"مثلث شیشهای"، "رادیو هفت"، "سین مثل سریال"، "خوشا شیراز"، "زنده رود"، "بوی عیدی"، "رادیو شب"، "جمعههای رنگی"، "شب گشت"، "هزار داستان"، "ایوان شمس"، "روشنترین شب"، "میدان بهارستان" و خیلی از برنامههای دیگر را در تلویزیون اجرا کرد.
در "زعفران" خواستم میدان را برای مجریان جوان باز کنمبه سراغ او رفتیم و لحظاتی درباره اجرا و برنامهسازی در تلویزیون به گفتوگو نشستیم؛ البته محمد سلوکی خودش درباره حضورش در کربلا و این روزهای دلتنگی هم صحبتهایی داشت که مشروح آن در ادامه از نظرتان میگذرد:
* شنیدهام این روزها در تدارکِ "شبگرد" ویژهای از ابتدای ماه ربیعالاولید...
این روزها خیلی سعی میکنم به بیرون نروم؛ مهمترین کاری که باید در دستور کارمان قراردهیم، از ترددهای غیرضرور بپرهیزیم. روزهای جمعه صبح برنامهای به نام "زعفران" را روی آنتن دارم که آنجا ترجیح دادم از مجریان جوان و کاربلد استفاده کنم و خودم در مقام تهیه، خدمتگزاری کنم.
من مدتها است که خودم دوست دارم استفاده از مجریان جوان و تربیت اجرا در حوزه تلویزیون به یک فرهنگ درآید. این اتفاق خوشحالم میکند.
باید به جوانان اعتماد کنیم* چرا خودتان در کنار مجریان جوان وارد صحنه "زعفران" نمیشوید و ترجیح دادهاید برنامهساز و تهیهکننده این برنامه شبکه دو بمانید؟
دلیل خاصی نداشت؛ با توجه به فضایی که الان وجود دارد ترجیحم این است میدان را به دوستان جوان بدهیم و به آنها اعتماد کنیم. انشاءالله نتیجه بگیرند که به نفع رسانه ملی است. خودم بیش از دو دهه در رادیو و تلویزیون اجرا میکنم واقعاً اگر بتوانیم به دوستان جوانترمان کمک کنیم کار مهمتری کردهایم.
انگیزه زیادی دارم از نیروهای جوان در کنار خودم استفاده کنم؛ چرا که یک روزی هم دیگران این فضا را در اختیار ما گذاشتند و باید نسل به نسل این ورطه تکرار شود و دیگران هم این میدان را به مجریان جوان بدهند.
البته از کسانی استفاده میکنیم که توانایی اجرا داشته باشند و بتوانند بر قدرتِ رسانه ملی و توسعهاش بیفزایند. خاصیت برنامه "زعفران" هم همین است که از نیروهای جوان گوشه گوشه ایران بهره میبرد. این برنامه بنایش را بر این گذاشته که از نیروهای جوان استفاده کند.
* به نظرتان نباید صداوسیما به سمتِ پرورش و تربیت نیروهای جوان در عرصه اجرا برود و از مجریان جوان استفاده کند؟
بالأخره این کار هم جزو وظایف برنامهسازان است که در انتخاب مجری و عواملشان از جوانان کاربلد استفاده کنند. البته در دانشگاه صداوسیما این تربیت و پرورش وجود دارد. ما در کشور بحث تولید محتوا داریم و باید در این عرصه گامهای جدّی برداریم. مجریان و برنامهسازان کاربلد هرچه تخصص و تجربه دارند باید در اختیار نسل جوان این عرصه قرار دهند تا شاهد اتفاقات خوبی در عرصه برنامهسازی و اجرا، باشیم.
"شبگرد" جدید چطور به آنتن میرسد؟* "شب گرد" قرار است در ایام ربیعالاول روی آنتن برود, از جزئیات و ساختار فصل جدید این برنامه بگویید.
