او بازیگری است که به نام مادر مهربانِ سینما و تلویزیون شناخته میشود. تهیهکنندگان، پوراندخت مهیمن را به خوشقدمی میشناسند. او چند سانحه عجیب و غریب را در طول سالهای بازیگریاش تحمل کرده که در گفتوگویش با برنامه «چهلتیکه» درباره یکی از آنها صحبت کرده است. او بارها در نقش مادر بسیاری از سریالها و فیلمها ظاهر شده و ویژگیهای متفاوتی را به نمایش درآورده است. جالب است که حتی با پایِ مصدوم تا آخر پایِ سریالی مثلِ «بیگانهای با من است» ماند.
بازیگری که پیش از این او را بارها در پرده سینمایی با کارهایی مثل «سام و نرگس»، «چشمان سیاه»، «آبی»، «مانی و ندا»، «خنده در باران» و در سریالهایی همچون «نرگس»، «آینه»، «وضعیت سفید» و «خداحافظ بچه» درخشید. پوراندختِ مهیمن اصفهانی است و وقتی هفت ساله بوده است، پدرش به تهران نقل مکان میکند. پایِ او به بازیگری با تئاترهای مدرسه باز میشود. سریال «آینه»، شروعِ معرفی او به دنیای تصویر است و به تعبیر خودش این موفقترین و خاطرانگیزترین کار او به حساب میآید.
این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون درباره ساخت سریال «آینه» توضیح داد: «من فکر میکنم یک قسمتهایی از سریال «آینه» خیلی مشکلات و معضلات امروزی مردم هم هست. خیلی سال پیش این سریال را کار کردیم؛ یادم است زمانی که کار کردیم یک حالتی در مردم ایجاد شد. یک احساسی است که نمیدانم و انشاءالله زمان بگذرد و خودتان تجربه کنید. ما در یک خانهای در خیابان شیخ بهایی، خیابان شیراز کار میکردیم و ۱۵، ۱۶ قسمت پیش رفتیم و آنقدر مردم استقبال کردند که ادامه دادیم. در یک خانه دو طبقه و با حضور بازیگران خوب و کاربلدی مثل مرحوم مهین شهابی، جواد خدادادی، رضا بابک، سیاوش طهمورث، جمشید اسماعیلخانی، گوهر خیراندیش، رویا افشار، مرجانه گلچین، فردوس کاویانی، مرتضی احمدی کنار هم قرار گرفتیم. روزهای خوبی بود که با عشق با هم کار میکردیم و امیدواریم که این روزها هم همینطور باشد.
او با اشاره به معرفی مرجانه گلچین در سریال «آینه»، خاطرنشان کرد: «مرجانه گلچین را سر سریال «آینه» برای بازیگری معرفی کردم و وارد بازیگری شد. شخصیت بینظیری است؛ قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، خواهرش منیژه گلچین را میشناختم دوست صمیمیام در دوران دانشسرا بود. من هم دوست دارم کار طنز کنم مثل مرجانه گلچین که خیلی هم موفق نشان داد. من و مرجانه خیلی همدیگر را دوست داریم و خدا رحمت کند مادرش به اندازه مادر خودم دوستش داشتم و در غم خودش احساس کردم واقعاً دوباره مادرم را از دست دادم.»
۵۷۵۷