تلنگر تک رقمی ها
سال گذشته وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، خبر بورسيه شدن دانشجويان مهاجر نخبه را اعلام کرد. براین اساس تمام مهاجراني که در کنکور کارشناسي ارشد حائز رتبه زير ١٠٠ شدهاند، تحت بورسيه وزارت علوم قرار میگیرند و مي توانند در دوره هاي روزانه را بدون پرداخت شهريههاي مصوب به ادامه تحصيل بپردازند. این خبر انگیزهای شد برای دانشجویان مهاجر و نتیجهاش این که آنان امسال گل کاشتند و ۶ نفر از دانشجویان افغانستانی موفق شدند رتبههای تک رقمی کارشناسی ارشد را کسب کنند.
کار در کنار تحصیل
«خانواده توان پرداخت هزینههای تحصیل مرا نداشت، از نظر قانونی نیز به دانشجویان افغانستانی کارت کار یا اجازه قانونی برای کار داده نمیشد. به همین علت، در طول دوره تحصیل، مجبور بودم شبها کار کنم تا جریمه نشوم.» این جملات حرفهای سیدعلیاکبر سجادی است.
او در کنکور کارشناسی ارشدِ رشته برنامهریزی شهری رتبه هفتم را به دست آورده است.این دانشجوی افغانستانی میگوید: نسل دوم افغانستانیهای مهاجر در ایران به دنیا آمده و بزرگ شدهاند و سرمایه اجتماعی همین خاک هستند.
این دانشجویان برای اینکه سطح علمی و اجتماعی خود و خانوادهشان را بالا ببرند، تحصیل میکنند اما به آنها میگویند «دانشجوی خارجی». همین صفت باعث میشود میان این دانشجویان و آنهایی که از چین و لبنان و ... به ایران آمدهاند تفاوتی نباشد.
افغانستان برای ما جایی ندارد
سجادی درباره آینده شغلی و علت تحصیل خود میگوید: دانشجویان افغانستانی که در ایران تحصیل کرده و تا قبل از سال ٢٠١٠ به افغانستان بازگشتهاند الان به ثبات رسیدهاند اما الان با توجه به اینکه تعداد دانشگاهها و فارغالتحصیلان در افغانستان زیاد شده است، دیگر نمیتوانیم امید داشته باشیم که در صورت بازگشت به افغانستان شغلی متناسب با رشته تحصیلیمان پیدا کنیم. همچنین، به علت فساد اداری و همینطور نقش پررنگ روابط قبیلهای و حزبی در افغانستان، جذب شدن در ساختار اداری کشور بسیار
مشکل است.
او با بیان اینکه سال ١٣٧٣ در ایران به دنیا آمده است میگوید: در طول تحصیل، تمام دانشجویان افغانستانی، حتی آنهایی که متولد ایران هستند، میبایست برای کارهای اداری و گرفتن روادید تحصیلی به افغانستان بازگردند و بعد، برای ادامه تحصیل، به ایران بیایند. وقتی برای این کارها به افغانستان رفتم، با اصطلاح «ایرانیگَگ» آشنا شدم. در افغانستان، افرادی نظیر ما را که در ایران به دنیا آمده و رشد کردهایم با لحنی تمسخرآمیز یا تحقیرآمیز «ایرانیگَگ» خطاب میکنند.
مسئولانی که گذرنامه اروپایی دارند
سجادی در ادامه میگوید: افرادی نظیر من نیمی ایرانی و نیمی افغانستانی هستند. ما به جامعه ایران حس تعلق داریم چون در اینجا بزرگ شدهایم. از سوی دیگر، جامعه ما را پس زده است و پس میزند و به ما میگویند: شما افغانستانی یا خارجی هستید. اینجاست که دوگانگی
به وجود میآید.
او درباره آینده شغلی خود میگوید: تعدادی از دوستان دانشجوی افغانستانی در مقطع دکتری که الان به افغانستان بازگشتهاند چیزهایی درباره وضعیت کشور میگویند که با تصور ما همخوانی ندارد. ما با این آرمان درس خواندیم که بازگردیم و به کشورمان خدمت کنیم اما افرادی مثل ما بازی داده میشوند. بیشتر مسئولان فعلی در افغانستان گذرنامه یک کشور اروپایی را دارند و منتظرند که اگر ناامنی یا مشکلی در کشور پیش آمد، افغانستان را ترک کنند. در چنین شرایطی نگاهها به افرادی مثل ما که بزرگشده ایران هستیم و گذرنامه کشور دیگری را هم نداریم مثبت نیست. این شرایط را برای بازگشت ما سخت میکند.
ادامه مشکلات برای نسل سوم
این دانشجوی افغانستانی در ادامه با اشاره به مشکلات مالی افرادی نظیر خودش میگوید: سال گذشته هم دانشجویان افغانستانی رتبههای برتر را در کنکور کارشناسی ارشد به دست آوردند اما به دلیل مشکلات مالی، از ثبتنام امتناع کردند.
همین موضوع باعث شد مسئولان تصمیم بگیرند دانشجویان افغانستانیای را که رتبه زیر ١٠٠ میآورند بورسیه کنند. بسیاری از افراد نظیر من که امسال کنکور دادیم دلخوش به این قانون هستیم اما معلوم نیست امسال بورسیه بشویم
یا خیر.
او درباره نسل سوم و چهارم مهاجران افغانستانی هشدار میدهد و میگوید: مشکلات امروز افرادی نظیر من برای نسل سوم فرزندان مهاجر افغانستانی در حال تکرار است. خواهر من در ایران به دنیا آمده است. فرزندان او نیز در همین کشور متولد شدهاند. خواهرزادههای من خود را ایرانی میدانند اما طبق قانون، آنها افغانستانی هستند. این سرآغاز مشکلات اجتماعی و هویتی برای چنین افرادی است.
امیدوار به گفتوگو
سجادی در ادامه میگوید: عمده مهاجران افغانستانی در ایران از قشر کارگر هستند. اگرچه دانشآموختگانی نظیر من نیز کاری جز همین مشاغل گیرشان نمیآید، وظیفه خود میدانم که صدای این مردم باشم. افرادی مثل پدر من سه دهه از عمرشان را در ایران گذراندهاند و کار کردهاند و هر سال حقوق یک ماهشان را برای اینکه اجازه کار داشته باشند پرداختهاند اما از کمترین حقوق بیبهره هستند. نیروی کار در تمام دنیا به عنوان ارزشی مؤثر در تولید ناخالص ملی شناخته میشود اما پدر ۵٠ساله من باید همچنان کار کند، و از حقوقی مثل بیمه بازنشستگی بیبهره است.
این دانشجوی افغانستانی ضمن بیان اینکه باید بین مهاجرانی که سه دهه در ایران هستند با مهاجران غیرقانونی تمایز باشد میگوید: به این نتیجه رسیدهام که باید با مردم خودم و همینطور مردم ایران صحبت کنم. مشکلات مهاجران با گفتوگو حل میشود و به این راه
امید دارم.