مهرشاد سهیلی؛ میلیاردر نوجوان با کار جهادی!
روزآروز: ابهامهای تازهای که با خواندن گزارش روزنامه فرهیختگان درباره مهرشاد سهیلی ذهنمان را درگیر میکند
«اگر روزی بخواهند فشار بیاورند، اسم افرادی که من را راهنمایی کردند که این کار انجام شود، میگویم.» این، جان کلام گزارش ۱۴هزار کلمهای روزنامه فرهیختگان در مورد «مهرشاد سهیلی» است؛ گزارشی که حدود نیمی از آن، یعنی تقریبا تمام قسمتهای غیرتوصیفیاش، متن گفتوگویی مفصل با نوجوانیست که خود را «جوانترین فرمانده قرارگاه جهادی کشور» نامیده بود و مدتی است مدعی «کار فرهنگی» شده. این یک جمله را در اصل درمورد انتشار «کتاب زندگینامه»اش گفته اما به نظر میآید چیزی بیش از اینها در پس آن پنهان باشد.
مهرشاد سهیلی امروز دیگر برای رسانهها، فعالان سیاسی و حتی مردم ناشناخته نیست اما هنوز خیلیها با تعجب به روندی که طی کرده، نگاه میکنند؛ اینکه چگونه مراحل «پیدا کردن سوراخ دعا» یا به قول روزنامه فرهیختگان «دور زدن ایران» را علیرغم اینکه گواهینامه هم ندارد طی کرد.
سهیلی حتی دیپلم هم ندارد و مدتی پیش ترک تحصیل کرده تا درسش را در حوزه ادامه دهد اما بعد از یک سال از حوزه هم انصراف داده چون «به روحیهاش نمیخورده» که درس بخواند. بعد از کشوقوسهایی که شنیده شده پای نهادهای امنیتی هم در آن به میان آمده، از «فرماندهی» قرارگاه جهادیاش انصراف داده و یک موسسه فرهنگی را در قم اداره میکند و به نظر قصد ندارد دست از مطرح کردن خودش در رسانهها بردارد.
گزارش اخیر روزنامه فرهیختگان در مورد این نوگل نوشکفته که ظرف کمتر از دو سال به گفته خودش رقمی در حدود ۳ تا ۶ میلیارد تومان از طریق «کار جهادی» و «کار فرهنگی» به حسابهای موسسه و بعد هم به حسابهای شخصیاش منتقل کرده، به جای این که سوالها را در مورد او کمتر کند، به ابهامات دامن زده است.
آنطور که از این گزارش برمیآید درآمد اصلی مهرشاد سهیلی و جایی که تحت عنوان «قرارگاه جهادی حضرت مهدی» فرماندهی میکرد از دیداری با مدیر عامل «همراه اول» حاصل شده است. خودش در مورد این دیدار میگوید در یکی از اولین حضورهایش در تهران وقتی از کنار برج اداری همراه اول رد شده تصمیم گرفته به مدیرعامل این مجموعه زنگ بزند و از او کمک بخواهد و ظرف چند ساعت توانسته قرار ملاقاتی با او بگیرد که حاصلش نفع «قرارگاه حضرت مهدی» در درآمد حاصل از پیامکهای مناسبتی همراه اول بوده است، و میگوید بعد از هر مناسبت حدود ۲۰۰ میلیون تومان به حسابش «مینشسته است».
آنچه مهرشاد توضیح نمیدهد این است که چطور در حالی که برای روزنامهنگاران، قرار مصاحبه تلفنی با مدیران روابط عمومی همراه اول هم میتواند چند روز زمان بگیرد، او ظرف چند ساعت با مدیرعامل همراه اول نه تنها به قرار ملاقات بلکه به قرارداد تجاری رسیده؟ آیا این مساله که «فرمانده قرارگاه فرهنگی جهادی حضرت مهدی (عج) بسیج سازندگی سپاه محمد رسولالله (ص) تهران» در پویش «کمک مومنانه» معرفی شده بود تاثیری در رسیدن به این قرار و توافق و بعداً نشستن رقم چند میلیارد تومانی به حسابش نداشته است؟
پویش «کمک مومنانه» برنامهای برای طبخ و پخش غذا توسط شرکتهای بزرگ خدماتی از جمله همراه اول بود و قرار بود سهیلی در این پویش کارهای «صف» در شهر موسیان را انجام دهد که شامل «پیدا کردن جایی برای پخت غذا و همراهی چهرههای اصلی کمپین کمک مومنانه در منطقه محل سکونت خودش یعنی موسیان» بود.
مهرشاد سهیلی همچنین مایل است از روی قسمتهای مهم دیگری از کارنامه کوتاه فعالیتش که مربوط به بروز اختلاف با «بسیح سازندگی»، نهاد بالا دست گروههای جهادی، است هم بپرد. او توضیح نمیدهد که چگونه در حالی که هنوز به سن قانونیِ داشتن گواهینامه و باز کردن حساب بانکی هم نرسیده، در «خدمت» بسیج سازندگی بوده است که بعد از آن، آنطور که خودش میگوید به دلیل انتشار گزارشی انتقادی در مورد فعالیتهایش در خبرگزاری فارس «سردار یزدی » را ابتدا «تهدید» به استعفا کند و بعد از آن هم وقتی خواستهاش در مورد حذف این گزارش از فارس اجابت نشده «استعفا» بدهد و به سازمان جدید التاسیسش «موسسه امام صادق» کوچ کند.
