واکاوی یک راز سر به مهر؛ وعدههایی که برای عدهای تضمین بود!
این سرانجام مذاکراتی است که به بهانه تنشزدایی با غرب انجام شد؛ وعدههایی که محقق نشد و تضمینهایی که هیچ وقت اخذ نشد و فقط تعهد شفاهی ملاک بود و خوشباوری به طرف مقابل!
قطعنامههای شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران، همواره به عنوان یکی از دلایل پذیرش مذاکرات هستهای ایران مطرح میشود. با این وجود، کارکرد قطعنامهها فقط محدود به این امر نیست؛ بلکه قطعنامههای شورای امنیت، همواره ابزاری برای رقیبهراسی در عرصه سیاسی و رایآوری عدهای خاص بوده است.
علاوه بر این موارد، لغو قطعنامههای شورای امنیت، همواره جزو افتخارات دولتهای یازدهم و دوازدهم بیان میشده است. عباراتی مانند رفع خطر جنگ از کشور، خروج از انزوا، غیرامنیتی شدن پرونده هستهای ایران و ... همواره به عنوان دستاوردهای مذاکراتی دولت یازدهم و دوازدهم دانسته میشد.
با وجود همه این ادعاها، بررسی علل صدور قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران از جمله مواردی بوده که کمتر مورد توجه قرار گرفته، اهمیت ریشهیابی این مساله از آنجایی است که تبیین درست آن میتواند کمکی در راستای اتخاذ سیاستهای مناسبتر و منطبق با منافع ملی در مساله مذاکرات احیای برجام باشد.
آغاز حساسیتهای آژانس
با شروع فعالیتهای تامین سوخت هستهای توسط ایران بود که آژانس انرژی اتمی ادعا میکند ایران در گزارشهای بازرسی خود به آژانس اقدام به پنهانکاری کرده است. این در شرایطی بود که ضرورتی برای اطلاعرسانی موارد اعلام شده توسط آژانس، از سوی ایران وجود نداشته بلکه فعالیتهای هستهای ایران طبق دستور کار بینالمللی بوده است.
با آغاز این جریان، اروپا و آمریکا خواهان امضای پروتکل الحاقی از جانب ایران و توقف فعالیتهای مرتبط با غنیسازی میشوند. «سید محموئد نبویان» در کتاب چالش هستهای مینویسد: «در بیان علت وقوع مشکلات پیش آمده میتوان به پنج عامل اشاره کرد:
۱. بخشی از سانتریفیوژهای وارداتی توسط ایران آلودگی داشتند که البته خارجی بودن منشا آن مشخص شد.
۲. لو رفتن اطلاعات از سوی دلالها و کشورهایی که با آنها رابطه داشتیم.
۳. اعلام قبول توقف غنیسازی از سوی سفیر وقت ایران
۴. طرح مجلس ششم برای پذیرش پروتکل الحاقی
۵. اعلام پذیرش تعلیق از سوی رئیسجمهوری اصلاحات»
با آغاز مذاکرات هستهای، «محمد البرادعی» مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دیداری که با حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی داشت، وی را از حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران میترساند.
امتیازدهی بیشتر و قطعنامههای بیشتر
پس از صدور پنجمین قطعنامه شورای حکام علیه ایران، طرحهای پیشنهادی میان ایران و اروپا تبادل میشود. در طرح پیشنهادی اروپا، ایران تهدید به ارجاع موضوع هستهای به شورای امنیت شده، در مقابل از ایران خواسته شده تا تعلیق کامل همه فعالیتهای خود را بپذیرد.
