جستجو
رویداد ایران > رویداد > اجتماعی > پيش‌بيني «افزايش خشونت» در ايران

پيش‌بيني «افزايش خشونت» در ايران

تجاوز به گروهی از دانش آموزان در یکی از مدارس غرب تهران شوک جدیدی به جامعه وارد کرده است. شوکی که اگر چه موارد مشابه آن در گذشته نیز وجود داشته اما به گستردگی این فاجعه نبوده است. این در حالی است که اگر به جرائم رخ داده در کشور دقت کنیم متوجه می‌شویم که جرائم در ایران با دو اتفاق مهم مواجه شده است. نخست اینکه جرائم نسبت به گذشته شنیع‌تر، خشن‌ شدن و بی‌پرده‌تر شده و دوم اینکه قبح جرم در جامعه فرو ریخته و بسیاری از مجرمان با علم به عاقبت کار خود دست به ارتکاب جرم می‌زنند. همه این اتفاقات نشان می‌دهد که جامعه ایران به سمت خشن شدن در حال حرکت است و اگر جامعه شناسان و روانشناسان برای آن راه حل منطقی و علمی پیدا نکنند پیامدهای ناگوار‌تری در انتظار جامعه خواهد بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این پرونده و همچنین چرایی افزایش جرم و جنایت در کشور «آرمان» با عبدالصمد خرمشاهی وکیل دادگستری گفت‌وگو کرده که در ادامه متن آن را از نظر می‌گذرانید.

چرا آمار جرم و جنایت در جامعه ما روزبه‌روز در حال افزایش است و ما شاهد جرائم بزرگی مانند تجاوز به گروهی از دانش آموزان در یکی از مدارس غرب تهران هستیم؟

افزایش جرائم در جامعه و وضعیت موجود معلول رویکردهای کوتاه مدت نیست و بلکه برای بررسی این پدیده اجتماعی باید رویکردهای کلی و بلندمدت جامعه را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. اتفاقی که در یکی از مدارس غرب تهران رخ داده تازگی ندارد و برای چندمین بار است که در محیط‌های فرهنگی و آموزشی کشور رخ می‌دهد. در گذشته جامعه ما با پرونده قتل‌های زنجیره‌ای بزرگی مانند پرونده محمد بیجه، غلامرضا خشرو (خفاش شب) و سعید حنایی مواجه شده بود. در این بین محمد بیجه به تجاوز و قتل کودکان و نوجوانان متهم بود. در همان زمان بنده بارها عنوان کردم که باید دلایل و ریشه‌های چنین اتفاقی را بررسی کرد و اجازه نداد چنین اتفاقاتی تکرار شود. با این وجود بدون بررسی دلایل چنین جرائمی و تنها با اعدام متهم پرونده مختومه شد. محققان علوم جنایی معتقد هستند هیچ انسانی از شکم مادر جانی و قاتل به دنیا نمی‌آید. بدون شک فرد جنایت‌کار تربیت شده جامعه است و جامعه در پرورش چنین فردی نقش داشته است. در جامعه‌ای که قانون گریزی رواج دارد، عدالت رعایت نمی‌شود و به نیازهای اولیه افراد کمتر بها داده می‌شود به صورت طبیعی زمینه تولید جرم به وجود می‌آید. از سوی دیگر مهم‌ترین دلیل افزایش جرم و جنایت در جامعه ایران«فقر» است که شامل فقر اقتصادی و فرهنگی می‌شود. کسی که در زمینه اقتصادی دچار فقر و تنگدستی است فرصتی برای ارتقای فرهنگی خود نیز پیدا نمی‌کند و در نتیجه دچار فقر فرهنگی نیز می‌شود.

چرا افزایش جرم و جنایت در جامعه ایران ریشه در فقر اقتصادی دارد؟ آیا مشکلات اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی در افزایش جرم و جنایت تأثیرگذار نیستند؟

 اگر ما حوادث هر روز کشور را بررسی کنیم متوجه می‌شویم که بیش از90 درصد از ریشه‌های جرم و جنایت در کشور اقتصادی است. مشکلات اقتصادی ام‌الفساد جرائم کشور است. دغدغه‌های اقتصادی با خود بیکاری، اعتیاد و استرس و نگرانی‌های زیادی به همراه می‌آورد که هر کدام می‌تواند زمینه جرم و جنایت را در جامعه افزایش بدهد. فردی که در خانواده‌ای با مشکلات اقتصادی و روانی ناشی از آن بزرگ شده به صورت طبیعی مستعد ارتکاب جرم و جنایت است. براساس آمارهای رسمی که در جامعه منتشر می‌شود اغلب افرادی که مرتکب جرائم سنگین شده‌اند در خانواده‌های پر آسیب و شکننده بزرگ شده‌اند و از نظر روانی در وضعیت متعادلی قرار نداشته‌اند. نمونه باز این مسأله آموزگارانی بوده‌اند که به دلیل مشکلات روانی و خانوادگی رفتار نامناسبی با دانش آموزان داشته‌اند. هنگامی که معلمان ما از نظر اقتصادی و روانی با چالش‌های جدی در زندگی شخصی خود مواجه هستند چگونه می‌توان انتظار داشت که رویکرد تربیتی مناسبی در مقابل دانش آموزان در پیش بگیرند.

