این تصمیم باشگاه به دنبال متهم شدنگرینوود به ضرب و شتم و آزار جنسی یک زن جوان که خودش را نامزدگرینوود معرفی کرده، صورت گرفته است. این زن انگلیسی با انتشار تصاویری از صورت خونآلود و آثار کبودی روی بدنش، مدعی شد که بازیکن 20 ساله شیاطین سرخ او را مورد ضرب و شتم قرارداده است.
این در حالی است که باشگاه منچستریونایتد صبح یکشنبه بیانیهای منتشر و در آن اعلام کرده بود که تا زمان اثبات اتهام بازیکنش دیگر درخصوص این موضوع اظهارنظر نخواهد کرد. اکنون بعدازظهر همان روز این احتمال مطرح شد که سرنخهایی دال بر اثبات اتهام او پیدا شده و به همین دلیل هم باشگاه او را تا اطلاع ثانوی از حضور در تمرینات محروم کرد.
البته این پایان کار نبود، به تازگی باشگاه منچستریونایتد تمام محصولات از جمله پیراهنهای میسونگرینوود را از فروشگاههای خود جمعآوری و فروش آنها را متوقف کرد. فروش محصولات منچستریونایتد که نامگرینوود را یدک میکشید، پیش از این هم دچار افت محسوسی شده بود اما با اتفاقی که اخیراً رخ داده، همان مقداری که تا الان فروش میرفت هم دیگر فروخته نخواهد شد. خبر دیگر در این خصوص آنکه شرکت تولید پوشاک و لوازم ورزشیای که اسپانسرگرینوود بود؛ به همکاریاش با این بازیکن پایان داده است.
در نهایت دیروز هم رونالدو و دیگر بازیکنان منچستریونایتد، مهاجم 20 ساله انگلیسی را در فضای مجازی محکوم کردند. رونالدو اولین فردی بود که در فضای مجازیگرینوود را آنفالو کرد. پس از کریستیانو بازیکنانی مثل لینگارد، دخیا، پوگبا، کاوانی و اسکات مکتامینی او را آنفالو کردند.
حالا باید این رفتار قاطعانه و صد البته حرفهای را با رفتار افراد به ظاهر مسئول در فوتبال ایران مقایسه کرد که حاضرند برای رسیدن به هدف خود- که غالبا نتیجهگرایی است- چشم خود را بر هنجارشکنیها و بیحرمتیها و بداخلاقیها و باج خواهیها و حتی کثافتکاریها و انحرافات اخلاقی و وقاحتها و اهانتها به مردم و ورزش و ارزشها و بالاخره باورهای اعتقادی و حدود شرعی ببندند!
همین چند روز قبل رفتاری زشت از سوی مدافع تیم ملی سر زند که معنایی جز هنجار شکنی و رفتار ضد آرمانهای ملی و مردمی و عادی سازی و شکستن قبح بسیاری از آلودگیها و کثافتکاریها، آن هم در حریم تیم ملی نداشت. در این میان از سوی مسئولان فوتبال وسرپرستی! تیم ملی و کمیتههای مربوطه- خاصه کمیته اخلاق و...- غیر از «سکوت توام با رضایت و تشویق»!چیزی دیده و شنیده نشد.
ورزش به نوبه خود باید وسیلهای باشد در خدمت تهذیب نفس و ارتقای فرهنگی و آدم سازی، در نگاه و رفتار بعضی از مدیران ما خیلی جاها و بسیاری وقتها این کارکرد اصلی و اساسی خود را از دست داده و در حالی که در بالاترین سطح حرفهایگری ورزش دنیا سعی میکنند از کارکردهای اخلاقی و تربیتی ورزش غافل نشوند و در بسیاری از کشورهای سکولار که از حیث سیاسی و فرهنگی آخرت نگر هم نیستند و به مسائل معنوی بها نمیدهند از ورزش در بسیاری از سیاستگذاریهای فرهنگی خود بهره میبرند، در کمال تعجب و تاسف نزد برخی از مسئولان در جامعه دینی ایران که مردمش برای حاکمیت فرهنگی و اعتقادی خودشان انقلابی به این عظمت کردهاند، ورزش فقط وفقط به ابزاری برای نتیجه گرایی و تداوم بهره مندی از مواهب چرب و شیرین مدیریتی و حتی ترویج و تشویق رفتار ضد اخلاقی و ملی و انقلابی تبدیل شده است.