به گزارش گروه رسانهای شرق،
اشغال، طردشدگی و تاریخ ستم
پیام حیدرقزوینی
وضعیت طردشدگی و آوارگی، محور کانونی آثار نمایشی و داستانی وجدی معود است و او این طردشدگی را در پیوند با تاریخی درازدامن طرح میکند. وجدی معود، نویسنده فرانسویزبانِ لبنانیتباری است که امروز هم بهعنوان نویسنده و هم بهعنوان کارگردان چهره شاخصی در ادبیات نمایشی و تئاتر فرانسه به شمار میرود. معود اولینبار توسط محمدرضا خاکی و با نمایشنامه «آتشسوزیها» به ما معرفی شد و او پس از آن نمایشنامهای دیگر از معود با عنوان «همه پرندگان» را هم به فارسی برگرداند.
«آتشسوزیها» اگرچه روایتی امروزی دارد و تصویری از جهان معاصر به دست میدهد اما در پسزمینه روایتش نقبی به گذشته و جهان اسطورهای زده است. معود بهعنوان یک مهاجر بر مسئله هویت تأکید دارد و گذشتهای سرکوبشده، نقشی پررنگ در آثارش دارد. معود به نسلی از نویسندگان و هنرمندان عرب تعلق دارد که در پی جنگ و اشغال و کشتار در خاورمیانه، در غرب پرورش یافتهاند بااینحال او در آثارش نشان داده که چگونه تجاوز و اشغال در خاطرات جمعی مهاجران حضور دارد. در «آتشسوزیها» خاطرات گذشته و تبار لبنانی معود به روشنی قابل مشاهده است و او با بهتصویرکشیدن ناخودآگاه جمعی مهاجران و تبعیدشدگان نشان داده که چگونه میراث گذشته از طریق خانواده، خاطرات و زبان منتقل میشود.
معود در نمایش «آتشسوزیها» با زبان و روایتی شاعرانه تصویری از وحشت و خشونت جنگهای داخلی در لبنان به دست داده است. در ماجراهای این نمایشنامه با خواهر و برادر دوقلوی لبنانیتباری روبهروییم که بیآنکه چیزی از گذشته خود و سرزمینشان بدانند در فرانسه بزرگ شدهاند؛ اما با مرگ مادر، آنها به ناچار به سرزمین مادریشان میروند تا حقیقت زندگی خود و راز مکتوم مادرشان را کشف کنند. ما نیز در این مسیر با این دو همراه میشویم و رنج تبعید و آوارگی و مهاجرت را به واسطه زندگی این دو میبینیم. به این واسطه معود روی مسئلهای کاملا معاصر دست گذاشته اما روایت معاصر را در کنار روایت کهن و اساطیر باستانی نشانده است. محمدرضا خاکی در گفتوگویی با «شرق» درباره این نمایش گفته بود: «این نمایش بیش از آنکه پاسخی به اسطوره و تاریخ باشد، پاسخی به وقایع معاصر است. در جهان امروز ما چه میگذرد؟ در لبنان و فلسطین و سوریه و بهطور کلی در این منطقه بلازده اطراف ما چه میگذرد؟ مسائلی که ما امروز درگیرش هستیم در این نمایش با دقت و ظرافت هرچه تمامتر تصویر شدهاند.
میدانیم که نویسندههای بسیاری آثار مختلفی بر اساس متون کلاسیک نوشتهاند و آنها را بازنویسی کردهاند؛ اما وجدی مُعَوَد تلاش نکرده که فقط اساطیر و متون کهن را بازنویسی کند، بلکه نمایشنامهای شگفتانگیز نوشته که در آن زخمی التیامنیافته از اعصار کهن به جهان امروز آورده شده است. این یکی از ویژگیهای نمایش آتشسوزیهاست که ما را تا انتهای نمایش با خود همراه میکند و خیلی ظریف و دقیق به اعصار کهن میبرد تا در پایان، در اوجِ شگفتزدگی دچار کاتارسیسمان کند. فقط وقتی نمایشنامه را تمام میکنیم و دربارهاش تأمل میکنیم متوجه میشویم که دارد از یکی از اساطیر خیلی قدیمی حرف میزند؛ اسطورهای که تصور میکنیم به پایان رسیده اما چنین نیست؛ چرخه نگونبختیِ تراژیک امری بهروز و معاصر است و همچنان ادامه دارد».
