محصول تولیدی فولاد مبارکه در درجه اول «سرمایه انسانی توانمند» است
در دیدگاههای جدید به مقوله کسبوکار، سازمانها نوعی دانشگاه کاربردی دیده میشود که تمرکزش بهجای پول و محصول بر انسانهاست. تجربه نشان داده که وقتی شما روی آدمها و رشدشان تمرکز میکنید، آنها از شرکت (کسبوکار) مراقبت میکنند که محصول خوب و سود عالی به دنبالش حاصل میشود. امروزه رهبری یا مدیریت خوب، بر مبنای تأثیر مثبتی که بر جان و زندگی آدمها میگذارد ارزیابی میشود. مدیریت سازمان براساس این دیدگاه جدید، صادقانه از خودش میپرسد: آیا در اثر رهبری من، وضع و حال آدمها بهتر شده؟ آیا کارکنان من نسبت به دیروزشان توانمندتر شدهاند؟ آیا شادتر و بانشاطترند؟
تفکر حاکم بر کسبوکار دیروز، سازمانها را تبدیل به جایی خشک و بیروح کرده بود و بدتر اینکه، آدمها پذیرفته بودند که همین است که هست. درحالیکه محل کار میتواند و باید جایی برای زندگی پرهیجان و روابط عالی باشد، جایی که آدمها میتوانند بهترین خودشان باشند. رهبرانی که اینگونه میاندیشند میتوانند چنین سازمانهایی را خلق کنند. در اغلب سازمانها، منطق مدیریتی این است که ما از «سرمایه انسانی» استفاده میکنیم برای تولید محصولی که بتوانیم بفروشیم و سود ایجاد کنیم تا سهامداران به بازگشت سرمایه مورد انتظارشان برسند. با یک نگرش متفاوت میشود داستان مدیریت را طور دیگری دید با پیامدهای متفاوت. در این نگرش، محصولی که تولید میکنیم، «آدمهای توانمند» هستند و محصولات فیزیکی و خدمات ما ابزارهایی هستند برای رشد و توسعه انسانها.