hamburger menu
search

redvid esle

رویداد ایران > رویداد > اقتصادی > در بازارهای بی‌رحم، بقا هنر است

 یادداشتی تحلیلی درباره ریسک‌پذیری هوشمندانه؛ از بورس تا کارآفرینی و زندگی شخصی توسط فواد شیرانی

در بازارهای بی‌رحم، بقا هنر است

 ما در جهانی زندگی می‌کنیم که پر از نوسان است؛ نوسان قیمت‌ها، نوسان تصمیم‌ها، نوسان احساسات. در چنین جهانی، سؤال اصلی دیگر این نیست که "آیا با ریسک مواجه خواهیم شد یا نه؟"

 فواد شیرانی:  ما در جهانی زندگی می‌کنیم که پر از نوسان است؛ نوسان قیمت‌ها، نوسان تصمیم‌ها، نوسان احساسات. در چنین جهانی، سؤال اصلی دیگر این نیست که "آیا با ریسک مواجه خواهیم شد یا نه؟" بلکه این است: وقتی با ریسک مواجه شدیم، چطور زنده بمانیم و حتی رشد کنیم؟

اگر این یادداشت را می‌خوانید، احتمالاً شما هم مثل من، با دنیایی سروکار دارید که هر تصمیم آن می‌تواند چیزی را بسازد یا ویران کند. شاید در بازار بورس فعال هستید، شاید در دنیای استارتاپ‌ها، شاید در جست‌وجوی مهاجرت یا انتخاب شغلی جدید، یا حتی شاید فقط سعی می‌کنید زندگی‌تان را با کمترین خطا مدیریت کنید. در هر صورت، شما با «ریسک» روبه‌رو هستید. اما ریسک الزاماً دشمن ما نیست؛ اتفاقاً شاید ریسک تنها چیزی باشد که اگر آن را بشناسیم و درست مدیریت کنیم، ما را به نقطه‌ای برساند که دیگران فقط خوابش را می‌بینند.

 بازار سرمایه جایی‌ست که ریسک، نه یک احتمال مبهم، بلکه یک واقعیت روزمره است. تریدرها و سرمایه‌گذاران به‌خوبی می‌دانند که «مدیریت ریسک» همانند هوا برای خلبان، شرط بقاست. در این فضا، مجموعه‌ای از استراتژی‌ها وجود دارد که طی زمان توسط حرفه‌ای‌ها شکل گرفته‌اند. بگذارید نگاهی دقیق‌تر بیندازیم:

  قانون ۱٪

یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین اصول مدیریت ریسک در بورس، قانون ۱٪ است: در هر معامله، بیش از یک درصد از سرمایه‌ات را به خطر نینداز. نه از نظر حجم خرید، بلکه از نظر مقدار ضرر قابل‌تحمل. این یعنی اگر سبد سرمایه‌ات ۱۰۰ میلیون تومان است، ضرر در هر معامله نباید بیشتر از ۱ میلیون شود.

این قانون باعث می‌شود نه با یک تصمیم اشتباه همه‌چیز از دست برود و نه طمع، مدیریت سرمایه را به نابودی بکشاند. معامله‌گران حرفه‌ای حتی در شرایطی که بازار دیوانه‌وار نوسان دارد، با پایبندی به این اصل، کنترل خود را حفظ می‌کنند.

  حد ضرر و حد سود

یکی دیگر از ابزارهای ضروری، سفارش‌های حد ضرر stop-loss)) و حد سود take-profit)) است. این سفارش‌ها قبل از آغاز معامله تنظیم می‌شوند و به‌صورت خودکار معامله را در نقطه مشخصی می‌بندند.

درواقع، این ابزارها نه فقط برای کنترل زیان و سود، بلکه برای جلوگیری از دخالت احساسات طراحی شده‌اند. بسیاری از شکست‌ها در بورس، نه به خاطر تحلیل غلط بلکه به دلیل تعلل در خروج به‌موقع از معامله رخ می‌دهد.

  نسبت ریسک به پاداش

نسبت ریسک به پاداش Risk/Reward)) مشخص می‌کند که آیا یک معامله، ارزش ورود دارد یا نه. فرض کن در یک موقعیت، حد ضررت ۵٪ و هدف سودت ۱۵٪ است. نسبت ریسک به پاداشت می‌شود ۱ به ۳. یعنی اگر سه بار چنین معامله‌ای انجام دهی و فقط یک‌بار موفق شوی، باز هم سر به سر هستی. این نسبت، قطب‌نمای معامله‌گر برای عبور از طوفان‌های بازار است.

 تنوع‌بخشی (Diversification)

اصل قدیمی «همه تخم‌مرغ‌ها را در یک سبد نگذار» هنوز زنده است. یک سبد متنوع از سهام، صنایع، یا حتی دارایی‌های مختلف (سهام، طلا، رمزارز، صندوق درآمد ثابت، بیمه عمر و ارزهای رایج) پایداری سرمایه را افزایش می‌دهد.

