گزارشگران واليبال همواره انتقادهاي تندي را از فدراسيون و بازيكنان انجام مي دهند. شايعات متعددي درباره آنها وجود دارد. به عنوان مثال برخي معتقدند سفر نرفتن گزارشگران همراه با تيم، يكي از دلايل انتقادهاي تند آنهاست. برخي ديگر نيز معتقدند اينكه گزارشگران بدون مصلحتانديشي حقايق را ميگويند اتفاق درستي است و اين موضوع بايد در فوتبال نيز رخ دهد. به هر ترتيب جواد محتشميان، گزارشگر واليبال كه مورد توجه منتقدان قرار گرفته به سوالات «قانون» پيرامون عملكردش پاسخ داد. او درباره ضيايي، فدراسيون و البته كولاكوويچ به نكتههاي مهمي اشاره كرد. گفتوگوي محتشميان با «قانون» را در ادامه ميخوانيد.
عملكرد شما در مسابقات جهاني انتقادهاي بسياري را به همراه داشت. برخي معتقدند گزارشگران گاهي انتقادهاي بيموردي را انجام ميدهند، نظر شما در اين باره چيست؟
من به تمام اتفاقاتي كه از قبل پيشبيني ميشد اشاره كرده بودم. به نظر من اين مشكلات براي الان نیست. اين مشكلات، مشكلاتي است كه مدتهاست وجود دارد و هرچقدر هم كه ما اشاره كرديم، دوستان سعي كردند فرار به جلو داشته باشند كه نه، چنين چيزي نيست. شاید ما بد ميبينيم! من در گزارشم از عدم جوانگرايي گفتم و اينكه تيمملي نيازمند تغييرات است. در هر صورت باید زودتر از اينها تغييراتي در تيم ملي ايجاد مي شد و پاسخگو ميبودند اما هيچ گونه حركتي نديديم. احساسشان اين بود كه فقط خودشان متوجه ميشوند چه ميگذرد و بقيه چيزي نميدانند و نباید در مورد آن صحبت كنند. متاسفانه تیم ایران نتیجه خوبی در مسابقات قهرمانی جهان نگرفت. نه اينكه بگويم ایران بايد قهرمان می شد. خير، تيم ما با اين بضاعت چيزي نميشد اما موضوع قابل بحث اين است كه تیم ما نباید چنین نتیجه ای می گرفت. اينگونه نبايد بازي ميكرد و این مسائل البته مشخص بود. هرچه ما فرياد زديم كه مسائلي در تيم است، به مذاق دوستان خوش نیامد و اين احساس را داشتند كه فقط آنها متوجه مسائل هستند.
شما همواره به سرمربيان تيمملي انتقاد ميكنيد، از عملكرد كولاكوويچ نيز راضي نيستيد.
به نظر من مقصر اصلي نتايج ضعيف واليبال كولاکوویچ نیست. او ظرفيتش همين بود و بيش از اين نيز نميدانست. اگر اين تيم قهرمان هم ميشد كولاكوويچ تيم را قهرمان نكرده بود. اين تيم براساس تواناييهاي خودش حركت كرده و يك نتيجه ای گرفته است. چه عاملي باعث اين قضيه بود؟ مشخص است. كساني كه رفتند اين آقا را به عنوان سرمربي به ایران آوردند و دیدیم که توانش همين بود و بيش از اين هم نیست. همانطور که گفتم این شرايط قابل پيشبيني بود. مدتها راجع به اين قضيه بحث كردم و حرف زدم اما دوستان خوششان نمی آید و هر روز يك انگي میزنند. يك روز گفتند كه ميخواهد سفر برود ولی ويزا نگرفته است. مشخص بود كه فقط فرار رو به جلو دارند. فقط ميتوانم بگويم متاسفم از هزينههايي كه بی خود و بيجهت در اين راستا صرف شد و نتيجهاي نيز به دست نیامد.
