ویدئوی سر بُریدن در اهواز؛ تکاندهنده و مهیب
ویدئویی دلخراش و تکان دهنده در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که واکنشهای زیادی را به همراه داشت. در این ویدئو میبینیم که مرد جوانی که گفته میشود اهوازی است در حالی که لبخند به لب دارد، سر بریده شده زنی ۱۷ ساله را در یک دست و چاقویی که با آن این جنایت را مرتکب شده در دست دیگر دارد. قاتل خیلی زود بازداشت شد. درباره علت این قتل گفته شده: «دختر جوان پس از فرار به ترکیه از سوی همسرش به ایران بازگردانده شده و به دست همسر و برادر شوهرش که هر ۲ پسر عموی او بودند به قتل رسیده است!»
نکته عجیب این ودیئو میزان غیرقابل باور خشونتیست که در آن خرج شده و اصلا این حجم از سیاهی و تباهی باورکردنی نیست، شاید اگر قبلتر کسی پیشبینی میکرد روزی در خیابانهای ایران چنین اتفاقاتی میافتد، به او میخندیدیم و حالا باید گریه کنیم، این قتلهای ناموسی البته پایانی ندارد و کاش فکری شود.
قتلهای ناموسی داستان پر اشک و آهِ امروز و دیروز نیست و سالها است که هر از گاه زنی در گوشهای به بهانهی غیرت مردان خانوادهاش کشته میشود. قتلهای ناموسی در ایران، نه اتفاق تازهای هستند و نه تعدادشان افزایش یافته است.
قتل زنان تحت عنوان قتلهای ناموسی در کشور بسیار رایج است.عامل مهم این نوع قتلها ناموس است و عرف و سنت مرد را وادار میکند برای حفظ آبروی خود زن را از بین ببرد. در کنار فاکتور عرف و سنت، قانون هم در موادی مجوز قتل همسر را (تاکید میکنم با شرایطی) صادر کرده است. قتل توسط همسر اگر بنا بر شرایطی باشد میتواند باعث شود که قاتل محاکمه نشود. مثلا اگر شوهر شاهد رابطه جنسی همسرش باشد و بداند زن به آن عمل اکراه نشده، میتواند او را به قتل برساند.
ماجرا، اما فقط کشته شدن این زنان یا حتی کشته شدن آنان در «خانه» و به دست مردان خانوادهی خودشان نیست. «خانه» در همه جای جهان یکی از ناامنترین مکانها برای زنان است و زنان بیشتر از همه جا در خانههای خود به قتل میرسند. در قتلهای ناموسی، اما قاتل و همدستان خانگیاش میخواهند که زن را به مثابهی لکهی ننگی از بین ببرند. به همین علت است که در بسیاری از موارد، آنها را سربهنیست میکنند. گاه نیمهشب زن را دفن میکنند و میگویند که گم شده و از او خبر نداریم. گاه میگویند که خودکشی کرده و گاه او را مجبور به خودکشی میکنند.
در خشونتهای خانگیای که به قتل زنان میانجامد، مرد اغلب در یک تصمیم لحظهای و از سر خشم، زن را به قتل میرساند و هیچکس خشونت او را تأیید نمیکند. در قتلهای ناموسی، اما از مدتها قبل برای کشتن زن برنامهریزی و همدست پیدا میشود. گاه نقشههای جمعی کشیده میشود و حتی دیگر زنان خانواده در کنار مردان قاتل میایستند. زنی که قربانیِ غیرت مردانه میشود، اغلب بارها و بارها تهدید به قتل شده و میداند که هیچ حامیای در خانه و خانواده ندارد. مرد و مردان قاتل هم میدانند که برای این زنکشی مجازات سنگینی در انتظارشان نیست. به همین علت در بسیاری از مواقع، قاتل با افتخار به میانهی میدان میرود و میگوید: «من کشتمش.».
اما یک سویهی کمتر مورد توجه قرار گرفته در قتلهای ناموسی، شورش و طغیان زنان در برابر ساختار نابرابر و ضدزن است. طغیانی که از سوی فرهنگ مردسالار حاکم بر جامعه تحمل نمیشود و در فقدان حمایتهای قانونی و اجتماعی از این زنان، به کشته شدن آنها ختم میشود. هر چند بسیاری از قربانیان قتلهای ناموسی به علت شک و تردیدهای اثباتنشده کشته میشوند، اما اغلب آنها پس از مخالفت با ازدواج اجباری، درخواست طلاق، داشتن روابط دوستانه خارج از ازدواج، فرار از خانه و در یک کلام رد کردن خط قرمزهای مردان خانواده، به قتل میرسند.
کاربران از انتشار این ویدئوها در فضای مجازی انتقاد کردند. کاربری نوشت: «اگه این ویدئوها رو بچه ها ببینن می دونید چه تاثیری روی روح و روان شون می ذاره!»
کاربر دیگر نوشت: «یک سری برنده صلح نوبل و فمینیست و مدافع حقوق زنان تقلبی داریم و اگر حقیقی بودن الان باید در حال تدارک بزرگترین تظاهرات علیه این توحش در کل کشور بودن، اما متاسفانه دستمون تهی هست و فقط نظارهگریم!»
دیگری نوشت: «چه جوری میشه یه آدم انقدر جرعت پیدا می کنه که سر دختر/همسر/خواهر خودشو ببره صرفا چون مرده؟ فاجعه ست!»
اما آیا بعد از حوادث پی در پی اخیر قانونگذار به این نتیجه نرسیده که باید قوانین سختگیرانهتری وضع کند و موضع جدیتری نسبت به این مسائل در پیش بگیرد؟