کودکانی که مورد تعرض جنسی قرار میگیرند، چه رفتارهایی انجام میدهند؟
دکتر حسین کدخدا در نشست علمی «اهمیت بازی در آموزش کودکان» که در سالن کنفرانس پردیس شهید هاشمینژاد فرهنگیان مشهد برگزار شد، با اشاره به اینکه «سه نوع سوء استفاده جسمی، ذهنی و جنسی داریم»، اظهار کرد: کودکانی که مورد تعرض جنسی قرار میگیرند، معمولا با استفاده از تحلیل نقاشیها شناخته میشوند. این کودکان معمولا به بازیهای گروهی علاقهمند نیستند. کودکان دختر این اتفاقات را راحتتر گزارش میدهند و پسران دشوارتر، زیرا آزادی و اعتماد به نفس از آنها سلب میشود و به عنوان یک مرد ضعف خواهند داشت.
وی ادامه داد: اولین کاری که این کودکان در مواجهه با اسباببازی انجام میدهند، این است که آنها را خلع لباس میکنند. نکته بعدی هم اینکه بیشتر به لمس اندامهای حسی میپردازند. معمولا افرادی که مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، پرخاشگری بیشتری نسبت به دیگران نشان میدهند.
کدخدا عنوان کرد: مردم به جای اینکه فرد نابینا را در ۲۳ مهر تکریم کنند و مورد اهمیت قرار دهند، عصای نابینا را درک میکنند. درخصوص کودکان استثنایی، زمانی که صحبت از استثنایی میشود، نگاه بسیاری از افراد به سمت جنبه منفی قضیه متمایل شده و افرادی را در نظر میگیرند که بیشترین مشکل را دارند.
عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با بیان اینکه از نظر ژان پیاژه ما چهار نوع بازی داریم، عنوان کرد: یک نوع بازیهای مهارتی یا تمرینی که معادل اولین دوره رشد یعنی 2 سال اول زندگی است، این دوران، حسی حرکتی نیز نام دارد، در این دوره کودکان به دنبال بازیهای تفننی و سرگرمی هستند. دسته دیگر یعنی بازیهای نمادین، از 2 تا 6 سالگی به طول میانجامد و کودکان در این دوران به دنبال سمبلها و الگوها هستند.
کدخدا ادامه داد: دسته دیگر، بازیهای با قاعده هستند. در این بازیها کودکان به دنبال قوانینی هستند که به وسیله آنها با یکدیگر مشارکت کنند و بازی دست جمعی و دارای نظم را انجام دهند. در بازیهای سازنده، افراد بازیهایی مانند حل مسئله انجام میدهند که در آنها فرد به دنبال تفنن و سرگرمی نیست، بلکه به دنبال تفکر و ذهن خلاق است.
وی بیان کرد: در روز عصای سفید نکتهای وجود دارد. مردم به جای اینکه نابینا را در این روز تکریم کنند و مورد اهمیت قرار دهند، عصای نابینا را درک میکنند. بازیهای افراد نابینا به چند دلیل با افراد عادی متفاوت است. در اوایل زندگی بازیهای این افراد انفرادی بوده و خیالپردازی در این کودکان کمتر است. تعامل با محیط نیز در این افراد کمتر بوده، زیرا مهمترین مشکلی که نابینایان دارند، جهتیابی یا تحرک است.
عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان خاطرنشان کرد: نکته بعدی تصورات قالبی است که به این افراد ابلاغ میشود. مطلب با اهمیت در اینجا این است که باید به این کودکان احساس آزادی بیشتری داده شود. والدینی که به کودکان تسلط بیش از حدی دارند، کودکانی وسواسی و بسیار حساس خواهند داشت. سه گروه از افراد با تغییر مخالفاند؛ یک نابینایان، دو افراد اوتیستیک و سه سالمندان، بنابراین با این کودکان باید بازیهایی انجام داد که آزادی بیشتری احساس کنند. بازیها باید بر فعالیتهای لمسی تاکید داشته باشند.
کدخدا گفت: میزان بازی کودکانی که اختلال گفتاری دارند کمتر بوده، زیرا زبان یک وسیله ارتباط جمعی است. تنوع بازی در کسانی که ضریب هوشی کمی دارند کمتر است. کودکانی که دارای نارسایی اجتماعی هستند کمتر از نمادها استفاده میکنند و بازیهای مشارکتی کمتری انجام میدهند. ناشنوایان در ابتدا بازیهای مشارکتی کمتری دارند اما منسجمترین گروه در میان معلولان، ناشنوایان هستند. تفاوتی که این افراد با دیگران دارند، ناتوانی در بروز احساسات و امیال است.
وی اضافه کرد: بازیهای کودکان کمتوان ذهنی بیشتر متوجه ظاهر اسباببازیها است. بازی بیشتر به صورت تدریجی و تاخیری انجام میشود، یعنی خلاقیتهایی در انجام بازی دارند اما این خلاقیتها با تاخیر مورد استفاده قرار میگیرند.
عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان بیان کرد: کودکان اوتیسم یا درخود مانده، از افراد به عنوان شیء استفاده میکنند، گفتارشان محدود یا نا محدود است و در تعامل دچار مشکل هستند. بهره هوشی 75 درصد این کودکان زیر70 است. مشکل اکثر این کودکان این است که قابلیت برقراری ارتباط چشمی ندارند. یکی از روشهای درمان این کودکان استفاده از حیوانات در روند درمان است زیرا این کودکان به یک وسیله خاص احساس وابستگی پیدا میکنند و از بازیهای چرخشی لذت میبرند.