پایان تلخ دختر گل فروش جلفا
نجمه یا خالصه؛ حدودا وقتی 6-7 ساله داشت در خیابان جلفای اصفهان مشغول به دستفروشی و گلفروشی بود و پدرش هم ساز میزد که موسسه حمایت از کودکان کار طلوع و مهر دوستی او را شناسایی کرد و با مراجعه به منزل آنها به استعداد بالایی که داشت پی برد. او دختر شادی بود که انگیزه زیادی هم داشت و روابط اجتماعی بالایی برخوردار بوده و بسیار شوخطبع بود. نجمه در خانوادهای با 8 فرزند قد و نیم قد زندگی میکرد. او تا سن 15 سالگی زیرپوشش این انجمن بود و در زمینههای آموزشی، فرهنگی ورزشی، هنری و حمایتهای معیشتی از خانواده قرار داشت اما در کل فضا بهگونهای بود که بازهم ناچار به کار بود. از 12-13 سالگی به بعد برادرهای کوچکترش کار میکردند و او نقش راهنمایی و مراقبت از ایشان را بر عهده گرفت. نجمه استعداد بالایی در زمینههای مختلف داشت و در رویدادهای مختلف حائز مرتبه میشد حتی در رویداد کارآفرینی اخیری که در اصفهان برگزار شد نیز رتبهخوبی به دست آورد.او همین هفته گذشته نیز به تماشای تئاتر سیندرلا رفته و به مدیر انجمن طلوع مهر و دوستی گفته بود که زندگیاش شبیه زندگی سیندرلاست...
گفته میشود پنجشنبه گذشته او به زندگی خود پایان داده است...
به گزارش روزنامه اصفهان امروز، خیلی از کودکان کار به دلیل اینکه در سن پایین در خیابانها دستفروشی میکنند و از سوی دیگر از طرف خانوادهها حمایت جدی نمیشوند درگیر مسائل افسردگی و خودزندی از جمله بریدن دست با چاقو میشوند. اما تنها گزینهای که فکرش را کسی نمیکرد درگیر این داستان تلخ شود، نجمه بود؛ اما اکنون ترس و نگرانی این وجود دارد که دیگر کودکان کار نیز درگیر این اتفاق شده و قبح این عمل در میان آنها ریخته شود. به همین دلیل از طرف موسسه طلوع مهر و دوستی یک کارگاه سلامت روان در این هفته برگزار خواهد شد و برای پیشگیری از این مسئله اقدامات لازم تا جای ممکن صورت خواهد گرفت.
وقتي ظرفيت تاب آوری افراد تمام می شود
در خصوص نجمه درست است که گفته میشود در روز حادثه با برخورد تندی روبرو شده است اما دلیل اصلی و ریشهای خودکشیاش این نیست بلکه این دلیل تامه و تمامکننده برای فرد خودکشی کننده است. رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران بیان کرد: ما شاهد خیلی از برخوردهای نامناسب در جامعه هستیم که روزانه با نسل نوجوان ما از سوی والدین و سایر افراد صورت میگیرد اما اینکه چرا همه خودکشی نمیکنند خیلی مهم است. او افزود: مجموعه عواملی که بهصورت زنجیرهوار در کنار هم قرار میگیرند در طول زندگی یک فرد اعم از مسائل تربیتی، ناکامیها، تبعیضها و خشم و خشونتی که در طول زندگی افراد تجربه میکنند و روشهای غلط تربیتی و ناامنیهایی که در جامعه وجود دارد بهعلاوه اختلالات در کنار هم مجموعه عوامل وسیعی در طول زندگی فرد را شکل میدهد و همه دست در دست هم میگذارند که فرد به ظرفیتی پرشده برسد تا خودکشی کند. دکتر محمدی بیان داشت: افراد یک میزان تابآوری در برابر مسائل و مشکلات دارند و هرگاه این ظرفیت به اوج خود برسد و پذیرای شرایط و چالش جدید نباشد که در اثر پر شدن تدریجی این ظرفیت در مواجهه با مشکلات، مسائل، ناامنیها و ناکامیهایی است که تجربه میکند و یک علت تامه مثل یک شکست ساده در زندگی از جمله شکست عشقی، شکست در تشکیل زندگی، شکست در تحصیل یا برخورد نامناسب از سوی والدین کفایت میکند تا فرد به زندگی خودش خاتمه دهد.