متن «آتشسوزیها» ساختاری دکوپاژشده دارد بهگونهای که انگار با متن یک فیلمنامه روبهروییم. «آتشسوزیها» نمایشنامهای با شخصیتهای متعدد است و مسئله اصلی نیز در رودررویی پرسوناژها بهواسطه دیالوگهایشان نهفته است. معود نمایشنامه را در سیوهشت صحنه نوشته و بهجز موضوعاتی که او بهعنوان نویسنده مطرحشان کرده، ساختار نمایشنامه نشان میدهد که او چقدر با ساختارهای اجرائی تئاتر مدرن آشناست.
معود تحتتأثیر نظریههای مدرن اجرا، متن نمایشنامهاش را تا جایی که امکان داشته از هر عنصر اضافهای تهی کرده است. «آتشسوزیها» متنی نمایشی است که در آن سلطه نویسنده یا بهطورکلی هر نوع سلطهای حذف شده تا در مقابل، امکانهای بیشتری در اختیار بازیگران در صحنه اجرا قرار بگیرد. بهعبارتی ساختار موجود در «آتشسوزیها» بهگونهای است که میتوان گفت متن به نفع اجرا حذف شده یا کنار رفته است. البته این حذفشدن به معنای فقدان متن نیست، بلکه به این معناست که انگار متن در حین اجرا پدید آمده و اینجاست که فرایند جمعی نوشتن معنا مییابد. حذف متن، فضایی فراخ در اختیار بازیگران یا حتی بینندگان میگذارد تا در آن فضا تخیل و عمل کنند. بهاینترتیب میتوان گفت که «آتشسوزیها» متنی از پیشنوشتهشده نیست بلکه متنی است که دقیقا در روند اجرا نوشته شده است. در اینجا، تخیل بازیگران یا خلاقیت جمعی آنان است که نقش محوری را در اجرا پیدا میکند و حتی گاه بازیگر در جایگاهی قرار میگیرد که میتواند به سمت بداههسازی برود.
معود در اغلب آثارش با نگاهی تاریخی و در پیوند با جهان اسطورهها به بازخوانی تاریخ خاورمیانه و ستمهای موجود در آن پرداخته است. او در نمایشنامه «همه پرندگان» نیز به سراغ مضامینی چون تبعید، هویت و طردشدگی تاریخی رفته است. این نمایشنامه نیز اگرچه همچون «آتشسوزیها» به مسائل جهان معاصر میپردازد اما نشان میدهد که اینها مسائلی تاریخیاند که از گذشته باقی ماندهاند. یکی از شخصیتهای نمایش «همه پرندگان» دختری به نام وحیدا است که ریشههای عرب دارد اما در نیویورک بزرگ شده است. در ماجراهای نمایش او وقتی به سرزمینهای اشغالی فلسطین میرود ریشههایش را درمییابد. وقتی از اینسو به آنسوی دیوار در سرزمینهای اشغالی میرود، برای نخستینبار کلماتی را میشنود که انگار از گذشتهای دور در او باقی ماندهاند. زنی عرب او را دخترم خطاب میکند و دیگری او را خواهرم مینامد و در این لحظه است که وحیدا واقعیت و گذشته سرکوبشده جمعیای را که او نیز به آن تعلق دارد حس میکند.
«آتشسوزیها» و «همه پرندگان» نمایشنامههایی رئالیستیاند که البته از حیث ویژگیهای فرمی و شیوه روایت تفاوتهای مهمی با آثار رئالیستی مرسوم دارند و تجربههایی تازه در نمایشنامهنویسی به شمار میروند. معود به اعتبار شناختش از سنتهای نمایشنامهنویسی و جریانهای مدرن ادبیات نمایشی و نیز تأکیدش بر مقوله اجرا، توانسته روش و شیوهای مختص به خود بیافریند. معود در هر دو اثر روی مسائل امروزی جهان معاصر دست گذاشته و به موضوعاتی چون هویت، تاریخ و تبعیضهای نژادی و زبانی پرداخته است. آنچه معود در اثرش مطرح کرده، اگرچه موضوعاتی مربوط به وضعیت جهان معاصر است اما برای ما که در منطقهای بحرانی از جهان به سر میبریم اهمیتی مضاعف دارد.
منبع: sharghdaily-1025321