اكران بدون مرز
در تصميمي نو صاحبان فيلم ميخواهند مستند «توران خانم» را از ٢٦تا ٢٨خرداد به صورت اينترنتي در سايت هاشور اكران كنند. اكراني كه هيچ مرزي ندارد و هر بيننده در هر جاي دنيا كه باشد ميتواند فيلم را تماشا كند. با مجتبي ميرتهماسب كه علاوه بر كارگرداني، تهيهكنندگي اين كار را بر عهده دارد درباره اين مستند و دلايلي كه منجر به تصميم براي اكران اينترنتي فيلم شد، به گفتوگو نشستيم.
بعد از تماشاي فيلم متوجه اين نكته شدم كه شما هم مانند خانم ميرهادي با اين مشكل روبهرو هستيد كه حمايت جايي را براي كار خود نداريد. اين مشكل چقدر انگيزه شما را بيشتر كرده است كه اين كار را پيش ببريد و به ايدههاي نو برسيد؟
در ابتدا فرض اصلي همه ما اين است كه اي كاش در هر جاي دنيا حمايتي براي اين دسته از كارهاي فرهنگي وجود داشت. البته در بقيه جاهاي دنيا متولياني حضور دارند كه به جامعه فكر ميكنند و اين درك را دارند تا كمك كنند و اتفاقهاي فرهنگي صورت بگيرد. اما اينجا كسي كمك نميكند و من به عنوان فيلمساز به اجبار كار تهيهكنندگي و پخش را هم انجام ميدهم. البته من هيچوقت منتظر سرمايه براي فيلم ساختن نبودم. اگر موضوعي جذبم كند، كار را شروع ميكنم و در طول ساخت سعي ميكنم حمايت و سرمايهگذار پيدا كنم و اگر نشد، تلاش ميكنم از جاي ديگر جبران كنم. نكته مهم ديگر اين است كه من و خانم بنياعتماد با روش حذف شيوههاي سود در توليد، فيلم ميسازيم و دنبال تامين منابع مالي دولتي و خصوصي در بخش توليد نميگرديم. چيزي كه امروز تبديل به آفت فرهنگي ما شده همين است كه عدهاي در حوزههاي مختلف منتظر سرمايههاي دولتي هستند و صرفا از طريق توليد سود ميبرند.
از منظر اقتصادي در هر كاري از جمله سينما بايد سرمايهگذار، توليد، پخش و فروش بايد باشد تا اين چرخه را كامل كند. ولي وقتي سود فقط در توليد باشد، پخش ديگر اهميت خود را از دست ميدهد. ما عمدا اين بخش را در كار خود حذف كرديم و دنبال اين هستيم كه بخش خصوصي كه همفكر ما است در بخش پخش، نمايش و فروش به ما اضافه شود. با اين شيوه با آرامش فيلم بسازيم و دستمان بازتر ميشود و با همه احترام به مخاطب و رعايت تمام قواعد حرفهاي فيلم ميسازيم.
داستان ساخت فيلم «توران خانم» از كجا شروع شد؟
اگر بخواهيم به طور مشخص درباره فيلم توران خانم صحبت كنيم؛ من و خانم بني اعتماد آرزوي ديرينه مان بود. دوست تهيهكنندهاي هم بنا شد سرمايه كار را تهيه كند، من و خانم بني اعتماد به عنوان كارگردان فيلممان را بسازيم. براي من شرايط ايدهآلي بود كه تهيهكننده كار خودش را انجام بدهد و من هم به كارگرداني خود برسم. ما وارد كار پژوهشي شديم و فيلمبرداري را آرام آرام شروع كرديم. آن دوستمان هم تلاش خودش را كرد. اما پس از سه چهار ماه به نتيجه نرسيد و از ما عقب ماند. در نهايت ايشان كار را رها كردند و من در نقش تهيهكننده ادامه دادم. تلاشهايي كرديم براي اينكه جذب سرمايه كنيم.
