تاکنون برای تسهیل در دسترسی پذیری و مناسبسازی تردد معلولان چه اقداماتی انجام شده است. این در حالی است که در مقایسه با گذشته امکانات برای تسهیل تردد افراد معلول افزایش یافته است.
هماکنون واژه دسترسپذیری در ادبیات جاری بهویژه در شهرداریها رایجتر از ادبیات مناسبسازی است. این مفهوم عامتر و مناسبتر از گستردهسازی است. وقتی درباره مناسبسازی صحبت میکنیم، فقط بهمساله معماری توجه میشود. در این شرایط موضوعاتی همچون دسترسپذیری به خدمات مورد توجه قرار نمیگیرد. در دسترسپذیری به مکانهای عمومی و حمل و نقل شهری و... توجه نمیشود، بلکه اغلب افراد با شنیدن واژه مناسبسازی به یاد رمپ، پیادهرو، بالابر و... میافتند. باید دانست که این امکانات نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. در حالی که هماکنون در این باره مشکلات متعددی وجود دارد. به باور بنده باید قبل از هر مساله به واژه دسترسپذیری به شکل مناسب اهمیت داده شود، چون این مساله بر اساس مبانی فیزیکی نیست، بلکه مبانی قانونی، دستورالعملها و موانع نگرشی نیز در آن مطرح است. در واقع چهار گروه مانع وجود دارد. جالب است بدانید که موانع قانونی در این باره پشتسر گذاشته شده است. قانون حمایت از حقوق معلولان در سال 96 به تصویب رسید، اما تاکنون موانع قانونی فراوان پشتسر گذاشته شده است. همچنین ایران به کنوانسیون افراد دارای معلولیت پیوسته است که در ماده 9 آن قانون موضوع دسترسپذیری و مناسبسازی مورد توجه قرار گرفته و دولتها مکلف شدند تا دسترسی افراد را تسهیل کنند. در برخی موارد هم در زمینه استانداردهای فیزیکی فضاها نیز توفیقات مناسبی ایجاد شده است. برای مثال دبیرخانه ستاد پیگیری مناسبسازی کشور به ریاست وزیر کشور تشکیل شد. در آن دبیرخانه تمامی دستگاهها برای تصمیمگیریهای مناسب وارد عمل میشوند.
با وجود اقدامات انجام شده، اما خدماترسانی به معلولان نیازمند اقدامات مناسب و جامع است.
بله. باز هم باید گفت که در این حوزه هماهنگیهای بین بخشی به شکل مناسب وجود دارد. هرچند به نظر بنده با وجود تمامی اقدامات انجام شده باز هم باید تاکید کرد که شکایت معلولان درست است. با وجود تمام حقیقتها باید گفت که واقعیت زندگی چندان عالی نیست، چون به نظر میرسد، بسیاری از دستورالعملهای پایین دستی دستگاههای مختلف منطبق با قوانین بالا دستی نیست. به این معنا که قوانین بالادستی همگی مناسب هستند، اما قوانین پایین دستی چندان مناسب نیست. برای مثال شاهد ساختوساز مدارسی هستیم که مناسبسازی در آن انجام نشده است. همچنین ممکن است، یک ادارهای با اعتبار مناسب ساخته شود، اما طراحی آن متناسب با نیاز افراد معلول نباشد. مهمترین مساله این است که تمامی معلولان فقط معلولان جسمی و حرکتی نیستند، بلکه افراد با آسیب بینایی، سالمندان با محدودیتهای بینایی، عملکرد فیزیکی و... وجود دارند. همچنین بسیاری از افراد دارای معلولیتهای ترکیبی و ذهنی هستند که طراحیها برای این افراد مناسب نیست. بنابراین یکی از بزرگترین عوامل خط مشیها و دستورالعملهای پایین دستی منجر به اعتراض بسیاری از دستگاه ها میشود. همچنین افرادی که دستورالعمل مینویسند، درک مناسبی از معلولیت ندارند. برای مثال آیا این افراد وقتی که میخواهند پایان کار برای یک ساختمان صادر کنند، به چگونگی تردد فردی با ویلچر فکر کردهاند؟ این در حالی است که در بسیاری از کشورهای دنیا وقتی پروژهای تمام میشود، افراد معلول هستند که آن را آزمایش کرده و امضای آنها یکی از امضاهای تایید کننده پروژه است. باید خدمات به معلولان را از مدارس آغاز کرد.
