رسیدگی به این پرونده از سال ۹۴ با گزارش مأموران حراست یک بیمارستان مبنی بر مرگ مشکوک پسر جوانی آغاز شد. پس از مراجعه مأموران به بیمارستان و تحقیقات اولیه مشخص شد که سینا بر اثر ضربات چاقوی فردی بهنام رضا که صاحبخانه او بوده بشدت زخمی شده بود و ساعاتی بعد هم در بیمارستان جان باخته است. در ادامه مأموران متوجه شدند که درگیری به خاطر برگزاری میهمانی از سوی مقتول بوده است.
به این ترتیب پلیس به سراغ رضا رفت و او در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل پدرم طبقه دوم خانهمان را به زوجی که یک فرزند جوان هم داشتند، اجاره داده بود و پدر و مادر و خواهرم در طبقه اول بودند و من هم در طبقه سوم زندگی میکردم. روز حادثه به خاطر سر و صدای زیادی که در طبقه دوم بود بیرون آمدم و دیدم خواهرم در حال جرو بحث با مرد مستأجر است وقتی جلو رفتم دیدم میهمانان خانه مستأجرمان باهم درگیر شدهاند و یکی از آنها با چاقو به سینا حمله کرد و او مجروح شد. من هم در را قفل کردم و به پلیس زنگ زدم.
در حالیکه رضا در اظهارات اولیهاش مدعی شده بود قتل از سوی دوستان مقتول رخ داده، اما در ادامه تحقیقات مشخص شد سینا قبل از مرگش قاتل را معرفی کرده بود. در اظهارات وی آمده بود: چند روز قبل پدر و مادرم به مسافرت رفته بودند و من هم چند نفر از دوستانم را به خانه دعوت کردم. صدای ما باعث شد تا دختر صاحبخانه جلو در آپارتمان بیاید و با صدای بلند اعتراض کند. در ادامه برادرش رضا نیز به خواهرش پیوست و بعد هم دوستانم به حمایت از من جلو آمدند و درگیری شروع شد. رضا چاقویی از جیبش بیرون آورد و چند ضربه به من زد و بعد هم در را بست و رفت.
پلیس با توجه به این دو گفته متناقض به سراغ شاهدان رفت که همه آنها حرفهای سینا را مورد تأیید قرار دادند. به این ترتیب رضا بازداشت شد و پس از مواجهه با مستندات به ناچار به قتل سینا اعتراف کرد. پس از اعتراف متهم کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه دادگاه اولیای دم درخواست صدور حکم قصاص کردند.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: سینا و دوستانش به خواهرم توهین کردند من هم در حمایت از خواهرم جلو رفتم و با سینا درگیر شدم. در این میان دوستش هم وارد درگیری شد و به سمت من حمله کرد. من خیلی ترسیدم و برای دفاع از خودم سینا را با چاقو زدم، اما فکر نمیکردم که او با ضربات من فوت کند. وقتی سینا مجروح شد خودم به اورژانس و پلیس خبر دادم و حالا هم از کارم پشیمانم و درخواست میکنم که پدر و مادر او من را ببخشند.
با پایان اظهارات متهم قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد تأیید قرار گرفت و متهم تا پای چوبه دار رفت. اما در نهایت با وساطت بزرگان و قضات اجرای احکام اولیای دم از قصاص گذشت کردند و پرونده برای رسیدگی دوباره به دادگاه کیفری استان تهران برگردانده شد تا این بار وی به اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق قتل و جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
در این جلسه هم متهم بار دیگر اظهاراتش را تکرار کرد و با پذیرش اتهامش گفت: من ۶ سال است که در زندان هستم. در تمام این روزها با کابوس اعدام از خواب بیدار شدم. خانوادهام برای اینکه رضایت بگیرند و من را به زندگی بازگردانند هرکاری کردند. پدرم همه دارایی اش را از دست داد. این فقط من نبودم که عذاب کشیدم و تنبیه شدم همه اعضای خانوادهام به اندازه من تنبیه شدند و عذاب کشیدند. درخواست میکنم با توجه به همه آنچه گفتم از من بگذرید. تاوان بسیار سنگینی پرداخت کردم و درخواست دارم به خاطرجوانیام و به خاطر خانوادهام من را ببخشید.
بعد از گفتههای متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
قتل مستأجر در اعتراض به میهمانی شبانه
پسر جوانی که در اعتراض به میهمانی گرفتن مستأجرش وی را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده بود، پس از رضایت اولیای دم، از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران