حضور علي پروين در برنامه ٢٠١٨، اتفاق مهمي در تلويزيون ايران بود. علي پروين دوشنبه شب اولينبار در يك برنامه تلويزيوني در دوران پس از انقلاب حضور يافت.
او از اين حيث مثل محمدرضا شجريان است كه فقط يكبار در برنامه نوروز ٧٣ رضايت داد كه در تلويزيون ايران خودي نشان دهد و مشتاقانش را خشنود (و شايد هم ناخشنود) سازد! اگرچه عصر اقتدار كاريزماتيك علي پروين سپري شده و او در اثر حذف محترمانهاش از كانون فوتبال ايران، ديگر فاقد آن جلال و جبروت سابق است، ولي به هر حال پروين، پروين است. چهره و حرف زدن او، در كنار جايگاه بيبديلش در تاريخ فوتبال ايران، موجب ميشود كه حضورش در يك برنامه تلويزيوني براي هر فوتبالدوستي مهم و ديدني باشد. عادل فردوسيپور در برنامه دوشنبه شب البته به اشتباه گفت كه حشمت مهاجراني هم مثل علي پروين براي اولينبار در يك برنامه زنده تلويزيوني حضور يافته است. مهاجراني چند سال قبل در برنامه زنده «استوديو ورزش» حاضر شده بود و درباره شرايط تيم ملي ايران حرف زده بود. اما هر چه بود، دوشنبه شب براي فردوسيپور و فوتبالدوستان ايراني شب مهمي بود چراكه سرمربي و كاپيتان تيم ملي ايران در جام جهاني ١٩٧٨، ميهمانان برنامه ٢٠١٨ بودند. اما اگر حضور پروين و مهاجراني نقطه قوت اين برنامه بود، سوالات و نحوه اجراي فردوسيپور نقطه ضعف ٢٠١٨ در شبي چنان بود. عادل فردوسيپور مصاحبهكننده خوبي نيست چراكه اصولا به پرسيدن سوالات حاشيهاي علاقه بيشتري دارد تا سوالات جدي و عميق. مثلا او حتي از حشمت مهاجراني نپرسيد كه تيم ايران در ١٩٧٨ با چه سيستمي در جام جهاني بازي ميكرد. يا چرا ناصر حجازي نتوانست هيچ يك از چهار پنالتي آن جام را مهار كند؟ و اصولا آيا حجازي پنالتيگير خوبي بود يا نه؟ يا هيچ سوالي درباره پرويز قليچخاني نپرسيد. مردي كه كاپيتان تيم ايران بود و به دليل همراهي با انقلاب مردم ايران، قيد بازي در جام جهاني را زد. و اينكه قليچخاني چه نقشي در عدم صعود به جام جهاني ١٩٧٤ و صعود به جام ١٩٧٨ داشت؟ يا مثلا نظر پروين درباره قليچخاني ميتوانست جذاب و مهم و تاريخي باشد. فردوسيپور هيچ يك از اين سوالات تاريخي و فني و سياسي را مطرح نكرد و گير داد به تبخال علي پروين! چند سال پيش هم كه فردوسيپور بيرون از استوديوي برنامه نود با پروين مصاحبه كرده بود، درباره تبخال علي پروين سوال كرده بود.
واقعا آيا تبخال علي پروين اينقدر اهميت دارد كه هر سري بخشي از گفتوگوي يك مجري تلويزيوني با يكي از پنج بازيكن برتر تاريخ فوتبال ايران بايد صرف سوال و جواب بيمايهاي شود كه عاري از هر گونه فكر عميقي است؟ آدم با خودش فكر ميكند واقعا فردوسيپور اينقدر خاليالذهن است كه موضوعي بهتر از تبخال پروين يا دعواي پروين و معدنچي، در آستين ندارد براي پرسيدن از اسطوره فوتبال ايران؟ وانگهي اگر علي پروين به مناسبت جام جهاني به برنامه ٢٠١٨ دعوت شده و قرار است درباره حضور ايران در جامهاي جهاني حرف بزند، دو بار انتقاد ناموجهش از بازيكني درجه ٣ به نام مهرزاد معدنچي در اوايل دهه ١٣٨٠، چه اهميتي دارد؟ بگذريم كه موضوع پروين و معدنچي هم قصهاي صدبارپرسيده و تكراري و اساسا بياهميت است. جدا از اين سوالات كممايه و سخيف، خندههاي عميق فردوسيپور هم زائد و عجيب بود. اينكه مهمان برنامه چيزي بگويد و مجري بخندد كجا و اينكه دايما چنان به بالا و پايين و رفتار و گفتار مهمان بخنديم كه گويا اساسا او را براي خنديدن خودمان به ٢٠١٨ دعوت كردهايم كجا! البته قابل درك است؛ فردوسيپور از ديدن علي پروين كيفور شده بود و در فضا سير ميكرد و مثل شاگردان حسن صباح كه اصولا مستعد خنده بودند، او دوشنبه شب به هر چيزي ميتوانست بخندند؛ اما اينكه تكرار و شدت خندههاي او به خلق و خو و كاراكتر پروين، كموبيش توهينآميز بود. اگر علي پروين سلطان است و - به قول خود فردوسيپور- شخصيت كاريزماتيكي دارد و همه غولهاي او فوتبال ايران از او حساب ميبردند، پس چرا عادل فردوسيپور آن قدر به اين سلطان كاريزماتيك خنديد آن هم از ته دل؟! بر فرض كه صدر و ذيل پروين براي فردوسيپور خندهدار باشد. آيا بهتر نبود او موضوعاتي غيركميك را پيش ميكشيد و كمي جديتر و محترمانهتر با پروين گفتوگو ميكرد. فردوسيپور دوشنبه شب ميتوانست از اولين و چه بسا آخرين حضور زنده علي پروين در تلويزيون ايران، با سوالاتي جدي و رفتاري باطنا محترمانه، يك گفتوگوي تاريخي و ماندگار بيرون بكشد. فردوسيپور كه قبلا مصاحبهاش با شهاب حسيني هم درنيامده بود، فرصت تاريخي مصاحبه با علي پروين را هم صرف كاري كرد كه كموبيش شبيه لودگي بود.