روایتی از دنیای کودکان فعال در فضای مجازی
لایک میگیرم پس هستم
لباس فاخر و گرانقیمت پوشیده؛ جلوی دوربین چربزبانی میکند و با انواع ژستهای عمدتا مصنوعی، کالاها و خدمات یک شرکت تجاری را تبلیغ میکند. مادرش برایش صفحه اختصاصی در اینستاگرام راهاندازی کرده و حالا دهها هزار دنبال کننده دارد و از این طریق کسب درآمد میکند. بلاگری فعالیتی است که این روزها طرفداران زیادی پیداکرده است و افراد زیادی به دنبال این تجربه هستند. در چند سال اخیر یکی از گروههای سنی که در اینستاگرام به نمایش گذاشته شده و پس از دورهای بهمثابه خرده سلبریتی مشهور و معروف میشوند، «کودکان و خردسالان» هستند. کودکانی که بهطورمعمول توسط خانواده و بیشتر مادر در فضای مجازی بهعنوان مدل تبلیغاتی یا نمونه ایدهآل یک کودک معرفی میشود. بر اساس نتایج نظرسنجی ایسپا در سال ۱۴۰۰، ۷۱/۴ درصد از کاربران از واتسآپ، ۵۳/۱ درصد از اینستاگرام، ۴۰/۴ درصد از تلگرام استفاده میکنند. طبق این گزارش، از میان این شبکههای اجتماعی، اینستاگرام ازنظر تعداد کاربران در سطح جهان رتبه چهارم و در ایران رتبه دوم را به خود اختصاص داده است. این شبکه به دلیل جذابیتهای بصری و عکس محور بودن و فراهم کردن فضای مناسب برای کسبوکار فردی موردعلاقه و محبوبیت افراد و اقشار مختلف بهویژه زنان و کودکان قرارگرفته است.
کسی سختی کار ما را نمیبیند
27 ساله است و 7 سال است که مادر شده؛ درست در روز تولد یکسالگی دخترش تصمیم گرفته برایش پیچ اینستاگرامی راه بیندازد و به لطف زبان شیرین و ظاهر زیبای فرزندش حالا 115k دنبال کننده دارد. دوست ندارد نام و فامیلش منتشر شود اما حرف برای گفتن زیاد دارد. در مورد سختیهای کارش میگوید و از قضاوت نادرست مردم گلایه دارد. میگوید کسی سختی کار ما را نمیبیند. اگر کارمندان روزی 8 ساعت کار میکنند و حقوق میگیرند من تمام 24 ساعت شبانهروز مشغول فیلمبرداری و عکسبرداری و بعد هم ویرایش و تدوین عکسها و فیلمهایم هستم و طبیعی است که برای این شغل تماموقتم درآمد نسبتا خوبی هم داشته باشم. میگوید اینکه تمام مدت خانه وزندگیات را مرتب و پاکیزه نگهداری و بهظاهر فرزندت هم رسیدگی کنی و از آنها فیلم بگیری کار راحتی نیست. خیلیها تلاش کردهاند بلاگر شوند اما بعد از مدت کوتاهی خسته شدهاند و از این کار انصراف دادهاند. میگوید یک نکته مهم در این میانه مغفول مانده آنهم اینکه اگر بلاگری نکنم رفاه کودکم تأمین نمیشود. درست است بعضی از مواقع آزادی کودکم اندکی مخدوش میشود اما بجای آن درآمدی که کسب میشود خرج رفاه خودش میشود و به نظرم محاسن کار به معایبش برتری دارد. همسر کارمند من با یک حقوق حداقلی چطور میتواند نیازهای فرزندمان را تأمین کند اگر من چنین شغلی نداشته باشم؟ وقتی صحبت از نگاه ابزاری به کودکش میشود کمی عصبانی میشود و میگوید اصلا قضیه آن چیزی که شما فکر میکنید نیست.
