اما و اگرهای غذارسانی به حیوانات شهری
مهربانی با حیوانات؛ شاخص توسعهیافتگی
رویداد ایران- ثنا روغنی
یک روز میگویند غذارسانی به سگها و گربههای شهری بیماری را زیاد میکند و روز دیگر میگویند موشهای تهران به دلیل غذارسانی به گربهها بیشتر شدهاند. یک روز از ممنوع بودن غذارسانی به حیوانات بیسرپرست در کشورهای توسعهیافته صحبت میشود و روز دیگر اعلام میشود در این کشورها اصلا حیوان بیسرپرستی وجود ندارد؛ اما این اطلاعات تا چه حد صحیح و علمی هستند و چه میزان از آن به باورهای غلط عامیانه بازمیگردد؟ در این زمینه با مجتبی طباطبائی، پژوهشگر محیطزیست و مسئول کمیته مدیریت اخلاقی حیوانات شهری در شبکه تشکلهای محیطزیستی کشور گفتگویی ترتیب دادیم که چکیدهاش را در زیر میخوانید.
دوقطبی غذارسانی
امروزه در مورد غذارسانی به حیوانات شهری بهویژه سگها و گربهها شاهد یک دوقطبی در کشور هستیم. در یکسو عدهای معتقدند غذارسانی مطلقا کار غلطی است و عده دیگری معتقدند غذارسانی بدون ایرادی ندارد و هیچ محدودیتی برای آن قائل نیستند. ریشه این نگاه صفر و یک در کمدانشی افراد و عدم توجه به منابع علمی است. در مواجهه با این دوقطبیها بهجای انتخاب شتابزده یکی از دو سر طیف و رد کردن بیمنطق و کامل طرف، دیگر نیازمند اندکی تأمل، مرور منابع علمی و بررسی تجربیات جهانی هستیم. چهبسا راه درست در هیچیک از دو سر طیف نباشد. در سطح جهانی و بر اساس منابع علمی معتبر مبحث «غذارسانی مسئولانه» مطرحشده است که باید بیشازپیش به آن توجه شود. معمولا مخالفین غذارسانی با توسل به این ادعا که غذارسانی باعث افزایش جمعیت سگها و گربهها میشود این کار را غلط میدانند. اگر مطالعات علمی و نظر متخصصان رابطه دسترسی به منابع غذایی و افزایش جمعیت را تأیید میکرد این موضوع میتوانست نقد جدی به مسئله غذارسانی باشد چون هیچکس موافق افزایش جمعیت حیوانات بیسرپرست شهری نیست؛ زیرا این حیوانات زندگی بسیار سختی را تجربه میکنند، شرایط رفاهی نامطلوبی دارند و در طول حیات کوتاهشان در معرض انواع و اقسام بیماریهای دردناک قرار میگیرند و به شکل معمولا زجرآوری میمیرند. پس کاهش جمعیت حیوانات بیسرپرست به نفع خود حیوان، محیطزیست و انسانها است اما برخلاف دیدگاه رایج عدم غذارسانی به کاهش جمعیت آنها منجر نمیشود. تاکنون هیچ مطالعه علمی نتوانسته ثابت کند افزایش دسترسی به منابع غذایی به افزایش جمعیت آنها منجر شود و یا کاهش دسترسی بتواند جمعیت کل را کاهش دهد. از سوی دیگر در شرایط فعلی باتوجهبه مدیریت پسماند ضعیف و دورریز غذای بالا در زبالههای کشورمان (3/1 میلیارد تن بر اساس تخمین 2017 فائو!)، عدم غذارسانی صرفا باعث افزایش زباله گردی حیوانات میشود. زباله گردی حیوانات نتایج منفی چون افزایش بیماری آنها را به همراه دارد و اگرچه ممکن است باعث کاهش طول عمر حیوانات شهری شود اما این کاهش طول عمر الزاما کاهش جمعیت آنها را به همراه ندارد زیرا با مرگ یک حیوان، حیوان دیگر جای آن را میگیرد و میتوان گفت شکل جمعیت سریعتر تغییر میکند نه مقدار کلی جمعیت. همانطور که در مبحث مدیریت جمعیت حیوانات شهری هم مطرح میشود کشتار یا حذف فیزیکی حیوانات نتوانسته جمعیت آنها را کاهش دهد.
