تاوان بیتوجهی به محیطزیست
در کشوری که در حال سقوط در دره بیتوجهی به الزامات زیستمحیطی است بهصورت مداوم اخبار شاهکارهای جدید به گوش میرسد. آنچه بهعنوان ساخت پتروشیمی میانکاله در این روزها موردتوجه افکار عمومی و فعالان و علاقهمندان محیطزیست قرار گرفته نه نخستین مورد و نه واپسین تهدید خواهد بود.
بهرغم افزایش توجه به موضوعات زیستمحیطی، تفکر غالب کماکان نگاه تزئینی به این بخش مهم است. در معادلات اقتصادی که در زیر سایه قدرت سیاسی صورت میگیرد، بهراحتی از مواردی اساسی مانند توجیه اقتصادی، محیطزیست، آمایش سرزمین، پتانسیل نیروی انسانی محلی و اولویتهای منطقهای چشمپوشی میشود و یک منطقه و نسل را با دومینوی مشکلات بعدی درگیر میکنند. برایناساس بخش زیادی از شاخصها و الزامات قابلمذاکره و لابی کردن به شمار میرود و در نتیجه هر روز شاهد تصمیمها، پروژهها و سیاستگذاریهای عجیب و بحرانزا هستیم.
گفته میشود بعد از بالاگرفتن مخالفتها با این طرح صنعتی، مسئولان وزارت نفت در صدد بررسی مجدد موضوع و توقف یا ابطال طرح برآمدهاند. فارغ از اینکه این موضوع به سرانجام برسد یا نه توجه به این نکته ضروری است که محیطزیست افزون بر آنکه موضوعی کیفی برای افزایش رضایتمندی انسان و بهبود اکوسیستم حیات است، کارکردهای کاملا اقتصادی و قابل محاسبه دارد. بهعنوانمثال با اجرای یک طرح آلاینده و صنعتی، مجموعه عوارض ناشی از فعالبودن آن مانند بههمخوردن تعادل مصرف آب، تغییر جدی در وضعیت گیاهی منطقه، افزایش بیماری و سرطان و آلودگی جبرانناپذیر آبوخاک در منطقه رخ میدهد. در یک محاسبه ساده با تجمیع هزینه بازگشت این موارد به نقطه صفر، با عددی دهها یا صدها برابر سود بلندمدت اصل طرح مواجه میشویم. این حکایت همان سنگی است که نادانی به چاه بیندازد و صد عاقل از تدبیر در خروج آن باز بمانند.
تن خسته و رنجور محیطزیست کشور ما بیش از آنکه توان پذیرش زخمها و صدمههای جدید را داشته باشد، نیازمند التیام و آرامش برای بازگشت به شرایط حداقلی برای ادامه حیات است. بیتوجهی به محیطزیست در دهههای آینده ما را با بحرانهایی مواجه خواهد کرد که در آن زمان راه جبران نخواهد داشت.