از سوی دیگر باید گفت که در زمینه آگاهسازی جامعه هم تاکنون اقدام مناسبی انجام نشده است. در حالی که بسیاری از افراد فرد معلول را شهروند درجه دو میدانند. باید دانست که فرد معلول شهروند درجه دو نیست، بلکه افرادی که نتوانند در شرایط مختلف از پس نیازهای خود بر بیایند، شهروند درجه دو محسوب میشوند.
در کشورهای پیشرفته برای کودکان دورههای آموزشی درباره آگاه سازی نیاز معلولان برگزار و محدودیتهای این قشر را برای آنها توضیح میدهند. برای مثال به کودکان میآموزند که بدون استفاده از چشم بتوانند اشیاء را در قالب بازی تشخیص دهند تا بتوانند دوستانشان که دچار معلولیت هستند، را درک کرده و نسبت بهکمکرسانی آنها اقدام کنند. کشورهای پیشرفته این مسیرها را طی کرده و افراد در سنین کودکی درک مناسبی از موضوع معلولیت دارند. برای مثال بنده و شما در سطح شهر رمپهایی را مشاهده میکنیم. در حالی که برخی از آنها اصلا استاندارد نیست و ممکن است، حتی برای کالسکه بچه خطرات متعدد به همراه داشته باشد. همچنین در سالجاری استاندارد مناسبسازی فضای مجازی و وبگاهها ایجاد شده است. در این اقدام وبگاهها هم باید برای کم شنواها و نابینایان استاندارد شوند. اگر تمرکز ما روی دسترسپذیری و فضاهای فیزیکی باشد و خطمشیها را در اولویت قرار ندهیم، با مشکلات متعدد مواجه میشویم. تا وقتی در هر اقدام قوانین و خطمشیها مورد توجه قرار نگیرد، مشکلات متعدد بروز میکند. در اصل خطمشیها قوانین نانوشته جاری در دستگاههاست. برای مثال یک مدیر شاید به قوانین احترام بگذارد، اما این قانون را در اولویت خدماتش قرار ندهد. در واقع وقتی قوانین در اولویت قرار نگیرد، افراد دچار معلولیت نیز آسیب میبینند. بهباور بنده بزرگترین مشکلی که افراد دچار معلولیت با آن مواجه هستند، این است که آنها در اولویتهای اجرای دستورالعملها و قوانین نیستند و وقتی افراد در اولویت نباشند، طبیعتا نارضایتیها دراجرا به اشکال مختلف بروز میکند.
درباره میزان اقدامات انجام شده در مناسبسازی اماکن عمومی توضیح دهید. برای مثال میتوان برای مناسب سازی معابر کشور یا تهران عدد ورقم مطرح کرد؟
بهدقت نمیتوان درباره میزان مناسبسازی اماکن عمومی صحبت کرد، چون بر اساس پیمایشهای انجام شده باید گفت که یکی از پیمایشها به بررسی مناسبسازی ادارات دولتی پرداخته و پیمایشی دیگر وضعیت محیطهای عمومی همچون پیادهروها را مورد بررسی قرار داده است. وقتی درقالب درصد صحبت میشود، باید بهروشنی مشخص شود که میزان مناسبسازی در ادارات دولتی مدنظر است یا مناسبسازی در پیادهروها و... به باور بنده اعداد و ارقامی که هماکنون وجود دارد، مرجعی برای ارائه اطلاعات درباره وضعیت مناسبسازی درکشور نیست. نکته دیگر اینکه بسیاری از اماکن را نمیتوان مناسبسازی کرد، اما باید دسترسپذیری را در اولویت اقدامات قرار داد. برای مثال در بسیاری از موزههای دنیا ماکتهای کوچک شده از آثار باستانی موجود را برای افراد نابینا ساختهاند تا او هم درکی از سازهها ی موجود داشته باشد. این اقدام یک ابتکار در فعالیتها محسوب میشود. در ایران نیز چندین موزه اقدام به این کار کردهاند، اما فراگیر نیست. برای مثال هیچوقت نمیتوان تختجمشید را مناسبسازی کرد و نباید هم دست به چنین