نرگس کیانی: دور جدید فعالیتهای کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر با اجرای «تملیخا» که از پنجشنبه ۹ دی روی صحنه رفته است، آغاز شد. «تملیخا» مونولوگی ۳۰ دقیقهای به نویسندگی محمدرضا آزادفرد، کارگردانی بابک پرهام و با بازی سمن قناد است. بازیگری که در کنار تحصیل تئاتر در هنرستان و بعدتر دانشگاه سوره و به گفته خودش سالها خاک صحنه خوردن و شروع کار از دستیاری دانشجویانی که قرار بود پروژه پایاننامهیشان را اجرا کنند، دختر مجید قناد هم هست، هرچند تاکید میکند اگر قرار بود از دختر مجید قناد بودن استفاده کند اکنون شرایط بسیار بهتری در حوزه بازیگری و پروژههای تلویزیونی و سینمایی داشت.
اگر ما مجید قناد را با «فیتیله، جمعه تعطیله»، تکیهکلام و حرکت خاص دستش هنگامی که میگفت «یه برنامه ببینیم» و... به خاطر میآوریم سمن قناد اینگونه به خاطر میآوردش: «وقتی با هم به خرید میرفتیم، مسیری که در حالت عادی ۲۰ دقیقه طول میکشید، طی کردنش برای ما یک ساعت و نیم زمان میبرد. چرا؟ چون بابا با همه بچههایی که به سراغش میآمدند میگفت و میخندید و برایشان زمان میگذاشت. جالب است به خانه هم که میرسید با تمام آن خستگیها، با من و برادرم میگفت و میخندید و درواقع همانقدر که لبخندزدن به بچههای خودش برایش مهم بود، لبخندزدن به بچههایی که در بیرون از خانه میدید هم برایش اهمیت داشت.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
با دستیاری و خاک صحنه خوردن شروع کردم
او در توضیح این که در طول این مسیر چه دشواریهایی را پشت سر گذاشته است، میگوید: «من از دستیاری شروع کردم و در همان دوره دانشجویی دستیار کسانی میشدم که قرار بود پروژه پایاننامهیشان را اجرا کنند و بعضی از آنها حتی دانشجوی دانشگاه خودمان، سوره هم نبودند و به عنوان مثال در دانشگاه تربیت مدرس درس میخواندند. من در حوزه گریم و طراحی صحنه هم دستیاری کردم و صادقانه میگویم با خاک صحنه خوردن بالا آمدم و از زیرِ خط شروع کردم.»
اجرا در برنامه «تازهها» در کنار برادر
از سمن قناد میپرسیم پیش از تحصیل تئاتر در هنرستان، تجربه حضور در مقابل دوربین یا روی صحنه را به واسطه دختر مجید قناد بودن داشته است یا خیر و او میگوید: «سال چهارم ابتدایی بودم که مجریگری را در برنامهای به نام «تازهها» به کارگردانی آقای بادکوبه تجربه کردم. برنامهای که به مناسبت دهه فجر در ۱۰ قسمت از شبکه دو سیما پخش شد و من و برادرم، سپهر در آنجا مجری بودیم. سالها بعد هنگامی که راهنمایی بودم در کنار خود مجید قناد در برنامهای که عصرها از شبکه دو سیما به صورت زنده پخش میشد، مجددا اجرا را تجربه کردم. جز این دو مورد، مورد دیگری نبود تا دیپلمم را گرفتم و وارد دانشگاه شدم. البته در یکی، دو مورد از مسابقههایی که پدرم در مدارس برگزار میکرد هم شرکت کردم.»
مسیر ۲۰ دقیقهای، با مجید قناد یک ساعت و نیم طول میکشید
از سمن قناد میپرسیم اگر ما به عنوان کسانی که کودکیشان در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد گذشته است مجید قناد را با برنامههایی چون «فیتیله، جمعه تعطیله» و تکیهکلام و حرکت خاص دستش هنگامی که میگفت «یه برنامه ببینیم» و... به خاطر میآوریم او بهعنوان دختر مجید قناد این هنرمند را چگونه به خاطر میآورد، میگوید: «آنچه برای همیشه در ذهنم مانده است تفکیکی است که او میان زندگی کاری و زندگی خانوادگیاش قائل میشد و زمانی است که به صورت جداگانه برای هر یک از اینها میگذاشت.»
این بازیگر تئاتر با اشاره به این که «خاطرم هست مثلا اگر قرار بود با هم به خرید برویم مسیری که در حالت عادی ۲۰ دقیقه طول میکشید، طی کردنش برای ما یک ساعت و نیم زمان میبرد»، ادامه میدهد: «چرا؟ چون بابا با همه بچههایی که به سراغش میآمدند میگفت و میخندید و عکس میگرفت و برایشان زمان میگذاشت. او این صبر و حوصله را هم برای این بچهها و هم برای ما در خانه، به خرج میداد و الان که وارد محیط کار حرفهای شدهام میفهمم که بهعنوان مثال وقتی خودم به خانه میرسم دلم میخواهد به هیچ چیز فکر نکنم و فقط استراحت کنم اما او به خانه که میرسید با تمام آن خستگیها، با من و برادرم میگفت، میخندید، شوخی میکرد و.... و همانقدر که لبخندزدن به بچههای خودش برایش مهم بود، لبخندزدن به بچههایی که در بیرون از خانه میدید هم برایش اهمیت داشت و درواقع این دو، برایش در یک پایه از اهمیت قرار داشت و همیشه توی جیبش پر از شکلات بود که اگر بچهای را میبیند دست خالی از کنارش نگذرد.»
روی صحنه نمایش «اپلیکیشن بابایاب» در تالار هنر
سمن قناد در پاسخ به سوال آخر که این روزها جز نمایش «تملیخا» در چه پروژه دیگری حضور دارد، میگوید: «مشغول پروژهای هستم که از اواسط دیماه در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان روی صحنه میرود و «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» نام دارد. نمایشی به نویسندگی و کارگردانی آرش واحدی که با محمد معتضدی در آن همبازی هستم. از اواسط بهمن نیز با کار کودکی در تالار هنر روی صحنه میروم که «اپلیکیشن بابایاب» نام دارد و نویسنده و کارگردانش محمد عبدی است.»