سهیلی در ادعای تازهاش میگوید اواخر سال ۹۹ به دلیلی که گفته شد از فرماندهی قرارگاه جهادیاش انصراف داده و این قرارگاه را تعطیل کرده است. این در حالی است که دستکم تا بعد از انتخابات سال ۱۴۰۰ او همچنان از عنوان فرمانده قرارگاه حضرت مهدی برای معرفی خودش استفاده میکرده است. با همین عنوان خطاب به ابراهیم رییسی پیام تبریک به مناسبت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری صادر کرده است.
بخش قابل ملاحظهای از کمکهایی که «فرمانده قرارگاه جهادی حضرت مهدی» سند آن را به نام خودش میزند، به اذعان سهیلی و همینطور بر اساس شواهد برگزاری رزمایشهای خیریه در کشور، توسط «دیگران» انجام شده است. خود سهیلی میگوید «خیرین» به دیگران کمک میکردند و گزارش آن را به او میدادند تا آنها را به نام خودش فاکتور کند و برای فروششان در رسانهها هزینه کند.
به ادعای خودش برای هیچ خبری بیش از یک میلیون تومان پول به رسانهها نداده است. این ادعایی است که نمیتوان آن را تایید یا تکذیب کرد. برای محاسبه این که چه تعداد از این پرداختها انجام شده است هم باید بتوان آرشیو تمام مطالب را جمع کرد که ناممکن به نظر میرسد، بنابراین نه میتوان محاسبه کرد که چقدر پول بابت رسانهها پرداخت شده نه میتوان کشف کرد که چقدر از پولی که به حسابهای مختلف تحت کنترل سهیلی و آدمهای نزدیک به او آمده است واقعاً صرف امور خیریه شده.
اما یک چیز به اذعان خود سهیلی روشن است: اواخر سال گذشته وقتی رابطه او با سازمان بسیج شکرآب میشود یکی از حسابهای قرارگاه مورد ادعای او توسط این سازمان مسدود میشود که در آن زمان در این حساب ۳۰۰میلیون تومان پول وجود داشته و ظاهراً گردش حساب آن هم به عدد ۶۰۰میلیون تومان میرسیده.
علاوه بر این او تائید کرده است که با پولی که به دست آورده در ایلام خانه و ماشینی خریده که به نام مجید بلوطی بوده است. قیمت خانه بین ۵۳۰ تا ۵۸۰ میلیون تومان اعلام شده و از قیمت ماشین عددی اعلام نشده. سهیلی میگوید در پی حساسیت سازمان بسیج این خانه و ماشین فروخته شده و پول آن در اختیار سازمان بسیج قرار گرفته. اما ما میدانیم که «موسسه امام صادق» که در قم ثبت شده ساختمانی چند طبقه دارد (که کنفرانس مطبوعات سهیلی در اعلام ریاست او بر ستاد جوانان رییسی در قم هم در آنجا برگزار شده) به غیر از هزینههای اقامت سهیلی در هتلهای مختلف، احتمالاً او جایی برای سکونت در قم هم در اختیار دارد که بعید است از پس تامین هزینههای آن بر نیاید!
جدای از این سهیلی میگوید ارقام مختلفی در مورد مبالغ پولی که در حسابهای قرارگاه جهادیاش وجود داشته اعلام شده که به نظر نمیرسد غیر از آن ۳۰۰ میلیون تومان و رقمی که بابت خرید خانه و ماشین پرداخت و بعد به بسیج سازندگی برگردانده شده، باقی آن که به گفته سهیلی بیش از یک میلیارد تومان بوده است، از کنترل خود سهیلی خارج شده باشد.
سهیلی مدعی است هزینههای تبلیغات شخصیاش که شامل پرداخت پول برای انتشار خبر و گزارش در مورد کارهایی که انجام نداده هم می شود، از محل «کمکهای خیرین» اول به «قرارگاه حضرت مهدی» و بعد از آن به «موسسه امام صادق» تامین میشود، اما توضیح نمیدهد که این «خیرین» آیا مردم عادی هستند که با قلک و فیش صدقه به او کمک می کنند، یا دستهای دیگری هم در کار است که علیرغم همه حساسیتهایی که روی این نوجوان و حسابهای بانکیاش و درآمد عجیب و غریبش و ادعای کارهایی خیری که انجام نداده یا ربطی به او نداشته است وجود دارد، هنوز مشغول فعالیت و ایستادن در نوار بالایی یک روزنامه سراسری صبح است.
او همچنین درمورد این که آیا ۱۵۰۰ نفر کادر مورد ادعایش در «قرارگاه حضرت مهدی» با او به موسسه امام صادق آمدهاند یا نه هم حرفی نمیزند. تمام چیزی که امروز از او میدانیم این است که او به همراه شخصی به نامه مجید بلوطی که قبلا عضو شورای شهر موسیان بوده، همچنان در حال فعالیت هستند و به نظر میآید کسی مایل نیست مسئولیت این موضوع را به عهده بگیرد.