نرگس کیانی: فرهاد مهراد، فردا (۲۹ دی)، ۷۸ ساله میشود، هرچند ۱۹ سال است که در جهان دیگر زندگی میکند.
نسبت خواننده ترانههای «جمعه» با شعر شهیار قنبری و آهنگسازی اسفندیار منفردزاده در «خداحافظ رفیقِ» امیر نادری و «مرد تنها» باز هم با شعری از قنبری و آهنگسازی منفرزاده اینبار در «رضا موتوریِ» مسعود کیمیایی، با سینما، به قول بهروز غریبپور شاید به لحاظ کمیت حداقلی باشد اما به لحاظ کیفیت حداکثری است و شاید به همین دلیل بود که همسرش، پوران گلفام -به روایت غریبپور- گفت «تنها جایی که خیالش راحت است که در آنجا از اشیاء و وسایل متعلق به فرهاد نگهداری میشود و آنها را حیف و میل نخواهند کرد و از بین نخواهند برد، موزه سینماست.»
اعتراض تندِ همسر فرهاد به بنیامین: مقابلِ این بیاخلاقی خواهم ایستاد
انتقاد فرهاد مهراد از ترجمه قرآن خرمشاهی
اینگونه شد که بهروز غریبپور طراحی خانه فرهاد را که در موردش میگوید «زنگ صدایش، صدای رسا اما زخمخوردهاش و بالاتر از آن، دل ریشریش و غصه بیپایانش تقلیدناپذیر بود و هست» بر عهده گرفت. خانهای که در سال ۱۳۹۱، ۱۰ سال پس از درگذشت فرهاد در ۹ شهریور ۱۳۸۱، به همت و کوشش پوران گلفام با طراحی بهروز غریبپور و دستیارش، هنگامه سازش در موزه سینمای ایران دایر شد.
از بهروز غریبپور، نویسنده و کارگردان شناختهشده تئاتر و سرپرست اپرای عروسکی مکتب آران میخواهیم به بهانه سالروز تولد فرهاد مهراد، ۲۹ دی ۱۳۲۲، بار دیگر خاطراتش را از یک دهه پیش، روزهای طراحی خانه فرهاد که خود «زیارتگاه اهل عشق» میخواندش مرور کند و او حجت را با این جمله تمام میکند: «آن روزها دائما فرهاد میآمد کنار دستم، دست روی شانهام میگذاشت و میگفت بارکالله! آفرین، دستت درد نکند، همین را میخواستم و من واقعا در تمام مدتی که با همراهی دستیارم، خانم هنگامه سازش این کار را انجام میدادم میگفتم فرهاد را در این جا احساس میکنم و او شاهد و ناظر ماست.»
برآورده شدن آرزوی فرهاد
غریبپور با بیان این که «سپس با خانم پوران گلفام ملاقات کردم و ایشان مختصری از ایدههای فرهاد مهراد برای من گفتند و من به آقای پزشک اعلام کردم حال که ما سه نفر به توافق رسیدهایم، طراحی خانه فرهاد را بر عهده میگیریم»، ادامه میدهد: «طبیعتا موزه سینما بودجهای حداقلی در اختیار داشت و من میبایست با حداقل امکانات و بودجهای که در اختیارم بود این کار را انجام میدادم اما به گونهای که در غیاب فرهاد و عدم امکان دیدن بازخورد او، همسرشان که از نیات و آرزوهای ایشان باخبر بودند احساس کنند من کارم را به درستی انجام دادهام.»
او با اشاره به این که «روزی که خانم گلفام تشریف آوردند و طراحی نهایی خانه فرهاد را دیدند گفتند حقیقتا این چیزی است که آرزوی فرهاد بود و به هر حال محبت بسیار به من کردند که بیانشان در اینجا از تواضع به دور است» میگوید: «خانه فرهاد در ادامه تبدیل به زیارتگاه اهل عشق شد. من درخواست کرده بودم دفتر یادبودی در آنجا گذاشته شود و هرماه با چنان تعداد بالای بازدیدکنندهای مواجه بودیم، با تاکید بر این که نمیدانم این روال اکنون نیز پابرجاست یا خیر، که این دفترچه هر ماه عوض میشد و این خانه عشق، این خانه انس و الفت کسانی را چنان تحت تاثیر قرار میداد که این نوشتهها را در دفتر یادبود خانه فرهاد به یادگار بگذارند.»
او در پایان این بخش از صحبتهایش میگوید: «طراحی خانه فرهاد را جزو کارهای خوبی میدانم که انجام دادهام.»
۵۷۲۵۹