«توران خانم» ادامه كارستان است يا يك فيلم مستقل از اين مجموعه محسوب ميشود؟
ما با فاصله خيلي كمي از «توران خانم» پروژه كارستان را شروع كرديم. شايد توران خانم از مهمترين فيلمهاي كارستان باشد، ولي چون توليد آن به زمان طولانيتري نياز داشت و ويژگيهاي منحصر به فرد خود را داشت، اين فيلم را در فاز اول كارستان كه شش فيلم بود متصل نكرديم در واقع الان به عنوان هفتمين فيلم كارستان معرفي و پخش ميشود كه اميدواريم شروع يك فاز ديگر هم براي ادامه اين مجموعه باشد.
منظورتان از ويژگيهاي منحصر به فرد فيلم «توران خانم» چيست؟
ما اواسط مونتاژ «توران خانم» بوديم كه متوجه شديم اين فيلم شبيه هيچ كدام از فيلمهاي ما نيست. شايد به اين دليل كه توران خانم آدم ويژهاي بود و مخاطبان مخصوص به خود را دارد. مخاطبان اصلي اين فيلم همه نهادهاي كودك، مهدكودكها و آموزشي هستند. ما بايد اين فيلم را در چرخه مدل اقتصادي خودمان بيندازيم تا حداقل هزينههاي توليد را دربياوريم و بعد به سوددهي برسيم تا هم زنده بمانيم و هم بتوانيم فيلم بعدي را بسازيم.
وقتي با اين شرايط اقتصادي و بدون حامي مالي فيلم ميسازيد، چرا تصميم گرفتيد درآمدهاي حاصل از اين فيلم را به شوراي كتاب كودك و فرهنگنامه كودكان و نوجوانان اختصاص بدهيد؟
اين تصميم كه عوايد و منافع مالي اين فيلم به شورا و فرهنگ نامه برسد را در همان مرحله توليد گرفته بوديم. من در چند مرحله كه فيلم ساخته شده بود و مونتاژ در حال اتمام بود و حتي در مراحل فني صداگذاري با خيلي از كساني كه فكر ميكردم به اين موضوع علاقه و توان مالي دارند، مذاكرده كردم تا حداقل هزينههاي توليد فيلم را مشترك پرداخت كنيم اما به نتيجه نرسيديم. اما خوشبختانه در اولين نمايش فيلم كه سوم آذر ماه ٩٦ به بهانه اولين سال درگذشت توران خانم برگزار شد، يك جمع خانوادگي اعلام كردند از جلد بعدي فرهنگنامه حمايت مالي ميكنند. تاثيرهاي فيلم شروع شد و اين ما را مصممتر كرد كه تصميممان براي اينكه منافع فيلم به آن نهادها برسد، درست است.
تجربه اكران شش فيلم كارستان را چطور ارزيابي ميكنيد، از نحوه پخش و اكران آن راضي هستيد؟
از منظر اقتصادي منطقي نبود و راضي نيستيم. به همين دليل است كه الان در حال تجربه شيوه جديدي از اكران و نمايش فيلم هستيم. فاز اول كارستان چهار سال توليدش انجام شد و حدود يك سال از پخش آن، چه در سينما، چه به صورت ديويدي و پخش بينالمللي ميگذرد، ما در زمان حاضر به انتهاي مسير اين بخش از پروژه رسيدهايم و نه تنها هزينههاي توليدي اين مجموعه را درآوردهايم، بلكه كمكم آن را به سود رساندهايم. مجموعه كارستان در سينماي مستند حتي سينماي اين مملكت و بخش خصوصي ما پروژه عظيمي است.