صرفاً سرعت جایگزینی را افزایش داده و آمار موالید را بهشدت بالا برده است. از طرف دیگر زباله گردی ریسک انتقال بیماریها بهویژه بیماریهای مشترک بین انسان و حیوانات را افزایش میدهد و بر همین اساس بدون اینکه در کاهش جمعیت توفیقی داشته باشیم با عدم غذارسانی مسئولانه و رشد زباله گردی به افزایش بیماریهای مشترک انسان و حیوان و همچنین انتقال آلودگی کمک میکنیم و سلامت و بهداشت عمومی را به خطر میاندازیم. به همین دلایل، نظر متخصصینی که سالها در این حوزهها فعالیت، آزمایش و مطالعه کردهاند بر این است که نه کاهش دسترسی به منابع غذایی بلکه تأمین غذای تمیز و حذف غذای نامناسب در کنار واکسیناسیون و عقیمسازی بهترین راهکار است.
اما و اگرهای غذارسانی مسئولانه
ائتلاف جهانی مدیریت جمعیت حیوانات (آیکم) در بیانیهای در سال 2021 تأکید کرده که مردم نباید به غذا ندادن تشویق شوند بلکه باید غذارسانی مسئولانه ترویج شود. بااینحال باید توجه داشت که غذارسانی مسئولانه با بسیاری از غذارسانیهای متداول در کشور ما تفاوت اساسی دارد. غذارسانی مسئولانه به معنی دادن غذای سالم و بهداشتی به شکل تمیز در جای مناسب و در زمان مناسب است بهطوریکه باعث نارضایتی شهروندان نشود و محیط را آلوده نکند. ازجمله مؤلفههای غذارسانی مسئولانه این است که نباید غذا بهصورت مستقیم روی زمین گذاشته شود و مابقی غذا پس از دو ساعت برداشته و حذف شود. تعین ایستگاه غذارسانی در این زمینه بسیار مهم است. این ایستگاهها، مکانهایی تمیز و بهداشتی هستند که در مناسبترین فاصلهها قرار دارند. ریختن غذای بیشازحد باعث تجمع حیوانات در یک منطقه و گسترش مشکلات میشود پس نباید ایستگاهها بزرگ و متمرکز باشند. مخصوصا در مورد سگها غذارسانی نزدیک مدارس یا محل بازی کودکان صحیح نیست. همچنین کاملا منطقی است که کسانی تجمع سگها در نزدیک خانههایشان را برنتابند بنابراین غذارسانها باید به این افراد احترام گذارند و در صورت امکان بامحبت آنها را متقاعد کنند و با ارجاع به دستورالعملهای بینالمللی و رویکرد سازمان بهداشت جهانی یعنی «سلامت واحد» توضیح دهند که حذف بهداشت و سلامت زیستمندان پیرامون ما متضمن بهداشت و سلامت خود ماست. مسلما رعایت مؤلفههای غذارسانی مسئولانه کار دشواری است و یک فرد باتوجهبه مشکلات و محدودیتهایش نمیتواند در مقیاس بزرگ تمام فاکتورهای غذارسانی مسئولانه را رعایت کند و این امر نیازمند مشارکت تعداد بیشتری از شهروندان و آگاهسازی آنها در این زمینه است.