چرا جنایت‌هایی که در سال‌های اخیر صورت گرفته نسبت به گذشته وضعیت شنیع‌تر، خشن‌تر و بی‌پرده‌تری به خود گرفته است؟ از نظر روانشناسی اجتماعی چه عواملی در خشن‌تر شدن جرائم جامعه تأثیر داشته است؟

هنگامی که جرائم خرد در جامعه قبح خود را از دست می‌دهند به جرائم کلان تبدیل می‌شوند. در گذشته اگر کسی با «پیژامه» در امکان عمومی رفت و آمد می‌کرد و یا اینکه مقابل منزل خود را تمیز نمی‌کرد با جریمه مواجه می‌شد. با این وجود هرچه مشکلات مردم بیشتر شد و جامعه شکل پیچیده‌تری به خود گرفت، جرائم نیز بزرگ‌تر و خشن‌تر شد. عبور از چراغ قرمز و یا رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی زمینه ساز بسیاری از تخلفات بزرگ‌تر در جامعه است. وضعیت به شکلی است که دولت درآمد ناشی تخلفات راهنمایی و رانندگی را در بودجه لحاظ کرده است. این اقدام به این معناست که به جای اینکه به فکر راه حل کم کردن تخلفات راهنمایی و رانندگی باشیم به دنبال درآمد ناشی از جریمه‌های این تخلفات هستیم. در سال‌های گذشته اسیدپاشی به ندرت در کشور اتفاق می‌افتاد؛این در حالی است که در شرایط کنونی میزان اسید پاشی در جامعه افزایش چشمگیری پیدا کرده است. در نتیجه هنگامی که جرائم خرد قبح خود را از دست دادند و عادی شدند، وقوع جرائم کلان افزایش پیدا می‌کند و جامعه شکل خشن‌تری به خود می‌گیرد. در شرایط کنونی جامعه ما به سمت خشن‌تر شدن حرکت می‌کند که این رویکرد نیز باید مورد بررسی جدی قرار بگیرد.

افزایش جرم و جنایت به چه میزان در اعتراض به وضعیت موجود جامعه صورت می‌گیرد؟ آیا نوعی انتقام‌جویی اجتماعی و اقتصادی در جرائم جامعه مستتر نیست؟

جامعه ما در دی ماه سال گذشته با اعتراضات خیابانی مواجه بود. به نظر من ریشه‌های این اعتراضات خیابانی بیش از آنکه سیاسی یا اجتماعی باشد اقتصادی بود. بسیاری از افرادی که در اعتراضات خیابانی دی ماه سال گذشته حضور داشتند حتی با الفبای سیاست هم آشنایی نداشتند. با این وجود به دلیل اینکه مشکلات اقتصادی کارد را به استخوان آنها رسانده بود در خیابان حضور پیدا کرده بودند. بدون شک اگر مردم جامعه در رفاه زندگی می‌کردند میزان جرم و جنایت تا حدود زیادی در جامعه کاهش پیدا می‌کرد. مسائل اجتماعی به صورت زنجیروار به هم متصل هستند. در کشورهای توسعه یافته میزان جرم و جنایت بسیار کم و محدود است و در این کشورها دادگاه‌ها یا تعطیل هستند و یا کار بسیار کمی دارند. در حالی که براساس اعلام قوه قضائیه در ایران در طول سال در حدود 16 میلیون پرونده قضائی در جریان است. از سوی دیگر آمارهای رسمی نشان می‌دهد که بیماری‌های روحی و روانی نیز در بین مردم جامعه افزایش پیدا کرده و به مرز فاجعه نزدیک می‌شود. هنگامی که فرد با مشکل بیکاری مواجه می‌شود و حقوق خود را تضییع یافته می‌بیند دچار مشکلات روحی و روانی می‌شود. این مشکلات روحی و روانی نیز زمینه را برای جرم و جنایت در سطح جامعه افزایش می‌دهد. به ندرت اتفاق می‌افتد که افرادی از نظر اقتصادی و روانی مشکل جدی نداشته باشند و جرائم سنگین در جامعه انجام بدهند.