با اينكه به گفته خودتان كارستان به سود رسيده است، چرا راضي نيستيد؟
از منظر اقتصادي قطعا به صرفه نيست، اما از منظر من مستندساز كه هميشه به حداقلها راضي هستم؛ قابل قبول است. من توانستهام جلوي ضرر فيلم ساختن در بخش خصوصي را با همه مشكلاتش بگيرم و به سود برسانم. با اينكه سود آن مختصر و در دراز مدت است و براي كسي كه عقل معاش داشته باشد و طول بازه زماني صرف نيرو و هزينه را درقبال سود آن حساب كند، به طور قطع ميگويد اين شيوه غلط است. اما براي ما كه انتخاب كرديم با اين شيوه كار كنيم، راهحلهايي پيدا ميكنيم و روز به روز هم آن را تقويت ميكنيم. اگر همت و تلاش در جمعي كه دور هم جمع شدهايم و كارستان را تشكيل داديم، ادامه پيدا كند و بتوانيم ابعاد مخاطبمان را گستردهتر كنيم، مطمئن هستم كه در يكي دو سال آينده به ثبات اقتصادي ميرسيم كه خيلي آزادانهتر سراغ موضوعات ديگري هم برويم.
در نگاه اول پيدا كردن و جذب مخاطب از طريق تلويزيون سادهترين راه است و مخاطب بيشتري هم جذب ميشود، چرا شما تلويزيون و مخصوصا شبكه مستند را كنار گذاشتيد؟
در واقع آنها ما را كنار گذاشتند. از زماني كه پخش اوليه كارستان شروع شد، تلاش كردم با كساني كه مدير يا تهيهكننده تلويزيوني هستند، ارتباط بگيرم. اما درهاي تلويزيون بسته است چون يك سليقه يا سياست از پيشتعيين شدهاي وجود دارد كه به قول معروف رسانه ملي را ميلي كرده است. صدا و سيما چشمهايش را به روي واقعيتهاي جامعه و افرادي كه مشخصا فيلمساز هستند، بسته است و تبديل به يك منطقه مينگذاري شده كه فقط خوديها معبرهايش را ميشناسند. آن چيزي هم كه آنها توليد ميكنند براي مخاطب قابل ارزشگذاري نيست. چون ميخواهند با ابتذالهايي كه در سريالهاي تركي و... وجود دارد، رقابت كنند. اين رسانه از جايي به بعد ديگر سليقه و مناسب ما نيست، پس دنبال پنجرهاي ديگر براي ديده شدن ميگرديم. ولي همچنان مهمترين محل پخش سينماي مستند، تلويزيون است و اين افسوس ما است كه چرا تلويزيون چشمهايش را بسته است و با وجود همه شعارهايي كه هر سال گفته ميشود و مصداق كامل آنها همين فيلمهاي ما است، اما حاضر به پخششان نيست. اما از آن طرف هم شايد افسوس نهايي را عاقلاني كه در آن سيستم هستند بايد بخورند.
شما فيلم «توران خانم» را به جشنواره سينما حقيقت ارايه داديد؟
خير، در جشنواره سال گذشته فيلم را ميخواستند اما فيلم بعد از زمان جشنواره آماده نمايش شد. امسال ممكن است فيلم را در جشنواره سينما حقيقت ارايه كنيم كه البته بستگي به فضاي جشنواره دارد. ما قصد نداريم اين فيلم را وارد رقابت كنيم. از جشنوارههاي داخلي و خارجي به عنوان ويترين و محلي براي نمايش فيلممان و وصل شدن به بازار اكران و نمايش استفاده ميكنيم .