تيمملي در اين دوره رتبه سيزدهم را كسب كرد درحاليكه در دوره قبل پنجم شديم، واليبال ايران افت كرده يا مسابقات در سطح بالاتري برگزار شد؟
ما در این دوره سيزدهم نشديم بلکه در رده 13 تا 16 قرار گرفتيم. بازيهایي بين رتبه های 13،14،15،16 برگزار نشده بلکه این تیم ها به نسبت عملكردشان در دوره مقدماتي چينش شدند. اگر بخواهيم چينشي حساب كنيم شانزدهم هستيم. اگر دوستان می گویند سيزدهم شديم باید بگویم خير اينطور نيست. افت والیبال ما يك شبه صورت نگرفت. این مسالهاي بود كه من و خيليهای دیگر، مدت ها به آن اشاره کردیم اما كسي نميخواست بپذيرد كه چه اتفاقاتي در حال افتادن است. كولاكوويچ كارهاي نبود. كساني كه رفتند او را آوردند بايد جواب دهند. آنها كجا هستند؟ كولاكوويچ هيچ نقشي در اين قضيه نداشت. یک آدمي بود، آمد اينجا و برای خودش يك مدت نانداني درست کرد و رفت. كساني كه نميدانم بر چه اساسی میآیند و بدون مشورت با کسی، كار انجام ميدهند، بايد جواب دهند. ایشان در گذشته جایی بوده و نتیجه ای گرفته و پس ازآن، در همان جا به اين باور رسيدند كه ظرفيتش همین است و بيش از اين نيست و ديگر از اواستفاده نكردند. حالا كساني كه اين آقا را آوردند باید بگویند بر چه اساسی این کار را کردند. اين نميشود هر وقت کسی حرفی زد، به او جواب سربالا بدهيم و بگوییم فقط ما ميفهميم.
برخي از منتقدان معتقدند حضور ضيايي و كولاكوويچ در كنار يكديگر باعث رقم خوردن نتايج ضعيف شده است. در واقع تيم ضعيفي، سكان هدايت واليبال را بر عهده گرفته است.
دليل افت ما در اين دوره به خاطر اين بود كه مربي بدي داشتيم. این را زمان کواچ نيز گفتم. البته اين را هم بگويم که مسئول فعلی فدراسيون(ضیایی) راي نياورده است. يك موقع است كه شما براساس انتخابات انتخاب ميشويد اما يك زمان بر اساس انتصابات! خود سازمان ميخواست ایشان انتصاب شود. زنگ ميزدند به مدير كلها ميگفتند به هياتهايتان بگوييد به او راي دهند. سابقه ورزشيشان كجا بوده است؟ اگر من سوابقي دارم اسم ضیایی را تابه حال در والیبال نشنیده ام! با 70 و خوردهاي سال سن، نه در مديريت واليبال، نه در باشگاههاي واليبال، نه در آبدارخانه واليبال و نه در هیچ کجای دیگر نام ضیایی را نشنيدم. خود آن آقايي كه قبلا بود از كجا آمد؟
كمي به گذشته برگرديم، زماني كه داورزني رييس فدراسيون واليبال بود نتايج بهتري رقم ميخورد هرچند كه ميگويند او نيز ثمره فدراسيوني را ديد كه يزداني خرم ساخته بود.
دلخوريام از اين است كه جامعه ما زماني كه يك تيم نتيجه ميگيرد، فکر نمی کنند كه چرا اين تيم نتيجه گرفت. اگر زماني كه تيمي نتيجه ميگيرد سوال کردید که چرا نتيجه ميگيرد امروز نمی پرسیديد که چرا باخت! داورزني پس از يزداني خرم، رييس فدراسيون واليبال شد اما او بر چه اساسي آمد؟ يزداني رفت فدراسيون كشتي و چون همزمان نميتوانست رييس دو فدراسيون شود داورزنی را گذاشت به عنوان سرپرست! او از سازمان تربيتبدني آمد. سازمان تربيتبدني زيرمجموعههايش كجا هستند؟ مدير كلهاي تربيتبدني استانها. بعد از اينكه مدتي در والیبال ماند، سازمان تربيتبدني هماهنگ كرد كه رييسهياتها بيايند به او راي بدهند. چه كسي آمد كه در انتخابات با او رقابت کند؟ ناصر ميرفخرايي كه از قبلش گفتند نيا، داورزنی راي ميآورد به خاطر اينكه سازمان ميخواهد او ريیس شود که شد. همان كاري كه يزداني خرم كرده بود را این بار داورزنی کرد و ضيايي رييس فدراسيون شد.
