شمسی فضلاللهی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون درباره وضعیت و فعالیتهای این روزهای خود گفت: واقعیت این است که حالم بد نیست. چند ماهی است گیاهخواری را شروع کردهام و هر چند بسیار پرزحمت است اما حالم بسیار بهتر شده است. از نظر فعالیت هم مشغول خواندن عالیجناب فردوسی هستم که در کنار اینستاگرام، بخشهایی از آن در رادیو هم اجرا خواهد شد. زمانش کم است اما سعی کردهام پروپیمان باشد. صحبتهایی هم برای خوانش «کلیله و دمنه» داشتهام که قرار است در قالب سیدی منتشر شود.
وی درباره پیشنهادهای سینمایی هم گفت: یکی دو کار به من پیشنهاد شد که خوب نبود. حتی یکی از این پروژهها میگفت نقش شما خیلی کم است، اما در پاسخ گفتم در کارهای کم، خودم هم سعی میکنم خراب نباشد. وقتی متن را فرستادند احساس کردم به دلم نیست و نپذیرفتم.
این بازیگر درباره پیشنهادهای مالی اندک برای حضور در پروژهها هم بیان کرد: غالباً همینگونه است. وقتی میگویند فقط دو روز از یک پروژه ۶ ماهه قرار است حضور داشته باشید، معلوم است که اساساً نقشی در کار ندارید! من هم نمیپذیریم. فرد بیکاری هم نیستم. این همه کار میکنم و درآمد هم دارم. در عین حال متأسفم میشوم برای خیلی از دوستانم که این کارها را ندارند. آنها چگونه باید زندگی را سپری کنند؟ اگر کار خوبی مانند «خسوف» پیشنهاد شود، حتماً آن را میپذیرم، کمااینکه خیلیها میگویند بهخاطر همین نقش مادربزرگ در سریال، با عشق بیشتری آن را دنبال میکنند. نقش بسیار قشنگی است. یک مادربزرگ که تنها مهربان نیست، بلکه عاقل هم هست. هر چند برای جامعه بیمهر امروز، مهربانی هم لازم است اما مهربانی هم باید بهجا و درست باشد.
وی تأکید کرد: خیلی از نقشها را رد میکنم چرا که فکر برای آنها نشده است. تنها یک مادربزرگ را نوشتهاند و من هم میگویم این همه زن سالخورده، سراغ یکی دیگر بروید. مسئله این است که مانند «خسوف» نویسنده جای درستی برای کاراکتر پیدا کرده باشد. خیلیها این جای درست را پیدا نمیکنند و تنها یک مادر در قصه میگذارند که هر از گاهی چیزی هم میگوید! مثلاً در پروژهای گفتند حتماً باید به شمال برویم بعد آنجا نقش زنی را داشتم که در یک اتاق با تعدادی گلدان نشسته بود! گفتم خب اینها را در همان تهران درست میکردید و میساختیم، چرا این همه راه به شمال آمدیم!؟
این بازیگر پیشکسوت گفت: برخی از فیلمنامهنویسان نقش درست یک مادربزرگ را در قصه پیدا نمیکنند. شاید خودشان نداشتهاند. زنان ما هیچگاه کم از مردان ما نبودهاند. این همه زن هستند که بچههای خود را به خوبی بزرگ کردهاند، حتی اگر مادربزرگ هم نداشتهای از همین زنان میتوانی برای کارت الگو بگیری. به دلیل نداشتن همین نگاه، غالب داستانهای ما مردانه پیش میرود.
وی درباره کمکاری سینماگران در زمینه ساخت فیلمهای مرتبط با شخصیتهای سالمند برخلاف سینمای جهان هم اظهار کرد: واقعیت این است که اینجا بلد نیستند. آنقدر به این فکر میکنند که جوانترها برایشان سرمایه میشوند، خیال میکنند سالخوردهها این سرمایه را به دنبال ندارند. در حالی که واقعاً اینگونه نیست. من در سریال «عاشقانه» یکی دو سکانس کوتاه داشتم اما بسیار دیده شد. بریده آن را مردم دست به دست کردند تا در فضای مجازی به دست یکی از بستگان من رسید و او برایم ارسال کرد. آنقدر برایم جالب بود که این رابطه مادر و فرزندی در سریال این اندازه برای مردم جذابیت داشته است. برخی فیلمسازان فکر میکنند بازیگر پیر و سالخورده هیچ آوردهای برای آنها ندارند. این نگاه به بازیگران کمی سودجویانه و بدون فکر است.
فضلالهی در ادامه به مرور خاطراتی از پدربزرگ و خانواده مادری خود پرداخت و گفت: ارزش وجودی آدمها در جامعه کمرنگ و روابط آنقدر سرد شده که شاهد این میزان طلاق و جدایی هستیم. بچههای جدید مهربانی را یاد نگرفتهاند. بچهها نه مهربانی دیدهاند و نه به موقع از آنها کار کشیده شده است. برای همین تنبل و لوس بار میآیند. زمان ما با یک چایی دورنگ، کلی لذت میبردیم.
وی تأکید کرد: ما نمیگوییم به خاطر اینکه پول بیشتری به بازیگران سالخورده برسد، نقشهای بیشتری برای آنها بنویسید، بلکه منظور توجه بیشتر به این قشر است. جهان را بیشتر باید ببینید. ضمن اینکه بازیگران سالخورده ما هم باید درآمدی داشته باشند.
این بازیگر با تأکید بر اینکه در شرایط کرونایی فعلی به سینما و تئاتر نمیرود، در پاسخ به اینکه آیا دلتنگ حضور در سالن سینما و تئاتر نشده است، تأکید کرد: مگر سینما رفتن و تئاتر رفتن زمان خاصی دارد؟ زندگی برای من با عشق به فرزندانم و متون کهن ادبی گذشته است. این روزها هم مشغول خواندن کلیله و دمنه هستم تا زمانی که فیلم خوبی پیشنهاد شود.
۵۸۵۸