جستجو
رویداد ایران > خبرها > فیلم هایی بلاتکلیف، روان و بی‌جان

فیلم هایی بلاتکلیف، روان و بی‌جان

فیلم هایی بلاتکلیف، روان و بی‌جان
نگاهی به فیلم‌های «هِناس»، «برف آخر» و «بی‌مادر»

«هِناس»؛ قصه‌ای که باور نمی‌شود 
«هِناس» می‌توانست فیلم بدی نباشد اگر فیلمنامه درست و درمانی برایش نوشته می‌شد و کارگردان، روایت و شخصیت‌پردازی و ریتم بلد بود و می‌توانست با مقتضیات موضوعش، جزییات لازم برای باور کردن قصه‌ای با مضمون ترور یک دانشمند هسته‌ای را در فیلم خود بگنجاند. فیلم اصولا به دانشمند نزدیک نمی‌شود و شخصیت پردازی همسرِ دانشمند هم، از اساس دچار اشکال و بلاتکلیف است، انگار هیچ گذشته‌ای ندارد و با شروع فیلم، تازه چشم به جهان گشوده است.

البته اینکه فیلم، زیاد شعار نمی‌دهد و فضا را بیش از اندازه-به روال فیلم‌های مشابه- ایدیولوژیک نمی‌کند، یک پوئن مثبت است.
در یک برنامه تلویزیونی، مجری از کارگردان محترم این فیلم پرسید: «ژانر فیلم شما چیست؟» و پاسخ شنید: «عاشقانه‌ی پرتعلیق!»
من دیگر حرفی ندارم.

«برف آخر»؛ روان و خوش‌ساخت 
«برف آخر» یک فیلم روان و خوش ساخت است. فضاسازی درست در فضای برفی کوهستان و شخصیت پردازی قابل قبول از امتیازات فیلم است ولی ضرباهنگ آن حتما نیازمند تجدیدنظر است. پرداختن به‌اندازه و به قاعده به موضوع رابطه انسان و طبیعت و حیات وحش، فیلم را تماشایی کرده است. گرچه سرانجامِ داستانِ گم شدن دختر می‌توانست متقاعد کننده‌تر باشد.
امین حیایی یکی از بهترین بازی های خود را در این فیلم ارائه داده است؛ شخصیتی پر رمز و راز، درونگرا، صبور و عاشق.

«بی مادر»؛ بی‌جان در لحن و ریتم 
«بی مادر» از آن فیلم‌هایی است که چه در لحن و چه در ریتم، جان ندارد.
فیلم به رغم موضوع ملتهب و البته تکراری و داستان پرفراز و نشیبش، نمی‌تواند در اجرا تعلیق و تنش لازم را به وجود بیاورد. فیلم از این بابت، مونوتون از آب درآمده است. در روایت داستان، همه چیز به ساده‌ترین شکل و با کمترین انرژی منتقل شده و جمع بندی جدی و مشخصی هم از مضمون به دست نمی‌آید.
شاید اگر مقدمه‌ طولانی‌اش نبود و داستان اصلی زودتر شروع می‌شد، قضاوتمان درباره فیلم کمی متفاوت می‌شد.
بازی پردیس پورعابدینی در این فیلم قابل توجه است.


برچسب ها
نسخه اصل مطلب