معاون سابق ائمه جمعه: امام جماعت بیپول نمیتواند مدیریت کند
مساجد کشور این روزها مورد انتقاد بسیاری از مردم قرار گرفته است و از وضعیت نابسامان مساجد و رخوت و بیحوصلگی حاکم بر این خانههای خدا که روزی در کشور سنگر بودند، گلایه دارند. کارشناسان دلیل این وضعیت رو به افول را نبود مدیریت واحد برای مساجد و از همه مهمتر دخالت دستگاهها و نهادهای مختلف در مساجد ارزیابی میکنند. برای بررسی وضعیت مساجد با حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده، معاون سیاسی سابق شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور و امام جماعت مسجد حضرت ولیعصر(عج) در شهرک شهید محلاتی گفتوگویی داشتیم که خلاصه آن را در ادامه میخوانید:
- مساجد و نهادهای دینی مردمپایه هستند و نظر رهبری بر این منوال است که باید مردمی مدیریت شوند و مستقل از حاکمیت. یعنی باید خود مردم امر دینشان را اداره کنند، اما از این طرف آیا حکومت و دولت اسلامی هیچ مسئولیتی نباید داشته باشد؟ چون بخشی از بار حکومت را نهادهای دینی برمیدارند باید به همین میزان آبرومندانه و عزتمندانه از حمایت دولتها نیز بر خوددار باشند.
- من معتقدم، مسجد طلبکار دولتهاست، دولت باید حق مسجد را بهموقع، بجا و به وقتش در برنامه بودجه سالانه خود ببیند و بدون منت هم ادا کند، اما الان اینطوری نیست. مرکز امور مساجد باید خودش را کوچک و بزرگ کند و یا متولیان مساجد یا حتی امام جماعت دستش را جلوی مردم دراز کند تا کمک کنند و در مسجد کاری صورت گیرد.
- دولتیها و دولتمردان ما باید عزتمندانه حق مسجد و حق نماز جمعه، حق امام جمعه و امام جماعت را بدهند، چون مسجد و ارکان مسجد دغدغه امور مربوط به جامعه را دارند و کار دولت را انجام میدهند و به همان میزان هم باید دولت برای آنها بودجه و اعتبار ببیند و این اعتبارات را در اختیار ارکان مسجد قرار بدهد.
- امام خمینی(ره) بعد از اینکه انقلاب پیروز شد، وارد فاز نهادسازی شد و اعتقاد داشت که باید نهادهایی ذیل جمهوری اسلامی، یا تئوری ناب ولایتفقیه شکل بگیرد که این نهادها، نهادهایی در تراز انقلاب و نظام اسلامی باشند، با این هدف که نهادهای باقیمانده از دوره طاغوت را بهنوعی در نهادهای انقلاب هضم کند؛ دشمن دست امام را خواند و جنگ را ایجاد کرد. اصلاً فلسفه ایجاد جنگ تحمیلی و تحمیل جنگ آن هم با تمام قوای استکباری که همه پشت سر صدام به صحنه آمدند، یکی از مهمترین و اصلیترین دلایلش همین بود که ذهن امام را یک جای دیگری مشغول کنند. البته ترورهای داخلی هم داشتیم و ناامنیهای داخلی هم مزید بر علت بود.
- برخلاف میل امام، آنطور که باید نهادهای انقلابی شکل نگرفت و یکی از آنها که عقیم ماند، نهادی بود تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر». امام با این اعتقاد که در نظام اسلامی مبتنی بر دین، همه چیز باید دینی شود، یعنی حکومت دینی، بازار دینی، دانشگاه دینی، به دنبال راهاندازی یک نهاد با عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» بودند. البته ما این تجربه را در عربستان، در مصر و جاهای دیگر هم داریم ولی امام به این معنا رسیده بود که اگر بخواهد در این کشور، دین و فرهنگ دینی حاکم شود و تربیت اسلامی جریان پیدا کند، باید یک نهادی تحتعنوان «امر به معروف و نهی از منکر» ایجاد شود.
ما متاسفانه این دو فریضه الهی را نشناختیم. فلسفه وجودی این دو فریضه و تقید و تعبد به آن، سالمسازی حیات اجتماعی است. اصلاً این دو فریضه از شئونات حیات جمعی و حاکمیتی است، یعنی اول باید حاکمیت بیاید و دغدغه این دو فریضه را داشته باشد و از باب النَصحیه لاَئمه المُسلمین، یک نظارت نافذ بر همه چیز حاکمیت و به تبع آن آحاد مردم داشته باشد زیرا ما این قاعده را داریم که «الناس علی دین ملوکهم». مردم در تبعیت از صاحب منصبان و جریان حاکمیت و مدیریت اجتماع، روحیات، افکار و فرهنگشان شکل میگیرد. با راهاندازی این نهاد تمام نهادهای دینی از جمله مساجد بنا بود زیرمجموعه آن شوند.
- من در تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که آن نهاد شورا نمیتواند باشد، الآن سالهاست که شورای «امر به معروف و نهی از منکر» داریم، اصلاً در نظام ولایی ـ اسلامی به عقیده من خصوصاً با نگاه راهبردی و همچنین با نگاه کاربردی، میدانی و عملیاتی، شورا جواب نداده است زیرا بیشتر جنبه تشریفاتی دارد. الآن مسجد ۲۰ نهاد متولی دارد که بسیاری معتقدند، اگر بخواهیم برای مسجد کاری کنیم باید اینها را کنار هم جمع کنیم و در یک شورا قرار دهیم اما فایدهای ندارد، زیرا اگر اتفاقی بیفتد ایننهادها مشکل این طرف و آن طرف پاس میدهند و کسی مسئولیتپذیر نخواهد بود.