چرا براي نمايش فيلم به اكران در گروه هنر و تجربه روي نياورديد؟ تجربه اين جنس از اكران را موفق نميدانيد يا فكر ميكنيد جاي اين فيلم آنجا نيست؟
سه، چهار سال پيش كه هنروتجربه راه افتاد اولين فيلم مستندي كه نمايش دادند، فيلم «شش قرن، شش سال» من بود. قبل از تاسيس گروه هنر و تجربه اين فيلم را ساخته بودم و دنبال اكرانش بودم. در شوراي صنفي در حال جنگيدن بودم و از همه دوستاني كه در پخش سينما بودند، كمك ميگرفتم چون فكر ميكردم فيلمهاي مستند را بايد به سينما بياوريم. تا اينكه گروه هنروتجربه تشكيل شد و شايد جزو اولين كساني هستم كه به قوت گرفتن آن كمك كردم. با همه تواني كه داشتم و تمام دانستههايم وارد پخش آنجا شدم و از هفته دوم مشكلات اكران به اين شيوه را فهميدم و جلساتي با شوراي سياستگذاري و مديران آنجا گذاشتم و پيشنهادهايم را ارايه دادم. بخش كمي از آنها انجام شد اما عمدهاش ناديده گرفته شد. گروه هنر و تجربه از لحاظ تعداد سينما، سانس و... در ذات خودش ظرفيت محدودي دارد و شيوهاي كه براي اكران دارد راه دسترسي ساده و آسان را به مخاطب فيلم نميدهد. ما با علم به همه اين موارد سال گذشته مجموعه كارستان را براي اكران به هنر و تجربه سپرديم و البته قبل از آن تجربه اكران «آي آدمها» را هم داشتيم. ميدانستيم نبايد از منظر سود به آن نگاه كنيم ولي با آن حجم اطلاعرساني و تبليغاتي كه انجام داديم، حداقل نسبت به فيلمهاي قبلي خودمان انتظار درصدي رشد مخاطب را داشتيم ولي اشكالهاي هنروتجربه به قدري بيشتر شده كه تلاشهاي ما به ثمر نرسيد و توقعي كه در شروع داشتيم با همان حداقلهاي قبلي خودمان هم برآورده نشد. تصميم مشترك من و خانم بنياعتماد اين بود كه از اكران «توران خانم» در گروه هنر و تجربه صرفنظر كنيم و طبق معمول دنبال راهحل جديدي گشتيم.
چه شد كه به ايده اكران اينترنتي رسيديد؟
من اين ايده اكران در اينترنت را از همان فيلم «شش قرن، شش سال» يعني چهار سال پيش داشتم و منتظر بودم كه هم ظرفيت زير ساختي وجود داشته باشد و هم فيلمي كه اين توان را داشته باشد تا در اين بستر نمايش داده شود. مجموعه كارستان هم اين ويژگيها را داشت. اما چون شش فيلم بود، ريسك بزرگي بود. چون در يك فضاي بسته با خودمان رقابت ميكرديم. «توران خانم» بهترين انتخاب براي اجراي اين ايده بود. از زمان مطرح شدن اين ايده تا اجرايي شدنش دو سه ماه زمان برد. به قول مادر توران خانم مشكلات ما سرمايههاي ما هستند و اگر راهحل آن مشكل را پيدا كنيم آن را تبديل به سرمايه خود كردهايم.
چرا فكر كرديد كه اين فيلم ميتواند در اين شكل از اكران موفق باشد؟
در فيلم «توران خانم» سه موضوع مشخص براي اطلاعرساني و ايجاد انگيزه براي مخاطب وجود دارد. اول خود توران ميرهادي است، يعني چه جامعه و چه افراد زيادي كه توران ميرهادي را در همه اين سالها ميشناسند و ميدانند كه اين زن چه اهميتي دارد و نهادهاي كودكي را ايجاد كرده و ميخواهند به تكثير اين انديشه كمك كنند. دومين اتفاق اين است كه سينماي فرهنگي مستقل با همه كم رمقياش سعي ميكند روزنهها را باز كند و كساني كه آن را درك كنند، همراه ميشوند. چون هنوز كساني هستند كه دلشان ميخواهد فيلمي ببينند كه چيزي به آنها اضافه كند و سومين فاكتور اين است كه طبق تصميم مشترك من و خانم بنياعتماد درآمدهاي اين فيلم به شوراي كتاب و فرهنگ نامه كودك و نوجوان ميرسد. مجموع اين فاكتورها ميتواند انگيزهاي باشد براي كساني كه توران ميرهادي را ميشناسند و با اطلاعرساني و خريد بليت ميتوانند به جان دادن به يك جريان كمك كنند.
