بنده مردم ایران را به خوبی میشناسم و معتقدم که مردم ایران به خوبی به این نکته آگاهی دارند که مواضع انقلابی ملت ایران سبب شده که آمریکا به شکلهای مختلف ملت ایران را تحت فشار قرار بدهد. با این وجود مردم پس از چهل سال که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد به این نتیجه رسیدهاند که ما نباید با زبان تلخ با مردم جهان سخن بگوییم ، بلکه باید از این رویکرد دست برداریم. برخی از مسئولان مدتهاست که با زبان تلخ با جهان صحبت میکنند. به همین دلیل باید در این زمینه تجدید نظر صورت بگیرد.کشورهای مختلف جهان با هم مشکل دارند و بر سرمسائل مختلف با هم مناقشه دارند. با این وجود این مناقشات با زبان مسالمتآمیز مطرح میشود و کمتر کشوری پیدا میشود که با تندی و زبان تلخ با دیگر کشورهای جهان سخن بگوید. در شرایط کنونی یکی از مطالبات جدی مردم ایران این است که مسئولان نظام از بالاترین ردهها تا پایین ترین رده باید به صورت مودبانه و با زبان نرم تر با مردم جهان سخن بگویند. نکته دیگر اینکه مردم به چرخه بسته مدیریت کشور انتقاد و اعتراض دارند. چرا مدیران کشور از یک عده خاص تشکیل شده که به صورت مرتب جابه جا میشوند و نیروهای تحصیل کرده و توانمند اجازه پیدا نمیکنند در مناصب مهم تصمیم گیری جامعه قرار بگیرند. به عنوان مثال به اسامی کاندیدای شهرداری تهران دقت کنید. همه این افراد کسانی هستند که در گذشته در پستهای دیگری حضور داشته اند و عملکرد قابل قبولی نداشتهاند. با این وجود شورای شهر تهران دوباره تصمیم گرفته از این افراد برای مدیریت شهرداری تهران استفاده کند. این وضعیت مانند این است که تنها عدهای خاص در کشور مدیریت بلدند و بقیه توانایی مدیریت جامعه را ندارند و به همین دلیل این افراد به صورت مرتب از این مقام به آن مقام جابه جا میشوند. ما مدتهاست گرفتار جابه جایی قدرت در بین مدیران جامعه هستیم. همه نمایندگان مجلس میدانستند که وزیری که در آستانه استیضاح قرار دارد در دوران مدیریتش عملکرد قابل قبولی از خود ارائه نکرده است. با این وجود دوباره به همان وزیر رأی اعتماد میدهند تا مسئولیت یک وزارتخانه دیگر را برعهده بگیرد. چرا چنین اتفاقی در کشور رخ میدهد؟مگر در این کشور آدم قحط است و ما با قحط الرجال مواجه هستیم که بهجای اینکه یک مدیر نا کارآمد را برکنار کنیم دوباره به وی مسئولیت میدهیم.
تحریمها نمیتواند تأثیر زیادی در زندگی مردم داشته باشد؟
مردم ایرام مردمی مقاوم هستند و این را در تاریخ هم نشان دادهاند. اگر نگوییم مردم ایران مقاومترین ملت تاریخ هستند بدون شک یکی از ملتهایی هستند که در تاریخ مقاومت زیادی از خود نشان دادهاند. در حمله چنگیز به ایران مردم ایران مقاومت بالایی از خود نشان دادند یا هنگامی که انگلیسیها در کشور حضور داشتند دلیران تنگستان با آنها مبارزه کردند و در نهایت آنها را از کشور بیرون کردند. در شرایط کنونی نیز مردم ایران نسبت به تحریمها مقاومت خواهند کرد. با این وجود مردم انتظار دارند مسئولان سر آنها منت نگذارند. مسئولان کشور باید نسبت به این نکته آگاهی داشته باشند که اگر قرار است مردم تحتفشار باشند باید آنها هم تحت فشار باشند.نمی توان شرایطی را تصور کرد که فرزندان یک مسئول اجرایی در آمریکا در حال خوشگذارنی باشند، اما وی در کشور برای مردم شعارهای آنچنانی بدهد و به دنبال حل کردن مشکلات مردم باشد. مسئولی که تفریح و سرگرمی و استخر و کوهنوردی اش سرجایش است نمیتواند فشاراقتصادی به مردم را درک کند.حاکمیت و همه مسئولان باید در مشکلاتی که پس از تحریمها به وجود میآید با مردم سهیم باشند. بدون شک اگر چنین اتفاقی رخ بدهد میتوان امیدوار بود که به سلامت از تحریمها عبور خواهیم کرد.
