"تمام قصهی ما با این عکس از فیلم رنج و سرمستی شروع شد
خوب یادمه از تو خواستم که عکسی به یادگار با هم بگیریم
و تو با همان خندهی زیبا و روی گشاده استقبال کردی
در باورم نمیگنجید که روزی همسفرم بشی
و در این شش سال و اندی همیشه شاد و سرمست از با تو بودن گذشت و چه زود دیر شد
و حالا از رنج و سرمستی فقط رنج جانسوزش باقی مانده
نازنینم دلتنگتم و از این دلتنگی..."