کسی دخترم را مجبور به اجرای هیچ نمایشی نمیکند. خودش خیلی به این کار علاقهمند است. بعضی روزها حال و حوصله ندارد من هم بیخیالش میشوم و میگذارم به حال خودش باشد. میگوید اگر بلاگری در محیط اینستاگرام آسیب میزند پس بازی یک کودک در یک فیلم هم به او آسیب میزند. سال قبل یک کارگردان از ما خواست دخترم را سر صحنه فیلمبرداری ببرم تا چند سکانس بازی کند آنقدر کارش سخت و طاقتفرسا بود که انصراف دادیم و به خانه آمدیم. چرا هیچکس نمیگوید بازی کودکان در فیلمها و سریالها تجاوز به حقوقشان است؟ اما نوبت به مامابلاگر ها که میرسد همه متعرض هستند؟
کودکان کاری که لباس مندرس نمیپوشند
امروزه روانشناسان در مورد حضور کودکان در فضای مجازی و نتایج آن بر شخصیت کودک و حتی جامعه نظرات متفاوتی ارائه میکنند اما عمدتا عقیده دارند این حضور نمیتواند بدون آسیب باشد. بهاره شفیعی روانشناس کودک و نوجوان در این زمینه میگوید: اهداف مادران از فعالیت در فضای مجازی متفاوت است؛ عدهای برای سرگرمی و جنبه یادگاری موضوع، صفحه اینستاگرام با نام فرزند خود ایجاد میکنند و بهمرور به سمت تبلیغاتی و تجاری شدن پیج پیش میروند وعدهای هم از ابتدای امر با هدف تبلیغات و برند شدن پیج اینستاگرامی برای نوزاد گاهه حتی به دنیا نیامدهشان ایجاد میکنند و بهمرور فعالیتشان را وسیعتر میکنند. بههرحال هدف هرکدام که باشد نتیجه غالبا یکسان است و بر شخصیت کودک تأثیر میگذارد. شفیعی ادامه میدهد: امروزه با شکل جدیدی از کار کودکان مواجه هستیم که اگرچه در این نوع، خبری از تصویر کودک فقیر بالباسهای کهنه و صورتهای غمگین نیست، اما میتوان آنها را نیز در شمار کودکان کار قرارداد. علت این است که کودک ساعتهای طولانی را بدون اختیاری از طرف خودش جلوی دوربین میگذراند و گاهی بابت آن پول دریافت میکند. اگرچه کودک لباس کهنه و مندرس نپوشیده و رفاه نسبی دارد اما درهرصورت در سنی است که شناختش به حدی نرسیده که خودش انتخاب کند در قبال خدماتش پول دریافت میکند و بر همین اساس میتواند در گروه کودکان کار قرار گیرد. تا 12 سالگی تفکر انتقادی در کودک شکل نمیگیرد و شناخت او کامل نشده پس هرچند که خودش لذت ببرد و حتی از والد بخواهد در قبال فعالیتهای روزمرهاش از او فیلم و عکس بگیرد و منتشر کند؛ بازهم تصمیمش عقلایی نیست.
بهاره شفیعی روانشناس کودک و نوجوان
شکلگیری شرم و تردید در کودکان
این روانشناس در ادامه میافزاید: طبق نظریه رشد اریک اریکسون کودک بین سن یک تا سهسالگی وارد مرحله دوم رشد خود یعنی خودمختاری در برابر شرمساری و تردید میشود. در این مرحله استفاده از مهارتهای ذهنی و حرکتیاش را شروع میکند و در شخصیت بچه در این سن انتخاب و تصمیمگیری نهادینه میشود. در این مرحله اگر کودک انتخابهای آزاد داشته باشد در آینده شخصیت خودمختار و مستقل پیدا میکند اما اگر برعکس انتخابهایش بهشدت محدود شود و او را مجبور به فعالیتی کنند باشرم و تردید در آینده دستوپنجه نرم کند. حال وقتی ماما بلاگر از فرزند خردسالش میخواهد مدام یک شعر را بخواند و تکرار کند نمایش اجرا کند و غیره تمام این موارد این کودک در تصمیمگیریهای آینده او تأثیر میگذارد. در مرحله سوم رشد یعنی مرحله ابتکار در برابر احساس گناه که حدود سه تا 5 سالگی اتفاق میافتد مهارتهای زبانی و حرکتی کودک بهطور قابلملاحظهای افزایش مییابد و گرایش او به کاوش در محیط، تجربه پدیدههای نو، چیرگی بر امور بیشتر و همراه با آن تخیلات « همه توانی » در او گسترش مییابد. در مرحله چهارم رشد با نام «سختکوشی در برابر احساس حقارت» که 5 تا 13 سالگی را در برمیگیرد کودک وارد مدرسه و شرکت در بازیهای گروهی میشود. با یادگیری مهارتهای جدید، سختکوشی را در خود پرورش میدهد و از چیزهایی که میسازد، احساس غرور میکند. طبق نظریه اریکسون فرد تا پایان زندگی 4 مرحله رشد دیگر را هم طی میکند که اینجا محل بحث ما نیست. بهطورکلی حرف ما این است که اگر کودک مراحل رشد را طبیعی طی نکند امکان بروز اختلالات رفتاری در بزرگسالی در او بیشتر میشود و مامابلاگری و حضور مدام در فضای مجازی امکان طی کردن مراحل رشد بهطور کامل را از کودک سلب میکند.