آیا مسئولان و به خصوص مدیران دولتی شرایط تحریمها را پیش بینی کردهاند؟
به نظر این تدبیر در مسئولان وجود ندارد و پیش بینیهای لازم در این زمینه صورت نگرفته است.همه مسئولان کشور از مجلس برخاستهاند. با این وجود مجلس در شرایط خوبی قرار ندارد و دلیل اصلی آن نیز نظارت استصوابی در تأیید صلاحیتهاست. در انتخابات مجلس در سال94 نیز نگاه خاص اجازه نداد که نیروهای نخبه و نقاد که وضعیت موجود را نقد میکنند تا بسترهای لازم برای بهبود اوضاع فراهم شود را ردصلاحیت کرد. از سوی دیگر افرای دارای توانایی کافی برای حل مشکلات مردم نیستند را تأیید کردند و این افراد وارد مجلس شدند. به همین دلیل نیز مجلس کم توانان جای نقادان را گرفتهاند و در نتیجه مجلس از حل مشکلات مردم عاجز مانده است. مجلسی که از افراد کم توان تشکیل شده نمیتواند مدیران توانمند برای دستگاههای اجرایی کشور انتخاب کند. به نظر من مجلس دهم توانایی حل مشکلات مردم را ندارد.
چرا این توانایی وجود ندارد؟
این مجلس از درون تهی است. اکثر نخبگان گوشهنشین شدهاند و کسانی وارد مجلس شدهاند که در کار خود ماندهاند. دلایلی هم که برای ردصلاحیت چهرههای برجسته سیاسی و اقتصادی عنوان کرد کافی نبود. بنده 11 سال در مجلس شورای اسلامی و در کمیسیون بودجه حضور داشتم. با این وجود در کمتر دورهای مجلس نمایندگان بالای200 رأی به وزرا دادهاند. این در حالی است که این مسأله درباره یک وزیر نبوده و بلکه چندین وزیر کابینه حسن روحانی در حدود250 رأی به دست آوردند. بنده زمانی که در کمیسیون برنامه و بودجه حضور داشتم به همراه همکارانم حتی اجازه ندادیم یک خودرو از خارج وارد کشور شود. با این وجود ما بودجه لازم را در اختیار صنایع داخلی کشور قرار میدادیم و اگر نگاهی به وضعیت صنایع در دهه 60 بیاندازیم متوجه میشویم که صنایع کشور در آن مقطع زمانی به چه میزان قدرتمند بودند.
چرا آقای روحانی بهرغم انتقادات کارشناسان مختلف همچنان از مدیران ناکارآمد در دولت استفاده میکند و ارادهای برای تغییر مدیران در ایشان مشاهده نمیشود؟
آقای روحانی توانایی اجرایی خود را تا حدی از دست داده است. در قرن بیست و یکم احزاب و تشکلهایی هستند که نظامهای سیاسی را مدیریت میکنند و این وضعیت در اغلب کشورهای جهان وجود دارد.برنامه احزاب نیز در منظر مردم قرار دارد و مردم به خوبی از ماهیت و اهداف احزاب مختلف آگاهی دارند.در نتیجه هنگامی که یک حزب قدرت سیاسی را دراختیار گرفت و دولت و مجلس قانونگذاری را در اختیار گرفت مردم به عملکرد حزب نگاه میکنند. اگر عملکرد یک حزب در مدیریت جامعه موفق باشد مردم دوباره در انتخابات بعدی از همان حزب حمایت میکنند و در مقابل اگر این اتفاق رخ ندهد مردم با توجه به برنامههای دیگر احزاب از حزب دیگری حمایت خواهند کرد. در چنین شرایطی حق انتقاد به عملکرد مسئولان نیز برای مردم محفوظ است و مردم به راحتی میتوانند نسبت به عملکرد مسئولان با توجه به برنامههای حزبی که اعلام شده اعتراض و انتقاد داشته باشند. به عنوان مثال اگر مردم قصد داشته باشند برای انتقاد از عملکرد ضعیف مجلس دهم یک میتینگ سیاسی برگزار کنند و دیدگاههای خود را مطرح کنند آیا چنین امکانی وجود دارد؟بدون شک با محدودیتهای زیادی مواجه خواهید شد. در کشورهای توسعه یافته احزاب مجبور هستند دیدگاهها و مطالبات مردم را در نوع مدیریت جامعه اعمال کنند. اگر این اتفاق رخ ندهد حزبی که مدیریت جامعه را در اختیار دارد زیر سوال خواهد رفت. متأسفانه در ایران به جای اینکه احزاب وجود داشته باشد باند و باندبازی وجود دارد. به عنوان مثال بنده وارد یک وزارتخانه شدم ومشاهده کردم که وزیر اهل یک شهر است، معاون وی نیز همشهری وی است و اغلب مدیران این وزارتخانه همشهری آقای وزیر هستند. حتی نگهبان وزارتخانه نیز همشهری وزیر بود. در نتیجه باندها جای احزاب را گرفته اند و به هیچ کس هم پاسخگو نیستند. نهادهای پنهان و پیدا حضور دارند که به شکلهای مختلف بر امور مسلط هستند.