يعني فكر ميكنيد داورزني نيز رييس فدراسيون خوبي نبوده؟
همه مشكلات از دوران داورزنی نشأت گرفت. شما بايد ظرفيت را درنظر بگيريد. زمانی که یزدانی آمد، ظرفيت ايران به وضع الان نبود. به آمار و ارقام نگاه كنيد. نه به گفتههاي من و ديگران. طبق آمار و ارقام، الان ايران جوانترين كشور دنياست. يعني نيرو دارد. يعني ابزار دارد. شما ببينيد الان در دوو ميداني مدال طلاي آسيا را ميگيریم یا در تمام رشتههاي انفرادي مدال ميگيريم. اين يعني داشتن ظرفيت. يعني دست من و فلانی و فلانی نيست. اگر اين ظرفيت و اين ابزار وجود داشته باشد مثل اين ميماند كه شما ابزار خوب دنيا را جلوی مکانیک می گذارید و ميگوييد بنز درست كن، بنز درست ميكند. ميگوييد پيكان درست کن، ابزارش را دارد و پيكان درست ميكند. ابزاري كه در حال حاضر در تمام زمينهها در ايران وجود دارد در هيچكجا وجود ندارد. بنابراين اگر يكي بيايد و اين ابزار را فقط و فقط كجدار و مريز برخورد كند، تخريبش نكند و خودمحوري انجام ندهد، نتيجه ميدهد. مگر دوو ميداني و رشتههاي ديگر نتيجه نداد یا در تنیس روی میز. بنابراين نباید این موفقیت ها را به كسي منتسب كنيم. خيليها آمدند از اين نيرويي كه وجود داشته خوب استفاده نكردند. مربي در زمان مسابقات، بين 10 تا 15 درصد ميتواند تاثيرگذار باشد. اگر از اين 10 تا 15 درصد خوب استفاده و به تيم كمك كرد، تيم به موفقیت می رسد اما تيم ما هر وقت خودش بازياش را انجام داد نتيجه گرفت و در واقع كولاكوويچ نقشي در اين زمينه نداشت. چرا؟ چون مربی روز دنيا نيست.
اما كولاكوويچ مربي باسابقهاي است كه رزومه مناسبي دارد.
نباید فكر كنيد سرش دعوا بوده و او را به ایران آورده اند، خير اينگونه نيست. نتايجش نيز مشخص است. رفتيم ژاپن و باختيم. آن روز هم گفتند يك اتفاق است چيزي نيست و درست ميشود. متاسفانه هر كس الان چيزي را عنوان كند غير از اينكه به هر نحوی محدودش كنند كه حرفی نزند، هيچ کار دیگری نمی کنند.
موضوع اصلي اين است كه گزارشگران تا چه ميزاني اجازه دخالت در مسائل فني را دارند؟
اگر شما يكي را ميخواهید برايتان گزارش كند كه فلاني پاس داد یا فلانی آبشار زد یا فلانی سرويس زد و دیگری دفاع كردو... چيزي كه زياد است از اين هاست اما من كه در كنار زمين بودم و سال ها بازي كردم و مربي بودم، احساسم اين است كه ميفهمم چه ميگذرد. از يك جهت خوشحالم كه بعد از مدتها به آن نتيجهاي ميرسند كه من يك سال قبلش عنوان كردم. زمان كواچ من اشاره كردم كه او ناظر است كارهاي نيست. افراد ديگری تصميم مي گيرند. بعد كه ايشان رفت بازيكنان گفتند مديريت نداشت. امروز اگر بازیکنان بخواهند راجع به كولاکوویچ صحبت كنند مطمئن باشيد كه متاسفانه باشگاهها اجازه ندارند از آنها استفاده كنند.
به خاطر دارم در روزهايي كه ظريف خط خورد نيز شما انتقادات متعددي را نسبت به فدراسيون واليبال داشتيد. همان روزها نيز معتقد بوديد فدراسيون كمكاري ميكند.
