چندی پیش مردی همراه با خانوادهاش وقتی وارد خانهاش در شمال شهر تهران شد با تعجب دید که در آپارتمانش باز است. وارد خانهاش شد و با بازدید از اتاقها، دریافت دزد آمده و پول و دلارها و طلاهای زنش را به سرقت برده است. این مرد با تماس به پلیس ۱۱۰ ماجرا را برای آنها گفت و درخواست کمک کرد.
دقایقی بعد که تیمی از ماموران برای بررسی ماجرا وارد عمل شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند، مرد صاحبخانه که رنگی بر رخسار نداشت درباره این دزدی به آنها گفت: امشب خانه برادرم مهمان بودم. همراه خانواده به خانهشان رفتیم و پیش از ترک خانه، در آپارتمان که ضد سرقت است سه قفله کردم. ساعت ۱۲ شب که برگشتیم با تعجب دیدم در باز است و پول و طلاها به سرقت رفتهاند.
در ادامه ماموران با بازدید از در آپارتمان دریافتند هیچ تخریبی برای ورود به خانه از سوی دزد یا دزدان صورت نگرفته است. بازدید از اتاقها هم نشان میداد فقط اتاق خواب به هم ریخته شده و گویی دزدان میدانستهاند از کجا سرقت کنند! با این وجود پرونده برای بررسی تخصصی و شناسایی عاملان سرقت در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت و آنان روز بعد در نخستین گام از تجسسها ابتدا شروع به انگشتنگاری از در ورودی و کمدی که سرقت از آن صورت گرفته بود، كردند.
در گام بعدی از همسایهها تحقیق کردند که سرنخی از ورود دزدان بهدست نیامد. چند روز بعد که نتایج اثرانگشت از سوی اداره تشخیص هویت به کارآگاهان ارسال شد، نتایج نشان میداد دزدی که آثار انگشتش بهدست آمده هیچ سابقهای ندارد و شناسایی وی به این راحتیها نیست. همچنان که تحقیقات به در بسته خورده بود یکی از کارآگاهان با مراجعه به محل سرقت از صاحبخانه پرسید دربازکن آپارتمان مجهز به سیستم عکس گرفتن از کسانی که زنگ خانه را میزنند، است. با جواب مثبت از سوی صاحبخانه، کارآگاه از او میخواهد تصاویر احتمالی کسانی که در شب سرقت زنگ خانه را به صدا درآوردهاند در اختیارش بگذارد.
روز بعد صاحبخانه با اداره سرقت تصویر مرد جوانی را در اختیار کارآگاهان میگذارد که این شخص از ساعت ۹ تا ۱۰ شب سه بار زنگ خانه را به صدا درآورده بود. در حالی که صاحبخانه مدعی بود این جوان را نمیشناسد، تیم تجسس با این فرضیه روبهرو شد که سرقت از سوی مرد آشنایی صورت گرفته است. با گذشت چند روز از این ماجرا، یکی از همسایهها با مراجعه به اداره سرقت سرنخ مهمی در اختیار آنها گذاشت.
این مرد گفت: چند هفته پیش که این سرقت صورت گرفت ترسیدم به همسایهمان و شما در این باره حرفی بزنم. مرد جوانی که گویا با صاحبخانه فامیل است و من چندباری او را در این ساختمان دیدهام آن شب زنگ خانهمان را زد و خواست تا در را برایش باز کنم. او گفت فامیلشان در را باز نمیکند و احتمال میدهد آیفون آنها خراب شده باشد، من هم در رودربایستی قرار گرفتم و با توجه به اينکه او را دیده بودم، در را باز کردم. شب که متوجه سرقت شدم پیش خودم گفتم نکند سارق همان مرد جوان باشد و از ترس اینکه مورد بازخواست قرار بگیرم چیزی نگفتم تا اینکه روز گذشته که همسر صاحبخانه به خانهمان آمد و با زنم درددل کرد عذاب وجدان گرفتم و آمدم حقیقت را بگویم و اگر اطلاعاتم به دردتان میخورد در اختیارتان بگذارم.
کارآگاهان عکسی را که از آیفون آپارتمان به دست آمده بود نشان این مرد دادند و او تنها مظنون اصلی این پرونده را شناسایی کرد. با قوت گرفتن اینکه دزد آشنای خانوادگی است، کارآگاهان با احضار همسر مرد مالباخته عکس مظنون به سرقت را نشان او دادند و وی با دیدن این عکس سری به نشانه تاسف نشان داد و گفت: این جوان برادرزاده همسرم است و شب مهمانی خانه آنها بودیم. وقتی سراغ او را گرفتیم مادرش گفت که با دوستهایش بیرون رفته و آخر شب برمیگردد. نیم ساعت پیش از رفتنمان به خانه برگشت.با این وجود، کارآگاهان صاحبخانه را احضار کردند و از او درباره عکسی که خود او در اختیارشان گذاشته بود دوباره تحقیق کردند و وقتی با پاسخهای دروغ او روبهرو شدند بازجویی از همسرش را مقابلش گذاشتند و او با روبهرو شدن با این سرنخ چارهای جز اعتراف ندید و گفت که به خاطر اینکه آبروی خانواده برادرش نرود مجبور به دروغپردازی شده است.
در ادامه کارآگاهان به مقابل خانه برادر صاحبخانه رفتند و برادرزاده او را دستگیر کردند و به اداره پلیس آوردند. این جوان که «افشین» نام دارد در بازجویی وقتی با مدارک و شواهد روبهرو شد به پلیس گفت: من دزد نیستم و تا به حال هم دزدی نکردهام. یک روز قبل از برداشتن پول و طلاها، عمویم مرا سوار ماشینش کرد و با من درددل کرد. او گفت ۲۰۰ میلیون چک دارد و اگر تا چندروز این پول را جور نکند طلبکار چک را به اجرا میگذارد و آبرویش میرود. کاری از دستم برنمیآمد و به او گفتم اگر فکر میکند که میتوانم کمکش کنم به من بگوید. عمویم کلید در آپارتمانش را به من داد و گفت فردا شب خانهمان مهمان است. او خواست وقتی خانه را ترک کردند وارد آپارتمانشان شوم و پول،دلار و طلاها را بردارم و طوری جلوه دهم که دزد به خانهشان زده. او ادعا کرد نمیخواهد زنش از این ماجرا باخبر شود.
فردا شب همراه یکی از دوستان به مقابل ساختمان رفتم و از ترس اینکه کسی خانهشان باشد چندبار آیفون آپارتمان را زدم و پس از مطمئن شدن از خالی بودن خانه، وارد شدم و همانطوری که عمویم خواسته بود نقشهاش را به اجرا گذاشتم و سریع به خانه خودمان برگشتم تا همه چیز عادی جلوه دهم.
با روشن شدن ماجرا، مرد صاحبخانه که تصور نمیکرد نقشهاش پیش پلیس لو برود لب به حقیقت گشود و گفت: همسرم در جریان بدهیهای من قرار داشت ولی حاضر نشد با فروش دلار و طلاها بدهیهایم را بدهم، از طرفی خیلی تحت فشار قرار داشتم و برای جور کردن پول مجبور شدم این نقشه را طراحی کنم. از برادرزادهام کمک گرفتم و او هم هر کاری که از او خواسته بودم مو به مو انجام داد و گناهی ندارد.
بنابراین گزارش، با کشف شدن این سرقت، کارآگاهان پرونده را برای صدور حکم در اختیار بازپرس قرار دادند.