ریشه‌های افزایش جرائم جنسی در کشور کجاست؟ چرا اغلب جرائم در کشور به شکل‌های مختلف به جرائم جنسی ارتباط پیدا می‌کند؟آیا آموزش کافی در این زمینه به کودکان و نوجوانان داده شده است؟

متأسفانه در کشور ما مسائل جنسی را خیلی ساده در نظر گرفته‌ایم. این در حالی است که مسائل جنسی در کشورهای توسعه یافته شکل پیچیده و علمی به خود گرفته است. در کشور ما مسائل جنسی به یک «تابو» تبدیل شده است و هنگامی که قرار است این مسأله به صورت علمی مورد بررسی قرار بگیرد برخی موضع می‌گیرند. ما هنوز موفق نشده ایم رفتار جنسی مطلوب و نامطلوب را به کودکان خود آموزش بدهیم و آنها را از خطرات ناشی از رفتار نامطلوب جنسی آگاه کنیم. براساس تحقیقات انجام شده بسیاری از کودک آزاری‌ها در جامعه ما ریشه در نوع تربیت فرزندان در محیط خانواده دارد. این در حالی است که در کشورهای توسعه یافته به کودکان آموخته می‌شود که چه تکلیفی در مقابل بدن خود دارند و در مواقع احتمال آسیب‌های جنسی چه رفتاری از خود نشان بدهد. نکته دیگر اینکه فراهم نبودن شرایط ازدواج برای جوانان احتمال جرائم جنسی را تا حدود زیادی افزایش داده است. هنگامی که شرایط اقتصادی و اجتماعی برای ازدواج جوانان مهیا نیست و جوان در اوج بلوغ جنسی قرار دارد به صورت ناخودآگاه به سمت رفتارهای غیرقانونی در زمینه جنسی گرایش پیدا می‌کند. پنهان کردن مشکلات جنسی در جامعه در کنار افزایش میزان فحشا، افزایش بزهکاری‌ها و همچنین امکان دسترسی به فیلم‌های مستهجن سبب هرج و مرج اخلاقی و روانی در جامعه شده است. جامعه ما سال‌هاست که از مرزهای اخلاقی عبور کرده است. هنگامی که جامعه دچار هرج و مرج اخلاقی شده باشد در نهایت گریبان همه را خواهد گرفت. چطور ممکن است فردی که دارای بحران‌های اخلاقی و روانی زیادی است به عنوان ناظم مدرسه انتخاب می‌شود تا رفتار صحیح و اخلاقی را به دانش آموزان جامعه آموزش بدهد. حتی این احتمال وجود دارد فردی که امروز و در بزرگسالی مرتکب چنین جرائمی می‌شود در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته باشد. ممکن است چنین فردی دارای تمکن مالی نیز بوده باشد اما در محیط مناسبی رشد نکرده و آموزش کافی ندیده است. از سوی دیگر سیستم آموزشی جامعه ما به شکلی است که فرد با رفتارهای چندگانه در محیط خانوادگی و آموزشی مواجه شده و به همین دلیل دچار آشفتگی ذهنی می‌شود. به عنوان مثال رفتار والدین با کودک در محیط خانواده با آموزگاران در مدرسه متفاوت است و آموزه‌های متفاوتی به کودک آموزش داده می‌شود. این وضعیت در محیط اداره و دانشگاه نیز متفاوت است. در سطح جامعه نیز فرد با رفتاری از سوی شهروندان مواجه می‌شود که به هیچ عنوان با آموزه‌های ذهنی خود همخوانی ندارد.

بحران‌های دوران نوجوانی به چه میزان در دبیرستان‌های ما مدیریت می‌شود؟ چرا دبیرستان‌های ما از فضای آموزشی فاصله گرفته است؟ 

 دوران نوجوانی یکی از مهم‌ترین دوران‌های زندگی انسان است. به همین دلیل نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. با این وجود نباید به صورت انتزاعی به مسائل نوجوانان در دبیرستان‌ها نگاه کرد و بلکه باید همه جوانب قضیه را در نظر گرفت که چرا نوجوانان در محیط دبیرستان‌ها به سمت بزهکاری تمایل پیدا می‌کنند. نکته دیگر اینکه انسان به صورت طبیعی نسبت به آن چیزی که برای او منع شود حریص می‌شود. به عنوان مثال در شرایط کنونی تلگرام در کشور فیلتر شده است. بدون شک این مسأله سبب حریص‌تر شدن جوانان و تلاش برای استفاده از تلگرام خواهد شد. هنگامی که در مسیر بسیاری از دغدغه‌های جوانان جامعه مانع ایجاد کرده‌ایم یک جوان تلاش می‌کند دغدغه‌های خود را از راه‌های دیگر که عمدتا نیز پنهان هستند مرتفع کند. در کشورهای توسعه یافته اغلب مردم و به خصوص جوانان از اینترنت برای افزایش علم و آگاهی خود استفاده می‌کنند. این در حالی است که در جامعه ما جوانان بیشتر برای عبور ازخطوط قرمز از اینترنت استفاده می‌کنند. شاید اگر دغدغه‌های جوانان جامعه به صورت منطقی مرتفع می‌شد هیچ کس تلاش نمی‌کرد به صورت پنهان و با دور زدن قانون دغدغه‌های خود را مرتفع کند.

                   
برچسب ها
نسخه اصل مطلب