يادتان است كه ظريف در تلويزيون گريه كرد و گفت مرا خط زدند؟ چرا نگفت براي چه؟ چرا نگفت چه اتفاقاتي افتاده؟ چون ميدانست اگر بگويد فدراسيون نميگذارد جايي بازي كند. كسي که خط ميخورد ميآيند آمار و ارقام را ميگذارند جلوی او و ميگويند 10 تا پاس دادي، دو تا پاس مطمئنی نبوده، چهارتاكه براي داور بوده، یکی خوب نبوده و فقط سه تا خوب بوده، بنابراين شما از 10 تا پاس سه پاس خوب داديد. براساس اين آمار برای شما جایی نیست چون یکی دیگر، پنج پاس خوب داده است. يك مثال ديگر، در پرش طول، فردی را انتخاب ميكنند ميگويیم بر چه اساسي انتخاب كرديد؟ ميگويند بر اساس متر است. او 6 متر پريده و شما 5.90 پريديد. بر اين اساس شما 10 سانتيمتر بيشتر پريديد و انتخاب مي شويد. اينجا ديگر گلايهاي نداريم كه من گريه كنم يا صحبتي كنم يا بگويم فلان است. چرا چون واقعيت است. من با منطق مي پذيرم كه پرش شما بهتر از من بوده است. در واليبال رشته جمعي نیز همين است. مربي ميآيد براساس خواستههايش و آمار و ارقامي كه دارد ميگويد شما براساس اين آمار از دیگری ضعيفتر هستید اما کار ما به جايي رسيده كه هر كسي سعي ميكند كار خودش را توجیه كند و بگويد من ميفهمم و لاغير! من اگر چيزي را عنوان كردم خوشحالم امروز به هر آنچه گفته بودم رسيدند. منتهي زمان گذشته و خيلي بابتش تاوان دادند.
اجازه بدهيد موضوعي را شفاف بپرسم، ميگويند برخي از گزارشگران به واسطه اينكه سفر نميروند از فدراسيون انتقاد ميكنند.آيا اين موضوع صحت دارد؟
الان که این صحبت ها را می کنم برایم مهم نيست چه اتفاقی خواهد افتاد. الان كه من گزارش مي كنم چه گلي به سر من زده اند.؟ سفر خواستم بروم؟ من از سال 63 تا الان در تلويزيون هستم. بگويند محتشميان يك سفر با ما رفته است. نه سفر میخواهم بروم، نه دلار ميخواهم و نه خواسته ديگري دارم. نيازي به پول اينها ندارم. يك معلم بازنشستهام و حقوقم را ميگيرم. اگر شما نياز نداشته باشيد برايتان مهم نيست. خوشحالم از اينكه به گونهاي كار كردم كه تا امروز نميتوانند بگويند اگر به فلانی گزارش ندهيم، فردا صبح پشت در است كه بگويد به من گزارش فلان بازی را بدهید! در بین مديراني كه از سال63 به صداوسیما آمدند و رفتند، يك مورد را پيدا كنيد كه بگويد محتشميان آمد گفت مرا برای گزارش بازی انتخاب کنید. خدا را شاهد ميگيرم هر چه نباشم به نفعم است. راحتتر هستم. چون آنجا حرص ميخورم از اينكه تيم ملي ميتواند اما انجام نميشود! يك نفر پیدا کنید که بيايد و بگويد، محتشميان پاسپورت آورد و گفت به من ويزا بدهید يا بگويد به ما تلفن زد و ويزا ميخواست. من يك ورق كاغذ كه اسامي تيم ملي ايران را رويش بنويسم و گزارش كنم از فدراسیون نگرفتم. ويزا؟! سفر؟! این چیزها خيلي براي من كم اهميت و کم ارزش است. اگر داشتم با جيب خودم ميروم. اگر نداشتم مطمئن باشيد طوري زندگي كردم كه خودم را هيچگاه به اين چيزها نفروختم و نميفروشم. اصلا هم برايم مهم نيست چه زمانی باشم یا چه زمانی نباشم. اين است كه مرا ماندگار كرده است. كه خودم را به اين و آن وابسته نكنم. به كسي تلفن و خواهش نكنم. اگر هم يك روزي آمدم گفتم آقاي ايكس اين ايراد را دارد، ممكن است آن زمان به دوستان برخورده باشد ولي خوشحالم بعد از مدتها اين واقعيت، رو شده است.