با توجه به اینکه یکی از مهمترین معیارهای قضاوت مردم درباره عملکرد دولتها مسائل اقتصادی است آیا شما با توجه به چالشهای شدید اقتصادی در دولت حسن روحانی نگران ریزش و متلاشی شدن پایگاه رأی اصلاح طلبان در انتخابات آینده نیستید؟
قطعا نگران هستم. البته به نظر من مشکل اصلی، اصلاح طلبان نیستند. اصلاحطلبان اگر از مواضع اصولی و منطقی خود دست بردارند و تملق را در دستور کار خود قراربدهند قطعا با شرایط بهتری میتوانند در قدرت حضور داشته باشند. به نظر میرسد برخی به دنبال کسانی هستند که وضعیت موجود را نقد نکنند و بلکه تنها در مسیر سیاستهای آنها حرکت کند. بنده به عنوان یک اصلاحطلب قدیمی عنوان میکنم که از دینم آموخته ام که نسبت به عملکرد مدیران جامعه و دستگاه اجرایی اظهارنظر کنم.
تهدیدات تندروها نسبت به آقای روحانی و دولت شکل جدیتری به خود گرفته و برخی از تندروها به صراحت تهدید به قتل یا پایان دولت در ماههای آینده را دوباره مطرح کرده اند. به نظر شما چرا برخی با زبان تهدید به دنبال حل مشکلات کشور هستند؟
کسانی که چنین تهدیداتی را مطرح میکنند پشتشان گرم است. به همین دلیل نیز به نظر میرسد کسانی که چنین مسائلی را مطرح میکنند مورد حمایت هستند و به پشتوانه آنها با چنین صراحتی شخص دوم کشور را تهدید به مرگ میکنند. البته آقای رئیس جمهور در این زمینه کم کاری و مماشات میکند. در چنین شرایطی دفتر ریاست جمهوری و یا معاون حقوقی رئیس جمهور باید از فرد تهدید کننده به صورت رسمی شکایت کند و آن را در رسانهها مطرح کند تا هرکسی به خود اجازه ندهد مسئولان کشور را تهدید به مرگ کند. در کشور رسانه و تریبونهای مختلفی وجود دارد که هرکسی انتقاد دارد باید از این طریق و به صورت محترمانه دیدگاههای خود را مطرح کند. بنده تأسف میخورم که عدهای با تعبیرهای شعبان بیمخی و چاله میدانی رئیس جمهور قانونی کشور را به مرگ تهدید میکنند. شعبان بیمخهایی که ریشه در گذشته تاریخی ایران دارند دوباره ظهور کردهاند و به شکلی رفتار میکنند و سخن میگویند که مورد تعجب مردم قرار میگیرد.کسانی که با این ادبیات مسئولان کشور را تهدید میکنند به صورت غیرمستقیم تیشه به ریشه اسلامیت نظام میزنند. نکته مهم در این زمینه این است که آقای روحانی معمم و روحانی است و به نام اسلام سخن میگوید. در نتیجه تهدید آقای روحانی تهدید روحانیت و توهین به اسلامیت نظام است. بدون شک یک فرد عادی که به هیچ کجا وابسته نیست نمیتواند به صراحت و در منظر مردم چنین سخنان بی ادبانهای را درباره رئیس جمهور قانونی کشور مطرح کند. در نتیجه چنین فردی با توجه به پشتوانهای که دارد چنین سخنانی را به زبان میآورد.