دورويي كلوپ در قبال كاريوس
فينال ليگ قهرمانان فصل قبل نقطه عطف زندگي كاريوس به حساب ميآيد. شبي كه دروازهبان جوان آلماني با دو اشتباه مرگبار، حسرتي عميق و فراموشنشدني براي بازيكنان و هواداران ليورپول باقي گذاشت. در پايان همان بازي تصاويري فراموش نشدني خلق شد. كاريوس با چشماني اشكبار مقابل تشويقهاي قرمزپوشان حاضر در استاديوم ملي المپيسكي كييف ايستاده بود و دستش را روي قلبش گذاشته بود و از آن همه مرام هواداران احساس شرمندگي ميكرد. هواداراني كه با قلب بزرگ خود همان شب نشان دادند دروازهبان خطاكار را بخشيدهاند. اما از همان لحظات هم مشخص بود كه چيزي بين او و گذشتهاش در ليورپول فروريخته كه به هيچ عنوان قابل تعمير نيست.
در تمام روزهاي بعد از آن فينال، كادر فني و همتيميهاي كاريوس سعي كردند به نوعي از او حمايت كنند يا لااقل داغ تازهاي بر دلش نگذارند. اشتباه پيش ميآيد و كاريش هم نميشود كرد. كاري اخلاقي كه انتظار ميرود هر آدمي در حق همنوعانش انجام دهد. در كنار اين حمايتها و تلاش براي نشان دادن عادي بودن اوضاع، تحركات كلوپ و مديران باشگاه براي جذب يك دروازهبان مطمئن از همان روزهاي اول فصل نقل و انتقالات يك واقعيت را عيان كرد. ليورپوليها اشتباه كاريوس را بخشيدهاند اما فراموش نكردهاند. در نهايت بعد از جذب آليسون و فيكس شدن او در تركيب قرمزهاي آنفيلد، كاريوس به خوبي متوجه شد كه ديگر جايي در تيم پيدا نخواهد كرد و تمام تعريف و تمجيدها از او صرفا جنبهاي نمايشي دارد. نهتنها كاريوس، بلكه همه ميدانستند جملاتي كه از زبان كلوپ در مورد دروازهبان تيمش مطرح ميشود، پشت نقابي از ادب و البته رياكاري پنهان شده. حرفي كه احتمالا همه ميخواستند به كاريوس بگويند اين بود كه تو عامل باخت و شكست ما هستي! تو با حماقتت باعث شدي معتبرترين جامي كه ميشد به دست بياوريم را از دست بدهيم! اما اين حرفها را نزدند و در عوض به صورت عملي نشان دادند كه ديگر اعتمادي به لوريس جوان ندارند. با جذب يك دروازهبان جديد و گرانقيمت. با قبول انتقال قرضي او به بشيكتاش تركيه. اين نوع برخورد، يك انتخاب است. انتخابي كه موجه بودن يا نبودنش بسيار برميگردد به شخصيت آدم. بعضي از آدمها اصلا دوست ندارند با آنها مثل كاريوس برخورد شود. آنها صراحت را ميپسندند. رك بودن را دوست دارند. دلشان ميخواهد اگر اشتباهي مرتكب شدهاند يا كسي رنجشي از آنان به دل دارد مستقيم بگويد. دلش نميخواهد مثل اين دخترپسرهاي جوان وارد بازي لفاظي شود. ببين عزيزم تو خيلي خوبي، تو خيلي مهرباني، اما ما به درد هم نميخوريم! نه! چيزي كه اين آدمها ميخواهند اين است كه طرف بهشان بگويد من از تو متنفرم. من ديگر نميخواهم ريختت را ببينم. چون اين صراحت را مصداق بيان حقيقت ميدانند و ادعا ميكنند با اين نوع برخورد تكليفشان مشخص ميشود. جمله خيلي معروفي كه اين آدمها دارند و از روي شخصيتهاي خفن فيلمهاي مافيايي برداشتهاند اين است: هر كاري دلت ميخواد باهام بكن، اما به شعورم توهين نكن! اما از طرف ديگر هستند آدمهايي كه ترجيح ميدهند همهچيز در بستري از احترام متقابل ولو به دروغ قرار بگيرد. ادب آن چيزي است