اقدامی که الگو پذیری دارد
او بیان داشت: البته این را هم میدانیم که افراد با توجه به ظرفیتهای روانیشان و مجموعه مشکلاتی که در زندگیشان تجربه میکنند گاهی اوقات به جنون آنی هم میرسند و نکته اینجاست که برخی افراد برای رفع مشکل آنی خود تصمیم هیجانی گرفته و این امر از نگاه روانشناسی بهعنوان جنون آنی تلقی میشود. پس برخی با روشهای خشن مانند خودسوزی خود را میکشند و در میان افراد این حالات دیده میشود که خیلی هم زود هم پشیمانی میشوند و اگر هنوز در قید حیات باشند از اقدام خود پشیمان هم خواهند شد؛ اما بحث ما ریشهای است چون عواملی که در جامعه ما خودکشی را رشد میدهد کم نیست و در کنار همه اینها الگوهایی خودکشی هم وجود دارد. رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران گفت: وقتی آمار یک پدیده در جامعه بالا میرود تبدیل به یک الگو میشود بهعنوانمثال در مقطعی شاهد بودیم آمار خودسوزی در برخی استانهای غربی کشور بالا رفت و این آمار به سایر استانها گسترش پیدا کرد. درصورتیکه تصور کارشناسان این بود که روش خشن خودکشی ویژه غرب کشور است و این تصور زیر سؤال رفت چرا که تجربه و شواهد نشان داد این روش قابلتعمیم است؛ بنابراین الگوپذیری از روشهایی که در جامعه رخ میدهد عاملی است که در افزایش آمار خودکشی شاهد آن هستیم.
به توان سمنها ایمان بیاوریم و در کنارشان باشیم
دکتر محمدی تصریح کرد: در خصوص نجمه نکته مهمی وجود دارد، افرادی که در زندگیشان امید زندگی اساسی و فطری را از دست داده باشند ناکامی در زندگیشان زیاد و فقر و ناامنیهای اجتماعی و روانی و روحی در زندگیشان آنقدر زیاد است که امید را درون خود بهصورت واقعی تجربه نمیکنند؛ این افراد همواره به دنبال یک فرار از وضعیت موجود هستند و تلاش دارند وضعیت را تغییر دهند اما گاهی اوقات وضعیت را مظلومانه میپذیرند و با تظلم جامعه کنار میآیند بنابراین چارهای ندارند که کودک کار شوند یا تن به ازدواج اجباری در سن پایین بدهند. او افزود: این فرآیند روی نقطه نهادینه زندگی ایشان اثر خود را میگذارد. حال یک موسسهای مانند طلوع مهر و دوستی اصفهان پیدا میشود که کارش را هم بهخوبی انجام میدهد و به این بچهها امیدواری میدهد و فضای زندگی تا جایی که در توانش است را دوباره با امید فراهم میکند اما ازآنجاییکه زمینههای ساختاری این کودکان از درون پوسیده است و ساختار اجتماعی و نهاد خانواده آنها با اشکال مواجهه است، تلاشهای ارزشمند موسسه کودکان کار مهر و دوستی هم نهایتا بیثمر باقیمانده است. محمدی تصریح کرد: این نشان میدهد باید به توان سمنها ایمان بیاوریم چرا که اینها درد را در کف جامعه بهخوبی تشخیص دادند و موردی مانند نجمه را از دستفروشی شناسایی کرده وارد برنامههای فرهنگی و دیالوگ و گفتمان زندگی کردهاند اما باید در کنار این سمن نهادهای دیگر که امروز غفلت را پیشه کردند نیز قرار گیرند. این نهادها باید در کنار آن جی او بایستند و خانواده را از آن فضای ازهمگسیخته روانی نجات دهند. او افزود: نجمه نیاز