این روزها شدیداً در حال طراحیام، محتواهای زیادی داریم که به دنبال استفاده در "شب گرد" جدیدم. در این برنامه سعی کردم به فرمی برسم که جایی اتفاق نیفتاده باشد. گفتوگویی را تدارک ببینیم که در عین سخت بودن آن قابل پذیرش از سمت تمام اقشار و طبقات و گروههای سنی جامعه باشد. همان کاری که در فصل اول هم اتفاق افتاد. در فضای بازی که طراحی کرده بودیم، همان روانشناسی رنگها به خلاقیت جدیدی در عرصه برنامهسازی برسیم.
دنبال کپیبرداری نبودهام و نیستمبازتابهایی که داشتیم و همیشه برای ادامه برنامهسازی از این نکات و انتقادها بهره میبرم، عمدتاً میگفتند شبیه به این برنامه را ندیدهایم و همیشه به دنبال این اتفاق بودهام. من همیشه به دنبال نوآوری و خلاقیت بودهام؛ اگر ایده و خلاقیتی در کار نباشد اصلاً به سراغ ادامه یک برنامه و حتی ساخت آن نمیروم. فعلاً نمیتوانم درباره جزئیات آن چیزی بگویم اما به شدت در تلاشم برای ایجاد جذابیت در فرم و ساختار برنامه؛ جالب است بدانید که اصلاً فرم و ساختار قلبی را به هم ریختهام و میخواهم با شکل جدیدی از "شب گرد" روبرو شوم.
همین اتفاق کار را سخت میکند اما هیچوقت از دردسرهای این شکلی خسته نمیشوم و بدم نمیآید کارهای جدید و خلاقیتهای نویی را تجربه کنم. به این واسطه یافتههای جدیدی پیدا میکنم و وقتی به سرانجام برسند لذت میبرم.
باید تمرین کنیم کارهای تکراری نکنیم!* میدانید که خلاقیت مدتها است در بسیاری از برنامهها فراموش شده است. تلویزیون باید در عرصه برنامهسازی با چه رویکردهایی قدم بردارد؟
آمدن نیروهای جوان چه در عرصه مدیریت و چه به عنوان برنامهساز و مجری، فکرها و اتفاقات جدیدی را برای برنامهسازی در تلویزیون میآورد. البته بزرگترهای این عرصه هم باید افکار و اندیشه و رویکردهایشان را به روزرسانی کنند. من حداقل به خودم سخت میگیرم تا کارهای تکراری نکنم. برنامهسازان هم باید به خودشان سخت بگیرند.
وظیفه خطیری برعهده دارند؛ البته همه از محدودیتهای ساخت برنامه و سریال خبر دارند چه محتوایی و چه مالی اما باید همواره کارهایی کنیم که مردم دوستش داشته باشند. مخاطبان ما بسیار قابل احترام و وفادارند. هر موقع کار خوبی ببینند میگویند و ناراحتی از کار ضعیف را هم فریاد میزنند. باید در هر دو صورت به گفتمان آنها توجه کنیم.
ضعفهایشان را پشتِ بازیگر مجریها پنهان میکنند* یکی از مشکلات تلویزیون، کپیبرداری و تکیه بر اجرای سلبریتیها و بازیگران است. چرا تهیهکنندگان و برنامهسازان آنقدر به این شیوه برنامهسازی اصرار دارند؟
متأسفانه این طرح و اتفاق در تلویزیون نتیجه نداد. البته تکنیک و روشی در ساخت برنامه به شمار میرفت؛ به خودشان میگفتند بالأخره از بازیگری استفاده میکنیم و برنامهمان دیده میشود. وقتی این روش جواب میداد که به همه جوانب، طراحی، نویسندگی و جزئیات در برنامهسازی توجه میکردند. اما بیشتر بر روش بازیگر مجریها تکیه شد تا کمکاریها و طراحی و ضعف در برنامهسازی را بپوشاند. به قولی پشتِ این ضعفها پنهان شوند!