هر دروغی را باور نکنیم
در مورد مدیریت حیوانات شهری در کشورهای توسعهیافته اخبار جعلی و دروغین بسیاری به گوش ما میرسد و متأسفانه رسانهها اخبار را بدون اعتبارسنجی و صرفا به دلیل وجود عنصر جذابیت انتشار میدهند. بهعنوانمثال میگویند «غذارسانی به حیوانات شهری در کشورهای توسعهیافته ممنوع است و جریمه نقدی دارد» و در کنار آن همچنین ادعا میشود که «در کشورهای توسعهیافته سگ و گربه بیسرپرست یافت نمیشود». با بررسی این دو نظر کنار هم متناقض بودن آنها آشکار میشود. با چه توجیهی برای حیوانی که وجود ندارد قانون و جریمه وضع میشود؟ کشورهای توسعهیافته عضو سازمان جهانی بهداشت حیوانات هستند و بر اساس آن ملزم به رعایت دستورالعملهای آن هستند. از اولین اصول رفاه حیوانات سازمان جهانی بهداشت حیوانات این است که حیوانات گرسنگی، تشنگی و سوءتغذیه تحمل نکنند بنابراین در هیچ کشور توسعهیافتهای وضعیتهای رفاهی نامساعد برای حیوانات، مانند گرسنگی، بیماری و سوءتغذیه پذیرفته نیست و در صورت مشاهده حتما اقداماتی متناسب با شرایط انجام میشود. کشورها باتوجهبه جمعیت سگها و گربههای بیسرپرستشان به دودسته کلی تقسیم میشوند. دسته اول کشورهایی که موفق شدهاند جمعیت حیوانات بیسرپرستشان را به صفر برسانند و دسته دوم کشورهایی که همچنان در آنها جمعیت قابلتوجهی از حیوانات بیسرپرست زندگی میکنند. برایناساس در کشورهایی که کلونی سگ و گربه بیسرپرست ندارند، ازآنجاییکه غذارسانی به حیوانات حیاتوحش صحیح نیست، بسیاری مواقع غذا ندادن به حیوانات به طور عام بیان و تبلیغ میشود و اساسا در مورد سگ و گربه بیسرپرست شهری مصداق ندارد. اگر به هر دلیلی حیوان اهلی بیسرپرستی یافت شود (معمولا گمشده) آن حیوان به مراکز واگذاری منتقل میشود تا سرپرست جدیدی برای آن پیدا شود. در کشورهای توسعهیافته که هنوز کلونی جمعیت حیوانات شهری وجود دارد اما قصه به گونه دیگری رقم میخورد. هرچند در برخی مناطق مشخص و محدود به دلیل برخی تداخلات با حیاتوحش محدودیتهای اعمال میشود، اما بهطورکلی در این کشورها یا غذارسانی مسئولانه توسط شهروندان عادی انجام میشود و یا گروههای آموزشدیده بهعنوان غذا رسان ثبتشده و بهصورت منسجم و هدفمند فعالیت میکنند. لازم به ذکر است که در این کشورها غذارسانها ضمن داشتن مسئولیت، از حمایت قانون نیز برخوردارند و کسی حق آسیبزدن به حیوانات تحت مسئولیت این افراد را ندارد. هرگز نمیتوان از کسی توقع رفتار مسئولانه داشت بدون اینکه از هیچگونه حمایت قانونی بهرهمند باشد. این تفاوت بسیار اساسی معمولا در ایران گفته نمیشود و با بیانصافی شهروندان غذارسان بیگناهی که نه هرگز آموزشی در مورد غذارسانی مسئولانه دیدهاند و نه از هیچگونه حمایت قانونی بهرهمند هستند به بیمسئولیتی و خطاکاری متهم میشوند. بیمسئولیت کسانی هستند که تاکنون با بیخبری از روشهای علمی روز بهجای مطالعه و بررسی دقیق روش اصولی، تحت عناوین محیطزیستی یا کارشناس، درنهایت بیخبری به بیان و ترویج موهومات شبهعلمی پرداختهاند.