وقتي به ايده اكران و نمايش اينترنتي با مصداقهايي كه ذكر كرديد رسيديد چرا آن را محدود به ٤٨ ساعت كرديد؟
اگر زمان نمايش فيلم طولاني ميبود، صورت قضيه شبيه اكثر فيلمهايي ميشد كه در آخرين مرحله پخش و بعد از جشنواره و اكران در سينما، پخش در تلويزيون و ارايه ديويدي، در گوشهاي از اينترنت هم قابل دسترس هستند. ايده اول من اين بود كه فيلم فقط يك سانس در اينترنت نمايش داده بشود. اگر ما يك شبكه گسترده اطلاعرساني هستيم پس يك سانس كافي است. مثال من مسابقه فوتبال است كه هر كس در خانهاش نشسته و آن را تماشا ميكند اما ميدانيم ميليونها نفر همزمان در حال نگاه كردن به آن هستند و عكسالعمل نشان ميدهند. اميدوارم اگر اين تجربه به خوبي انجام شد، فيلم بعدي را يك سانس اكران كنيم. در واقع اين يك ارتباط با مخاطب است كه ما حس تجربه جمعي ديدن اما متفرق بودن را ميدهيم.
سينما رفتن هم مشكل شده است. در مناطق دور افتاده سينما نيست، در شهرها هم مساله وقت و ترافيك وجود دارد و دلايل ديگري براي اينكه مردم سينما نروند وجود دارد. ما راه دسترسي را آسان كرديم و سعي ميكنيم آن را به يك حس جمعي ديدن تبديل كنيم. در انتها به اين تصميم رسيديم كه ٤٨ ساعت زمان لازم و كافي است. راههايي هم براي كساني كه در اينترنت فيلم را ميبينند، گذاشتيم تا معلوم شود در يك نمايش چند نفر فيلم را ميبينند. در حال ايجاد شرايطي براي گفتوگو هستيم تا كساني كه فيلم را ميبينند با هم صحبت كنند.
يعني امكان كامنت گذاشتن و نظر دادن وجود دارد؟
قرار است با شرايطي كه بحث به بيراهه كشيده نشود اتفاق بيفتد.
ميزان استقبال از اين شيوه اكران، چقدر ميتواند انگيزه كافي براي ادامه كارهاي شما باشد؟
با تمام تجربه ما در فيلمسازي و رفتارهايي كه ما را به اينجا رسانده كه راه عموميتري را براي نمايش فيلممان پيدا كنيم، من اگر به مصداق مسابقه فوتبالي كه مثالش را زدم، نرسم. بايد در همه تجربيات، فكرهايم و... تجديد نظر كنم، يعني به اين فكر ميافتم كه ما بيربط ميگوييم كه جامعه نياز دارد اين فيلم را ببيند و توران ميرهادي كه تمام عمر خودش را صرف آموزش بچهها كرده، بشناسد و بداند چه كسي تمام نهادهاي كودك را در ايران پيريزي كرده است. اينكه فقط كافي است او را بشناسيد و بدانيد طرز فكر توران ميرهادي چگونه بوده است تا حتما بچهات را بهتر تربيت كنيد، براي ما شعار نيست. اما اگر به كف پيشبينيمان از اين نمايش اينترنتي نرسيم، جامعه به من ثابت ميكند كه به اين حرفها و تفكرها نياز ندارد.
يعني ميزان استقبالي كه از نمايش اينترنتي «توران خانم» ميشود، براي شما بزنگاهي است كه ممكن است تصميم شما را براي آينده عوض كند؟
من فكر ميكنم اگر به يك حداقل قابل قبولي برسيم، حتما اين پله اولي خواهد بود براي اينكه ما به تلويزيون ثابت كنيم كه اگر تو چشمت را ببندي، مردم چشمشان را باز ميكنند و ما راه وصل شدن به هم را پيدا ميكنيم.