روحانی در کتابش با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» مینویسد: «اروپاییها میخواهند در تعهداتشان حداقلی باشند و از ما میخواهند حداکثری باشیم. این اشکال مهم کار است. یعنی غربیها معمولا این استاندارد دوگانه را در همه جا دارند. از جمله در تعهدات خودشان. گویی هر چه ما گفتیم باید ۱۰۰ درصد و نه ۹۹ درصد عمل کنیم.»هفتمین گزارش آژانس علیه برنامه هستهای ایران صادر میشود. در این گزارش ایران محکوم به قصور در گزارشدهی و قصور در اعلام شده است. براساس این گزارش، «ایران دسترسی محدودی نسبت به اماکن نظامی داده است. فعالیتهای اعلام شده انحرافی به سوی مسائل نظامی نداشته اما با توجه به سابقه مخفیکاری ایران، نمیتوان اعلام کرد که فعالیت اعلام نشدهای وجود ندارد.»
با صدور این گزارش، ششمین قطعنامه شورای حکام نیز علیه ایران صادر و در آن از ایران خواسته میشود دسترسی بیشتری به تاسیسات هستهای خود بدهد و از سویی دیگر اعلام میکند: «فعالیتهای اعلام شده ایران، انحرافی به سوی نظامی نداشته است اما با توجه به سابقه مخفیکاری ایران نمیتوان اعلام کرد که فعالیت اعلام نشدهای وجود دارد.»
اصرار از ایران و انکار از اروپا
هشتمین گزارش آژانس انرژی اتمی علیه برنامه هستهای ایران صادر میشود. در این گزارش از عدم اجرای تعلیق کامل غنیسازی توسط ایران انتقاد میشود. اروپا اعلام میکند در صورت شکست توافق پاریس، از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت توسط ایالات متحده حمایت خواهد کرد.
در این میان، ایران طرح چهار مرحلهای را برای حلوفصل موضوع هستهای به اروپا داده که در عمل با مخالفت آن مواجه میشود. روحانی در کتاب خود در این زمینه مینویسید:: «اروپا از ابتدای مذاکرات بر سر تضمین عینی بطور جدی وارد مذاکره نمیشد.»
سر انجام پس از مذاکره با سه وزیر اروپایی بود که اعلام شکستن تعلیق فعالیتهای هستهای توسط ایران اعلام شده و مرکز UCF اصفهان توسط دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی راهاندازی شد.
آغاز صدور قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل
سرانجام در سال ۱۳۸۴، نخستین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل با عنوان قطعنامه ۱۶۹۶ علیه ایران صادر شد. نکته اساسی در صدور قطعنامههای شورای امنیت عیله ایران، استناد این شورا به گزارشهای شورای حکام آژانس انرژی اتمی، مبنی بر تخلف ایران از تعلیق همه فعالیتهای غنی سازی خود بود. به بیانی دیگر پذیرش وعده شفاهی رئیس وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اعتماد به تضمین او، منجر به امضای متنی شد که محتوای آن تعلیق همه فعالیتهای غنیسازی بود. علاوه بر این موارد، هیچگونه تضمینی از طرفهای اروپایی و از سوی رئیس وقت آژانس داده نشد.
این در حالی است که روحانی در کتاب خود، به صراحت از خلف وعده اروپا مبنی بر عدم ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل یاد میکند. وی در صفحه ۵۹۹ کتابش مینویسید:: «اروپا در مذاکرات تهران تعهد داده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده از ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت جلوگیری کند اما در بهمن ۸۴ در شرایطی پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود. بنابر این اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.»
بنابراین، برخلاف آنچه یک جریان سیاسی خاص در رسانهها و افکار عمومی، علت صدور قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را عدم امتیازدهی به غرب بیان میکند، نگاهی به سیر مذاکرات نشان میدهد منشا اولیه صدور قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران، خوشباوری به وعدههای شفایی اروپاییها و امضای چیزی است که برخلاف منافع ملی ایران بوده.
محمد خاتمی رئیس وقت دولت اصلاحات در مصاحبهای میگوید:: «البرادعی بر خلاف وعده خود عمل کرد و عمل بیاخلاقی را انجام داد!»
بنابراین قطعنامهها بیش از آنکه حاصل چالش با غرب باشد؛ حاصل سازش و خوشبینی به وعدههای شفاهی آنان است. وعدههایی که هیچگاه محقق نشد.