اقداماتیزد. با استفاده از فناوری میتوان به کمک معلولان شتافت. برای مثال افراد معلول در تخت جمشید میتوانند از ویلچرهای پلهرو استفاده کنند. همچنین ویلچرهایی که میتواند اقدامات در زمینه تغییر ارتفاع را انجام دهد. میتوان به این امر اذعان کرد که فناوری به میزان قابل توجهی میتواند در تسهیل شرایط تاثیرگذار باشد. در بسیاری از کشورهای دنیا همیشه نمیتوان با تغییرات معماری اماکن را برای معلولان مناسبسازی کرد، بلکه میتوان با فناوریهای کمکی امکانات به معلولان اختصاص داد. برای مثال در این شرایط میتوان ویلچر فرد معلول را در محیط قرار داد تا آنها بتوانند بلیتهای نیمبها اخذ کنند، اما هماکنون فقط یکی از شرکتهای هواپیمایی اینگونه اقدامات را برای معلولان در اولویت قرار داده است. در بسیاری از موارد باید دسترسی بهخدمات در فضای مجازی و در محیط وب انجام شود. همچنین دسترسی بهسیستم بانکداری نیز باید انجام شود. هماکنون بسیاری از بانکهای پیشرو میتوانند برای نابینایان خدمات بانکی را دسترسپذیر کنند. این اقدام توسط فناوریهای کمکی انجام میشود. پس با این تفاسیر باید گفت که ارائه خدمات به معلولان فقط از لحاظ معماری نیست.
هماکنون در حوزه توانبخشی چه مسائلی در اولویت اقدامات قرار دارد؟
یکی از مباحث اصلی که در توانبخشی مورد بررسی قرار میگیرد، این است که محیط زندگی و خودروی شخصی معلولان مورد توجه قرار بگیرد. باید وضعیت زندگی مستقل را برای معلولان ایجاد کرد. همچنین در محیط منزل هم میتوان شرایط دسترسپذیری را برای فرد ایجاد کرد. برای مثال ممکن است، مناسبسازی را برای یک کودک اوتیسمی در منزل ایجاد کرد. باید برای معلولان مناسبسازی منزل و خودرو در اولویت قرار بگیرد. برای مثال تعدادی از معلولان آسیب نخاعی هستند و خودشان رانندگی میکنند، چون این افراد خودروی خود را متناسب با ویژگی عملکردیشان طراحی کردهاند. مناسبسازی خودرو نیز بخش دیگر قضیه است. هرچند مساله مورد اهمیت مناسبسازی حملونقل شهری برای افراد دچار معلولیت است. این موضوع برای تمامی گروهها مطرح است. برای مثال برای یک ناشنوا ضروری است، تا تابلوهای مترو بهدرستی مشخص شود و آنها بدانند در کدام ایستگاه قرار دارند. درحالی که در بسیاری از موارد اطلاعرسانی نادرست انجام میشود. برای مثال در بسیاری از بیآرتیها تابلویی وجود ندارد. در بسیاری از کشورهای دنیا تابلوها اشکال متعدد را برای معلولان دچار آسیب بینایی مشخص میکند. با بررسی قوانین وضع شده در این باره باید گفت که پلیس راهور تاکنون اقدامات ویژهای در این باره انجام داده است، چون قوانین راهنماییورانندگی متناسب با ایمنسازی است. برای مثال پلیس راهنماییورانندگی قوانین عصای سفید را اجرا و در قوانین گنجانده است. بر اساس این قانون اگر فرد نابینایی در خیابان عصای خود را به شکل افقی قرار دهد، خودروها موظف بهتوقف کامل هستند و در صورت عدماجرای این قانون پلیس راننده خاطی را جریمه میکند. مساله دیگر این است که امروزه ویلچر با کمک پلیس همچون یک عابر پیاده است. در حالی که تا چندی قبل این چنین نبود. بر اساس کنشهای بین دستگاهها همکاری اتفاق بیفتد، اما باید دانست که خطمشیها و پاشنه آشیلها جلوی اجرای این دستورالعمل مناسب را گرفته است.