اختلالاتی که در کودک شکل میگیرد
شفیعی در مورد مشکلات و آسیبهای حضور کودک بهعنوان ابزار کسب درآمد در فضای مجازی ادامه میدهد: کودکی که در محیط مجازی فعالیت میکند مدام با اضطراب دستوپنجه نرم میکند که اگر روزی به هر دلیلی دیگر محبوب نباشم چه؟ اگر با افزایش سنم کمتر مور توجه قرار گرفتم چه بر سر هویت من میآید؟ این اضطراب گاهی حتی به افسردگی منجر میشود. از سوی دیگر شخصیت فوق نمایشی در کودک شکل میگیرد و مدام بر اساس نمایش زندگی میکند. همچنین ممکن است کودک شخصیت دوگانه پیدا کند چون زندگی جلوی دوربین و پشت دوربین او متفاوت است. از سوی دیگر کودک بهمرور انگیزه ادامه تحصیل و تلاش در این مسیر را از دست میدهد چون از کودکی میبیند با پوشیدن یک لباس یا حتی گفتن یک جمله و اصطلاح آنقدر به شهرت و ثروت میرسد که اطرافیان تحصیلکردهاش اصلا به چنین درآمدی نرسیدهاند. پس علاقه کودک به تحصیل و علم کاهش مییابد. مصرفگرایی، بدبینی، انزواطلبی، کاهش اعتمادبهنفس و عزتنفس از دیگر عواقب سو چنین فعالیتی است.
مادرانی خوب که دیگر نیستند
طبعات و نتایج مامابلاگری تنها به همان کودک شهرت یافته در فضای مجازی محدود نمیشود. بلکه کل جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. این روانشناس کودک میافزاید: حضور دائمی کودک در فضای مجازی آنهم در شکل ایدهآل بهشدت به سایر مادران احساس ناکافی بودن را تلقین میکند. مادری که در این فضا فعالیت نمیکند اما تصاویر را میبیند مدام حس مقایسه در او شکل میگیرد و گمان میکند که مادر کافی و لایقی برای فرزندش نیست چون نه لباس و تشریفات کافی را برای کودکش فراهم کرده و نه حتی توانسته یک تولد در خور شأن او برایش بگیرد. درواقع مامابلاگرها وارد حیطه فرزند پروری برای سایر مادران میشوند و به نوعی الگوی سایر مادران میشوند. این مقایسه حتی باعث کاهش زادآوری میشود چون والدی که میبیند نمیتواند محیط ایدهآل را برای کودکش فراهم کند به این نتیجه میرسد که دیگر فرزند آوری نکند و بر همین اساس تکفرزندی یا بیفرزندی افزایش مییابد. از سوی دیگر مصرفگرایی در جامعه بهشدت افزایش مییابد چون انگاره بصری مادران مدام کودکانی را میبینند که هرلحظه یک لباس بر تن دارند و هر دقیقه با یک اسباببازی، بازی میکنند. در کل جامعه بهجای اینکه به آن سمت حرکت کند که ملاک ارزشمندی شخصیت و تواناییهای افراد است به سمت نمایش و بازیهای غلط روانی پیش میرود.
بازیهایی که ناکام میماند
دنیای کودکان، کشف محیط اطراف، مهارتهای حسی و حرکتی همه و همه با بازی شکل میگیرد. این روانشناس کودک و نوجوان در ادامه میافزاید: کودک دربازیهایش پزشک میشود، معلم میشود و مدام یاد میگیرد. رفتارهای مادرش را میبیند و دربازیهایش آنها را تکرار میکند و الگوبرداری می کند. بلاگری و حضور دائمی در فضای مجازی، کودک را از بازی عقب میاندازد و حتی نوع بازی کودک را تغییر میدهد. چون مخاطب صفحه مادر دیگر کودک نیست و بزرگسال است و باید بازیهای کودک طبق سلیقه بزرگسال انجام شود. پس کودک از کودکی به ناگهان وارد بزرگسالی میشود و مراحل رشدش مرحلهبهمرحله طی نمیشود. از سوی دیگر احساس شایستگی، ارتباط با همسالان و شناسایی نقاط قوت و ضعف در کودک شکل نمیگیرد. بچه یاد میگیرد شخصیت او منوط به تایید دیگران است. این کودک وقتی وارد مدرسه میشود و دوستانش او را به هر دلیلی تایید نمیکنند مدام احساس حقارت میکند.