگر هانا کامکار، خواننده هم با انتقاد از اوضاع این روزهای تیتراژها ب اینچنین پاسخ داد: «موسیقیهایی را که دست به دست میشنوم و میگویند این موسیقی برای تیتراژ فلان سریال است به نظرم خیلی افتضاح است. این از وضعیت تیتراژهای تلویزیون که تعریفی ندارد. سریالهای نمایش خانگی را هم فرصت ندارم که ببینم اما همان چندتایی را هم که قبلا دیدم به نظرم موسیقیهای زیاد جالبی نداشتند.»
او با انتقاد از رویه برخی خوانندگان مرد، افزود: «برخی یکسری عشوهها به صدای خود میدهند که برای زن است و یا یکسری شعرهایی را میخوانند که یک زن باید آن را بخواند که بازهم به نظر من این اتفاق واقعا فاجعه است. این اتفاق خیلی دور نیست حتی برای خوانندههای درجه یک و یا موسیقیهایی که پرطرفدار میشوند هم میافتد.»
حلقه اصلی این زنجیر، مخاطبان چه میگویند؟
اما مسلما آنچه بسیار مهم است نظر و سلیقه مخاطبانی است که پای سریالها یا برنامههای تلویزیونی مینشینند، چرا که اگر آنها نباشند این بحثها درباره کیفیت آثار هیچ ارزش و اهمیتی ندارد. هر برنامه یا سریالی که ساخته میشود برای مردم و مخاطبان است پس باید تا جایی که به جنبه هنری و ارزش اثر آسیب نزد، مطابق با نظر و سلیقه آنها باشد.
به همین منظور ما هم در نظرخواهی از کاربران خبرآنلاین درخواست کردیم تا ماندگارترین ترانه و موسیقی تیتراژ سریالهای تلویزیون را با ذکر دلیل انتخاب کنند که با نظرات متنوع و متعددی هم رو به رو شدیم. اما نکته جالب و مهم نظرات کاربران ارجاعی بود که به آثار تولیدی یک دهه گذشته و قدیمتر میدادند و کمتر ترانه و موسیقی تیتراژ سریالهای امروزی نظرشان را به خود جلب کرده بود.
در میان نظرات ارسال شده، آن تیتراژهایی که دارای کلام و به طور خاص ترانه بودند و آرای بیشتری را به خود اختصاص دادند، عبارت بودند از «مدار صفر درجه»، «امام علی»، «پس از باران»، «شب دهم» و «ولایت عشق». در مقابل تیتراژهای ماندگاری که از موسیقی متن به تنهایی بهره کافی و عالی بهره بودند هم مورد توجه کاربران قرار گرفتند و آرای بسیاری را به خود اختصاص دادند که در صدر آنها «هزار دستان» به کارگردانی علی حاتمی و آهنگسازی مرتضی حنانه قرار داشت که هنوز هم در یادها زنده است. «روزی روزگاری» هم دیگر اثر مورد علاقه کاربران بود که آهنگسازیاش را فرهاد فخرالدینی برعهده داشت.