همواره اشارههايي به بازيكن سالاري در واليبال ميكرديد، گذشت زمان نشان داد اين موضوع وجود دارد.
الان همان آقايی که رييس فدراسيون است، ميگويد بله، ما ميدانيم بازيكن سالاري وجود دارد! چطور شد؟ اگر جواد محتشميان بگويد غرضورزي است، اگر جواد محتشميان بگويد مشكل دارد اما وقتی خودشان اذعان ميكنند درست است؟! زماني كه باران شروع به باريدن ميكند اگر کسی بگوید این سیل می شود، کسی توجه نمیکند اما وقتی سیل راه افتاد، همه در مورد آن اظهار نظر می کنند. من اعلام كرده بودم كه اين باران اين عواقب را دارد و پيشبينيام درست درآمد.
شايعاتي منتشر شده كه احمد ضيايي به زودي جاي خود را به احمد سعادتمند خواهد داد. فكر ميكنيد اين تغييرات به نفع واليبال باشد؟
خير، رفتن ضیایی و آمدن سعادتمند هیچ نفعی برای والیبال ما نخواهد داشت. نه آمدنشان نفع داشت و نه رفتنشان نفع دارد. آقايي كه قبل بود و رفت چه گلي به سر واليبال زد؟ خدا را شكر كند كه مسالهاي به نام بازنشستگي مطرح شد و به بهانه اين رفت. براي واليبال چه كار كرد؟ آيا قدمي برداشت كه بگويد من اين كارها را كرده ام؟ نتيجه را ببينيد. اگر خوب بوده به زعم شما خوب بوده اما به زعم من خير! بنابراين آمدن و رفتنش تاثيري روي واليبال ندارد. حتی بدتر هم شده است.. تا زماني كه رابطهها بروند و ضابطهها جايگزين نشوند، آش همان آش و كاسه همان كاسه است. بايد بنشينيم و دست به دعا برداريم، يك تيم آماده که بازیکنانش بهترين باشند، دور هم جمع شوند و براي مطرح كردن نام خودشان بروند در زمين بازي كنند و نتيجه بگيرند. از اطرافيان و مديران براي اين تيم آبي گرم نميشود.
موضوعي كه هواداران را نگران كرده عدم جوانگرايي در تيمملي است. نسل طلايي واليبال نيز به دليل كمتوجهي نابود شد. فكر ميكنيد اين موضوع در آينده مشكل بزرگتري را به وجود بياورد؟
زماني ما دو ،سه تا از بهترين مدافعان را در سطح جهان داشتيم و آمار اين را تایید می کرد. پاسوري داشتيم كه از لحاظ عملكردي يكي از بهترينها بود. بازيكنان پشت خطزني داشتيم كه شرايطشان خيلي خوب بود. اينها قدم به قدم آمدند و در يك مقطع دور هم جمع شدند و با مديريت ولاسكو كارشان را دنبال كردند. خوب نتيجه هم داد اما شما باید در طول زمان اين تركيب را جابهجا كنيد چون سن واقعيتي است كه همه بايد بپذيرند. اينجاست كه مديريت تاثيرگذار است و متاسفانه ضوابطي براي مديران به درد بخور در واليبال نديدم که نتايجش را ميبينيم. در پایان، برای ورزشکاران این مملکت آرزوي موفقيت ميكنم. سوابق مديران را در بياوريد . اگر اينها را بگذارند سر يك كارخانه، درنهایت توليد پایین ميآيد و آن کارخانه دچار ضرر مالی می شود اما مانند ورزش نیست که ضرر كلي آن در سطح جامعه خودش را بروزدهد. اينها با روابط آمدند و به يك جايي رسيدند و هر روز نیز پست ميگيرند!