در بازاری که ممکن است یک صنعت به‌یک‌باره سقوط کند، این تنوع باعث می‌شود کل سرمایه از بین نرود. شاید سود کمتری حاصل شود، اما پایداری و بقای بلندمدت تضمین می‌گردد.

 هجینگ (پوشش ریسک)

گاهی برای کنترل ریسک، معامله‌گران موقعیت معکوس باز می‌کنند. مثلاً کسی که بیت‌کوین نگه‌داری می‌کند، در بازار آتی یا اهرمی، موقعیت فروش باز می‌کند تا در صورت ریزش بازار، زیان را جبران کند. این استراتژی بیشتر مخصوص حرفه‌ای‌هاست ولی مفهوم ساده‌ای دارد: اگر نمی‌توانی جلوی باران را بگیری، حداقل چتر بردار.

 این مفاهیم شاید در ابتدا فنی و مخصوص بازارهای مالی به‌نظر برسند، اما حقیقت این است که مدیریت ریسک، پایه‌ای برای همه تصمیم‌های بزرگ در زندگی و کار است. در ادامه، همین اصول را در حوزه‌های دیگر بررسی می‌کنیم.

  تصمیم‌های شغلی

فرض کنید بین دو پیشنهاد کاری مردد هستید: یکی مطمئن ولی کم‌درآمد، دیگری پرریسک اما با پتانسیل بالا. در اینجا، نسبت ریسک به پاداش دقیقاً به کار می‌آید. اگر پاداش بالقوه بسیار بالاتر از ریسک باشد و شما توانایی تحمل آن ریسک را داشته باشید، تصمیم جسورانه ممکن است منطقی باشد.

  کارآفرینی و استارتاپ‌ها

کارآفرینان موفق، ریسک‌پذیر نیستند؛ ریسک‌شناس هستند. آن‌ها:

  •  بودجه را طوری تقسیم می‌کنند که شکست یک محصول، کل شرکت را زمین نزند (تنوع‌بخشی)
  •  برای محصولات یا استراتژی‌های جدید، نقطه توقف یا شکست تعیین می‌کنند (حد ضرر)
  •  هم‌زمان چند مسیر را تست می‌کنند و بعد انتخاب می‌کنند (هجینگ)

در دنیای استارتاپ‌ها، بزرگ‌ترین اشتباه این است که همه منابع، انرژی و امید را روی یک ایده سرمایه‌گذاری کنیم بدون اینکه برنامه خروج داشته باشیم.

  زندگی شخصی و تصمیم‌های فردی

حتی در تصمیم‌های احساسی یا خانوادگی هم مدیریت ریسک کاربرد دارد. مثلاً در مهاجرت، افراد می‌توانند مسیرهایی با سطح ریسک و هزینه متفاوت انتخاب کنند. کسی ممکن است از طریق پذیرش تحصیلی، مهاجرتی با ریسک کمتر اما زمان‌برتر را انتخاب کند. دیگری مسیر سرمایه‌گذاری سریع اما پرخطر را برگزیند.

در انتخاب شریک زندگی، تغییر شغل، یا حتی نقل‌مکان به شهر دیگر، سوال کلیدی این است: اگر این تصمیم به نتیجه نرسد، آیا می‌توانم از آن عبور کنم؟ آیا بیش از ۱٪ دارایی یا روانم را درگیر کرده‌ام؟

جمع‌بندی: زیستن با ریسک، نه فرار از آن

دنیا پر از ریسک است، و نمی‌توان از آن گریخت. اما می‌توان آن را شناخت، اندازه گرفت و بر اساس آن تصمیم‌های بهتر گرفت.در نهایت، فقط یک چیز در اختیار ماست: چگونگی مواجهه با ریسک.

در بازار سرمایه، این به معنای تنظیم حد ضرر و تنوع سبد است.در کارآفرینی، یعنی طراحی مسیرهای جایگزین و پذیرش شکست به‌عنوان بخشی از بازی.و در زندگی، یعنی انتخاب‌هایی که نه ما را فلج کند و نه ما را بی‌چتر در طوفان رها کند.

 جهان امروز، جای آدم‌های بی‌پروا نیست؛ جای آن‌هایی‌ست که جرئت دارند اما «محاسبه‌شده». مدیریت ریسک، شاید مهم‌ترین مهارتی باشد که باید یاد بگیریم. نه فقط برای حفظ سرمایه، بلکه برای حفظ مسیر، ذهن، و آینده‌مان.در دنیای نامطمئن، بقا باهوشی است که از دل نظم و عدد می‌آید نه از قمار.

دکترای مدیریت کارآفرینی و آینده‌پژوهی

امتیاز: 5 (از 1 رأی )
نظرشما
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی‌شود
نظرهای دیگران
نظری وجود ندارد. شما اولین نفری باشید که نظر می دهد
آخرین اخبار مربوط به بیمه دات کام
قانون جدید افت قیمت خودرو