كه نقطه اتكاي اين آدمهاست. صراحت را بعضا مساوي تخريب ذكر ميكنند و در نتيجه آن را از ادب به دور ميدانند. يك جور مصالحه. يك همزيستي مسالمتآميز. شكلي از محافظهكاري. اگرچه همه ميدانند كه دو نفر با هم مشكل دارند و حتي خودشان هم ميدانند، اما بهتر است در كلام جاري نشود كدورتها. به اين شكل ميتوان كنار هم بهتر زندگي كرد. جامعه آرامش بيشتري دارد. آرامشي كه معلوم نيست درون آدمها را نيز دربر ميگيرد يا خير. حرفهاي نگفته. خشمهاي بروز نداده. همه ممكن است باعث فروپاشي انسانها از درون بشوند. «روز جمعه با هم خداحافظي كرديم. او واقعا به آينده اميدوار است كه به نظرم خيلي خوب است. واقعا فكر ميكنم لوريس كاريوس گلري بسيار خوب در سن و سالي مناسب است. خيليها راجع به دفاع مستحكم تيم ما با من حرف ميزنند ولي همانقدر كه اليسون در اين سه بازي خوب بوده، پيشتر لوريس نيز خوب بود. بشيكتاش تيم با تجربهاي است و فكر ميكنم شانس خوبي براي بردن ليگ در تركيه خواهد داشت. حالا آنها گلر خيلي خوبي در اختيار دارند و من واقعا براي كاريوس خوشحالم كه چنين فرصتي به دست آورده است.»
اينها آخرين جملاتي است كه كلوپ درباره دروازهبان رانده شدهاش به زبان آورد. جملاتي كه هم ميتواند طعنهآميز باشد، هم رياكارانه. بايد از كلوپ پرسيد كه اگر كاريوس دروازهباني «بسيار خوب» در سن و سالي «مناسب» است و همانقدر كه آليسون خوب بوده، پيشتر كاريوس نيز «خوب» بوده، چرا اقدام به جايگزين كردنش كرده؟ آن هم با پذيرفتن آن قيمت گزاف؟ مطمئنا تنها دليل كلوپ اشتباهات كاريوس در فينال ليگ قهرمانان نيست و او به مجموعه فعاليت دروازهبانش در فصل قبل نگاه كرده وگرنه هيچ مربي با عقلي دروازهبان خوبش را براي يك اشتباه در يك بازي ولو خيلي مهم و بزرگ، كنار نميگذارد.
حالا كاريوس راهي بشيكتاش شده. تيمي غيرقابل مقايسه با ليورپول. كاريوس خودش هم خوب ميداند كه تمام تعريفها، تمام حمايتها و تمام آنچه در اين چند ماه با عنوان «بخشيدن» گفته شده، به هيچ دردي نميخورد. اين مساله متفاوت است با كيفيت بازيكنان وگرنه براي بسياري از بازيكنان فوتبال پيش آمده كه در تيمي جانيفتادهاند يا مربي به آنها اعتقاد نداشته و عذرشان خواسته شده و به تيمي ضعيفتر واگذار شدهاند. كاريوس هم يكي از آنها. اما نوع برخوردي كه با كاريوس صورت گرفت اين دوراهي اخلاقي را بازكرده. كلوپ، هواداران ليورپول و همتيميهاي كاريوس تصميم گرفتند راه دوم را انتخاب كنند. آنان با لبخندهاي دوستانه اما غيرواقعيشان خواستند ادب و نزاكت را در مورد لوريس كاريوس به جا بياورند. حال بايد ديد مرد طردشده آنفيلد اين دورويي را چطور براي خودش هضم خواهد كرد.
در تمام روزهاي بعد از آن فينال، كادر فني و همتيميهاي كاريوس سعي كردند به نوعي از او حمايت كنند . كاري اخلاقي كه انتظار ميرود هر آدمي در حق همنوعانش انجام دهد. در كنار اين حمايتها و تلاش براي نشان دادن عادي بودن اوضاع، تحركات كلوپ و مديران باشگاه براي جذب يك دروازهبان مطمئن از همان روزهاي اول فصل نقل و انتقالات يك واقعيت را عيان كرد. ليورپوليها اشتباه كاريوس را بخشيدهاند اما فراموش نكردهاند.