به مهارتهای روانی داشت و در مدیریت تعارضهای خانواده خودش نتوانست موفق عمل کند چون نگاه جامعه به نجمه یک انسان ضعیف بوده است. این نگاه کشنده است و عاملی است که خودکشی را به او تجویز کرد. نگاهی است که بخشی از جامعه را فقیر و کودک کار میخواهد. این همان چیزی است که تابآوری و امید را در این کودکان از بین میبرد. دکتر محمدی تصریح کرد: باید امید واقعی که این موسسه به او داده بود و نیاز داشت را دستگاههای حمایتی و متولیان خدمات اجتماعی ما دنبال کنند و در کنار موسسه مهر و دوستی بایستند و برای نجمه و نجمهها برنامهریزی کنند. رئیس خانه روانشناسان استان اصفهان گفت: نهتنها این کودکان بلکه ما در زندگی به دلیل روش تربیتی که یادمان دادهاند بهجای حل مشکل، راه گریز یا پاک کردن صورتمسئله را بلدیم؛ اما روش صحیح چیست؟ اینکه مهارت مواجهه با بحران و زندگی اجتماعی و ورود عالمانه به مشکلات با هر سطح از زندگی و معیشت و توانمندیهای اقتصادی خانواده را در پیش بگیریم. دکتر محمدی اظهار داشت: اگرچه مسائل معیشتی و اقتصادی بهنوبه خود اهمیت زیادی دارد اما این مهارتها برای همه خانوادهها لازم است چرا که آمار خودکشی در میان خانوادههای متمول ما نیز کم نیست و این مسئله اقتصادی را میتوانیم بهعنوان یک عامل مکمل در نظر بگیریم. او افزود: اما همواره دردهای اجتماعی و روانی و نگاههای عمیقی که در جامعه وجود دارد و نگرشهای منفی که نسبت به اقشار ضعیف جامعه هست، برای ما کارسازتر است و بایستی جامعه نسبت به آن مسائل حساسیت نشان دهد؛ کسی که به خودکشی میرسد مجموعه از عوامل در ظرف روانی فرد جای گرفته، نشسته و همواره فرصتهای زندگی او را تبدیل به تهدید و ناکامی کرده است. در ادامه این ناکامیها، تبعیضها، خشونتها و محدودیتهایی که در زندگی بویژه برای دختران وجود دارد، همه با هم آن ظرف را پر میکند و جایی برای پذیرش مشکلات جدید نیست پس فرد با کمترین جرقهای به انفجار میرسد و اقدام به خودکشی میکند.
جامعه نیاز به امید از جنس عمل دارد
رئیس خانه روانشناسان استان اصفهان تأکید کرد: جامعه ما با این سطح از تجربه که در این سالها به دست آورده و با این دردها و رنج هایی که شهروندانش متحمل شدهاند جایی برای تأمل و معطل کردن ندارد و این پذیرفته شده نیست که دستگاههای مربوطه دست روی دست گذاشتهاند. او تأکید کرد: افرادی در سن و سال نجمه از نظر حقوق بینالملل کودک هستند و کودکی که خودش را با کودکان دیگر مقایسه میکند که دست در دست والدینشان در سطح شهر میگردند همواره دچار ناکامی است و برای این فرد هرچقدر امید ایجاد کنیم بیفایده است؛ نجمه نیاز به یک حمایت جدی از سوی دولت و مساوات دارد اما نگاه امروز به عدالت اجتماعی در جامعه غیراصولی است. دکتر محمدی گفت: ما نمیتوانیم با یارانه 300-400 هزارتومانی این عدالت را ایجاد کنیم و فقر را از بین ببریم بلکه باید برنامهای جدی برای مناطق حاشیهنشین کشور و شهرهایی که مملو از محرومیت هستند داشته باشیم. ما به امید از جنس عمل نیاز داریم.