از زباله گردی تا هاری و کیست هیداتیک
سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در دستورالعمل مدیریت جمعیت سگها (سال 2011) تأکید کرده که لازم است دسترسی به زبالهها بهویژه زبالههای کشتارگاهی به دلیل ریسک آلودگی انگل اکینوکوکوس کاهش یابد اما در ادامه میگوید این کار زمانی قابلاجرا است که منابع غذایی جایگزین برای حیوانات تأمین شود و عدم تأمین غذا به افزایش پرسه زنی، گسترش رفتارهای خشن در بین سگها و گسترش بیماریها منجر میشود. در مورد مسئله بیماری هاری هم پرفسور لویی اچ نل، مدیر اجرایی سازمان همیاری جهانی در کنترل هاری و از کارشناسان بنام سازمان بهداشت جهانی، در مقاله خود در سال 2021 با تأکید بر اینکه زباله گردی سگها و تجمع آنها در محل دفع زبالهها، ریسکی برای افزایش هاری است توضیح میدهد که دسترسی به زبالهها باید کاهش یابد اما اگر این کاهش دسترسی به گرسنگی سگها منجر شود و منابع غذایی کاهش یابد، به دلیل افزایش خشونت و درگیری سگها بر سر منابع محدود غذایی، ریسک شیوع هاری نیز افزایش مییابد؛ بنابراین اچ نل تأکید میکند که باید «ایستگاههای غذارسانی» تعبیه شود تا غذای سالم و تمیز در اختیار حیوانات بیسرپرست بهویژه سگها قرار گیرد. در کنار این کار میتوان واکسیناسیون و عقیمسازی بهمنظور کنترل هاری و مدیریت جمعیت انجام شود.
بزرگترین آسیب ادعاهای غلط در مورد غذارسانی
بر اساس مطالعات، افزایش جمعیت حیوانات شهری درنتیجة افزایش جمعیت انسان و پیشروی مناطق شهری و نیمهشهری در فقدان برنامه مدیریت جمعیت امری کاملا بدیهی است بااینحال بسیاری از مدعیان محیطزیست کشور (خواه مارکدار و خواه بیمدرک) ضمن جهل و بیخبری از مبانی اولیه جمعیت حیوانات شهری، در ابراز نظرهایی سهلانگارانه غذارسانی را دلیل افزایش جمعیت عنوان کردهاند. چنانچه گفته شد بررسی علمی نشان داده است که دسترسی به غذا عامل مؤثر در جمعیت کل نیست؛ اما برخلاف تبلیغات هم از طرف برخی از غذارسانها در بزرگنمایی از کارشان و هم مخالفان غذارسانی، در کشور ایران، مخصوصا در مورد سگها غذارسانی بخش بسیار ناچیزی از منابع غذایی را تأمین میکند و عملا بودونبود آن حتی در رفاه حیوانات نیز تأثیر معناداری ندارد؛ اما خطر بزرگ انتشار اطلاعات غلط در تأثیر غذارسانی، ارسال این پیام نادرست به مسئولین است که مدیریت موفق جمعیت حیوانات شهری نه یک برنامه مدون سراسری با همکاری تمام ارگانها با بهرهگیری از روشهای علمی و اصولی، بلکه صرفا با عدم غذارسانی حاصل میشود. ایجاد و ترویج این باور غلط ما را هرچه بیشتر در موفقیت در کنترل جمعیت حیوانات شهری دور میکند.
تأمین غذای گربهها و ماجرای موشها
مخالفین غذارسانی میگویند در صورت تأمین غذای گربهها، موشهای یک منطقه توسط آنها شکار نمیشوند و جمعیت موشها افزایش مییابد درحالیکه این موضوع که «گربهها برای تأمین غذای خود موش شکار میکنند» یک باور غلط عامیانه است. آنچه باعث شکلگیری این باور غلط شده این مسئله است که در هر منطقه در شرایطی که گربهها افزایشیافتهاند تعداد موشها کاهشیافته است؛ اما باید گفت علت این امر شکار مستقیم نیست بلکه موشها درنتیجه استنشاق بوی گربهها قلمرو را ناامن میدانند و از آن قلمرو فاصله میگیرند. چنانچه اخیرا در شهر شیکاگو امریکا 1000 گربه با مأموریت مقابله با موشها رها شدند و اتفاقا غذارسانی منظم به این گربهها نیز بخشی از این برنامه است.