- یک نهاد جدید باید شکل بگیرد که مأموریت کلان آن، سروسامان دادن، حمایت کردن و پشتیبانی کردن از نهادهای دینی باشد و از آن طرف هم همپوشانی داشته باشد، یعنی بهرههایی هم از نهادهای دینی دریافت کند. البته این به معنای آن نیست که ما نهادهای فرهنگی موجود را مثل سازمان تبلیغات، سازمان اوقاف، وزارت ارشاد کنار بگذاریم.
- طرح تجمیع باید رویه ما باشد، یعنی همه این ظرفیتها را در یک نهادی به نام «امر به معروف و نهی از منکر» تجمیع کنیم. ممکن است برخی از اینها، به نهاد یا وزارتخانهی دیگری برود ولی آن شاکله اصلی که دغدغه فرهنگ دینی دارد و کار تبلیغ دین و نشر معارف اسلامی انجام میدهد یا بحث وقف را سامان میدهد و یا امر تبلیغات اسلامی را سامان میدهد و همینطور در امتداد این قصه، مساجد، ائمه جماعات و ارکان مساجد را مدیریت میکند و آموزش میدهد، تحت اشراف یک نهاد به نام «امر به معروف و نهی از منکر» مدیریت شود.
- مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم صحبت از غفلتها کردند که یکی از این مصادیق غفلت مربوط به مساجد است. مساجد کانونهای اصلی شکوفایی استعدادهای همه آحاد مردم از جمله جوانان این کشور است اما توجه نکردیم. بله یکی از ظرفیتها و پشتوانههای مسجد مردمی بودن است، نظام ما هم مردمی است.
- من این را از یک جنبه اصلاً قبول ندارم البته از جنبهای دیگر هم میپذیرم. بالاخره وقتی شما ارزش و بهایی برای مدیران طبیعی مساجد به تعبیر مقام معظم رهبری یعنی ائمه جماعات قائل نمیشوید، همین میشود. امام جماعت فقط پیشنماز مسجد نیست بلکه او امام محله است زیرا قرار شد مسجد، مسجدی باشد که در تأمین همه خواستههای مردم پویا و اثرگذار باشد.
- حالا امام جماعتی که دستش خالی باشد، پشتوانهای نداشته باشد، نمیتواند امام جماعتی همهکاره باشد و جوانان را جذب کند لذا امامان جماعتیی که از مساجدی برخوردارند که هیأت امنای قوی و منابع درآمدی خوب دارند، امروز رونق دارند و کارهای بزرگ انجام میدهند. پس این نشان میدهد که همه ایراد به ائمه جماعات برنمیگردد، ضمن اینکه اگر نهادهای دینی از جمله مساجد در گلوگاههای تصمیمساز و تصمیمگیر کشوری و دولتی دخالت داده شوند و به بازی گرفته شوند، یعنی از ظرفیت مساجد برای جذب نیروی انسانی استفاده شود، موجب ارتقای شأن و نقش مسجد میشود. یعنی اگر بناست نیروی انسانی جذب دولت شود اول سراغ امام جماعت بروند و او بین دو نماز اعلام کند که با این ویژگیها ما برای مثلاً سیستم بانکی نیرو نیاز داریم، این روند موجب ارتقای جایگاه ائمه جماعت میشود و هم برای او روحیهبخش است که در تامین نیروی انسانی مومن و مسجدی برای نهادهای کشوری و لشکری به بازی گرفته شده است.
- از سوی دیگر هم این ضعف را میپذیرم زیرا در حوزههای علمیه طلبهها برای مدیریت مسجد اصلاً تربیت نمیشوند. زمانی که در معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه بودم، پیشنهادی به حوزه دادیم که یک گرایشی در رشتههای تخصصی تبلیغ در قم تحت عنوان «تربیت امام جمعه و امام جماعت» ایجاد شود که این مهم رخ داد و تا حدودی راه باز شد هرچند اکنون نمیدانم در چه وضعیتی است! اساساً امام جماعتی که میخواهیم در جایگاه مدیریتی مسجد تراز جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی حضور پیدا کند باید از قبل آموزشهایی دیده باشد. او به لحاظ تبلیغی باید فوت و فنهای لازم را خوب یاد بگیرد، مهارتهای جامعهشناختی، روانشناختی و ارتباط با مردم و جوانان را باید یاد بگیرد. این ظرفیت حتی وجود دارد که اگر نهادی برای امر مدیریت مسجد ایجاد شد، برای این آموزشها، دانشکدهای ایجاد کند. اگر این اتفاق بیفتد نه فقط تربیت امام جماعت، حتی آموزش و تربیت اعضای هیأت امنا، حتی خادم مسجد، یعنی همه ارکان مسجد ضمن اینکه از یک پشتوانه مردمی برخوردارند، بطور متمرکز و نظامند و هماهنگ شبکه مدیران و ارکان مسجد تراز انقلاب با اثربخشی فوقالعاده بالا شکل خواهد گرفت.