استفاده از بازیگران برای اجرا نتیجه ندادبه خودشان میگفتند فلان بازیگر را برای اجرا بیاوریم، دستمزد بیشتری هم بدهیم حداقل در پشت معروفیت آن شخص قرار بگیریم، ایراداتمان دیده نشود. این کارِ ناراحتکنندهای است. دیدم دوستان بازیگری آمدند و اجرا را تجربه کردند؛ اما نتیجهای نگرفتند. بعداً با آن دوستان صحبت کردیم میگفتند قصدمان فقط پول نبوده و دوست داشتیم کار خوبی کرده باشیم. اما برنامهساز درست عمل نکرده و دنبالِ این بوده که ایرادات و نقاط ضعفش را با این شخصِ هنرمند معروف بپوشاند.
در واقع هم به این بازیگر و اعتبارش ضربه وارد شده و هم آن برنامه به سرمنزل درستی نرسیده است. در واقع تهیهکننده و برنامهساز این بازیگر و هنرمند را به عنوان مجری برنامهاش قرار داده تا به نوعی ایرادات را در پشتِ معروفیت آن شخص پنهان کند و این فاجعه است.
خدا را شکر میکنم کربلا رفتم* این روزها، روزهای دلتنگی کسانی است که سفر کربلا را تجربه کردهاند و حسرتی که جاماندگان با خودشان به همراه دارند چرا در این جاده زیباییها قرار نگرفتند که الان به واسطه کرونا، فعلاً راهها بسته است. شما که چند بار این سفر را تجربه کردهاید چه حال و هوایی دارید؟
من خدا را شکر میکنم که چند بار این افتخار نصیبم شد سفر کربلا را تجربه کنم. دو بار با هنرمندان و یک بار همراه پدر و مادرم، این راه را پیاده رفتیم. مطمئناً این مسیر و سفر به داشتههای روحی و زیباییهای ذهنیام افزود. بسیار خوشگذشت و دلچسب بود. اگر فرصت نمیشد با دوستان غیر از کار و مشغله صحبت کنیم آنجا درباره فلسفه امام حسین(ع) صحبت میکردیم.
با رفتارهای شخصیتی هنرمندان آشنا میشدیم و البته در دلِ این اتفاقات، صحنههایی را میدیدیم که هنوز هم برایم کلاسِ درسی است. آن خلوص نیّت و احساسِ خوبی که از سوی زائرین منتقل میشد. شخصیتهایی که اعتبار شغلی و معرفتیشان آنقدر بالا بود که در مسیر مینشستند و خاکِ کفش زائران را میگرفتند. به شدت دلتنگ آن سفرم و امیدوارم هرچه زودتر قسمتم شود.
نمیتوانم زیارتِ امام حسین(ع) را فراموش کنممن هیچوقت نمیتوانم آن شوق و ذوقِ ایرانیها را برای زیارتِ امام حسین(ع) فراموش کنم. وقتی از لحظه لجظه حضورشان با تمام مشکلاتی که وجود داشت بهره میبردند. تصاویر و عکسها را میبینم و پیش میآید تلویزیون میبینم همه آن زیباییها دوباره به یادم میآیند. انشاءالله باز هم این فرصت فراهم شود و برویم و لذت ببریم.
ماجرای چایی ریختن آقای مجری در کربلا* عکسی دارید که از این لحظهها عکس میگیرید؛ آیا فقط نقش عکاسی داشتید و یا کارهای دیگر هم در این سفر میکردید؟
جالب است در موکب مسجد جمکران، کنار دوستان چایی میدادیمیا دستمال از سر میافتاد و یا عینک برمیداشتیم، مردم ما را میدیدند رودربایستی پیدا میکردند و میخواستند چایی را از ما بگیرند و خودشان این کار را بکنند. اما واقعاً لذتبخشترین و فوقالعادهترین اتفاقی که در زندگیام تجربه کردهام این بود. البته به اتفاق پدر و مادرم هم رفتم عینِ بهشت بود.
فضای عرفانی که در بینالحرمین داشتم و تجربه کردم، برخی اوقات که گرفتاری و پیچیدگیهای زندگی درگیرم میکند آن سجاده، جانماز و مهر و تسبیح که مثل خیلیهای دیگر از این سفر به یادگار آوردهام به این فضا پناه میبرم. در این دلتنگیها از خدا میخواهم دوباره این لذت و حال خوش را به ما بدهد.