جهان مدرن به سمت راهي ميرود كه پله اولش اينترنتي شدن و فضاي آيتي و حذف واسطه است. توليدكننده مستقيم به مصرفكننده وصل ميشود. ما اين را درك كرديم و اگر مردم هم درك كنند كه حذف واسطه و انتخاب يك سليقه كه شايد فضاي رسمي آن را طرد و نفي ميكند، اين تجربه جواب ميدهد و خيلي از فيلمسازان با آرامش فيلم ميسازند و هر موقع بخواهند مخاطبان آنها فيلمشان را ميبينند.
چرا براي انتخاب شبكه نمايشدهنده فيلم به سراغ جاهاي شناختهتر نرفتيد؟
اتفاقا رفتم و وقتم را هم هدر دادم. چون من با همين فرض رفتم كه در فضايي فيلم را نمايش بدهيم كه از وجود درصدي از مخاطب مطمئن باشيم. اما آنها آنقدر درگير فضاي تجاري هستند كه به سختي ميتوانند بفهمند شخصي مانند توران ميرهادي و فيلم مستند و... چه اهميت ويژهاي دارد. من هيچ نگراني نداشتم كه اين ايده را بدزدند چون اين ايده به درد فيلمهاي تجاري مورد علاقه آنها نميخورد. اين ايده براي فيلمهايي است كه راه رسيدن و تماشاي آنها از روشهاي معمول به دست نميآيد. به شكل عمومي شايد اين فيلم و فيلمهايي شبيه به «توران خانم» مورد سليقه جمعي كه اين شانس را داشتند كه به اين جريان كمك كنند، نبود و بهانههايي مانند آماده نبودن زير ساختهاي خودشان آوردند. دوستان شبكه هاشور از دوستان قديم من هستند و هم شبكه نوپايي در اين قضيه هستند كه با تمركز بر سينماي مستند كار خود را شروع كردند. در اولين مذاكره متوجه شديم از جنس همديگر هستيم و سريع با هم ارتباط گرفتيم. توران ميرهادي ميشناسند و وقتي فيلم را ميبينند، دلشان ميخواهد مردم هم فيلم را ببينند. ما زمان اندك و فشردهاي در اختيار داشتيم. انتخاب روز تولد توران خانم كه همزمان با پايان ماه رمضان است. سعي ميكنيم در همين وقت كم تداركات لازم را فراهم كنيم و براي اطلاعرساني آن يك هفته زمان داريم تا در شبكههاي مجازي، اينترنت، كانالهاي جهاني و همه جاي دنيا اين اطلاع را بدهيم كه اين ٤٨ ساعت چه زماني شروع ميشود و اميدوار باشيم كه براي تماشاي فيلم به ما ملحق شوند.
امري كه امروز تبديل به آفت فرهنگي ما شده همين است كه عدهاي در حوزههاي مختلف منتظر سرمايههاي دولتي هستند و صرفا از طريق توليد سود ميبرند.
ما بايد اين فيلم را در چرخه مدل اقتصادي خودمان بيندازيم تا حداقل هزينههاي توليد را دربياوريم و بعد به سوددهي برسيم تا هم زنده بمانيم و هم بتوانيم فيلم بعدي را بسازيم.
گروه هنر و تجربه از لحاظ تعداد سينما، سانس و... در ذات خودش ظرفيت محدودي دارد و شيوهاي كه براي اكران دارد راه دسترسي ساده و آسان را به مخاطب فيلم نميدهد.
براي اينكه ما به تلويزيون ثابت كنيم كه اگر تو چشمت را ببندي، مردم چشمشان را باز ميكنند و ما راه وصل شدن به هم را پيدا ميكنيم.