چه طرفدار کیمیایی باشیم چه نباشیم نمی توانیم انکار کنیم که مسعود کیمیایی یکی از تاثیر گذارترین کارگردان های سینمای ایران است.
مسعود کیمیایی روز ۷ مرداد ۱۳۲۰ در خیابان چراغبرق یا چراغگاز در کوچه سراجالملک متولد شد و سالها بعد زندگیاش را در تعدادی از نوستالژیکترین خیابانهای تهران گذراند و بعدها وقتی به سینما آمد همان خیابانها را با آدمهایش به سینما آورد. فقط بیست و پنج سال داشت که در "خداحافظ تهران" به عنوان دستیار در کنار ساموئل خاچیکیان بود.
قیصر
کسی از مردن ما ناراحت میشه؟ نه ننه. سه دفعه که آفتاب بیفته لب این دیوار و سه دفعه که اذون مغرب رو بگن، همه یادشون میره ما کی بودیم و واسه چی مردیم، همون جوری که ما یادمون رفته، این دوره زمونه کسی حوصله قصه شنیدن رو نداره.
کیمیایی با «قیصر» و مهرجویی با «گاو» سرآغاز موج نوی سینمای ایران شدند. موسیقی فیلم را اسفندیار منفرزاده و تیتراژ آن توسط عباس کیارستمی ساخته شد. قیصر صف های سینما را طولانی کرد و رکورد پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را تا سالها به خود اختصاص داد. ابراهیم گلستان آن را یک فیلم گیرا و شایسته توجه تشخیص داده بود.
گوزنها
خیلی دلم میخواست یه جوری درست کلکم کنده شه… حالا اینجوری درسته …مام هستیم.. با گوله مردن که از تو کوچه زیر پل مردن بیتره! این پای خوبو که من مفت نمیدم، باوفا!
«گوزنها» هفتمین فیلم مسعود کیمیایی بود و دوستداران او چنان با تماشای فیلم هیجانزده شده بودند که در سالن سینما مرتب دست میزدند و آرتیستهای فیلم را تشویق میکردند. در روزهای بعد از جشنواره ظاهراً درگیری بین ساواک و سازندگان بالا گرفت.
طبق اطلاعات موجود، قرار بود «گوزنها» دیماه سال ۵۳ اکران شود. اما مقاومت سازندهها نسبت به سانسور و تغییر فیلم، اکران آن را تا ۸ بهمن سال ۵۴ به تأخیر انداخت.با این وجود نسخه سانسور / اصلاح شده از ۸ بهمن ۱۳۵۴ در ۱۳ سینمای تهران اکران شد و پرفروشترین فیلم سال در تهران شد. حیات فیلم سالها ادامه یافت و سال ۵۷ بود که دوباره از نو زنده شد؛ وقتی که سینما رکس سوخت این فیلم در سینما در حال پخش بود.
خط قرمز
اگه روزنامه و رادیو تلویزیون مال مردم باشه، حرف مردمو میزنه. اگه مال دولت باشه، حرف دولت. حکومت نظامی هم فایدهای نداره. اگه یه ملت زور و شناخت، قدرت خودشم شناخت، پای ده تا انقلاب دیگه هم وامیسّه.
فیلم سینمایی «خط قرمز» اولین فیلم مسعود کیمیایی است که پس از انقلاب ساخته شده است جزو مهجورترین فیلمهای کیمیایی شد .یکی از بازیهای خوب کارنامهی سعید راد در این فیلم اتفاق میافتاد. البته شاید بتوان گفت یکی از معدود فیلمهای کیمیایی بعد از «بيگانه بيا» هم است که در آن کاراکتر زن قصه نقش پررنگی دارد.
سرب
هیچکس تا حالا تو رو یه شب جمعه سر قبر یکی از فامیلا، حتی زنت ندیده. مرد باید گریه هم بلد باشه
نوری: از کجا داداش که ما بلد نیستیم؟ شاید زیادی هم بلدیم
یکی از جذابترین فیلمهای کیمیایی به لحاظ بصری است. تصویر قدم زدن هادی اسلامی در راهروهای دادگاه و تصویر تراشیدن سر فریماه فرجامی و موسیقی درخشان فیلم در حافظهی تاریخی هر فیلم بینی حک شده است.
دندان مار
یه جاست که تو باید وایسی، یه جا هم هست که بایست در ری، اما خدا نکنه جای این دو تا با هم عوض بشه… دیگه تا آخر عمر بدهکار خودتی!
«دندان مار» فیلمی شهری است که مختصات شهر و قواعد و مناسباتش تاثیری مستقیم در روند روایی آن میگذارد. چیزی که «دندان مار» را خاص و ویژه میکند، اینست که جر اولین نمونههای تصویر شهر در سینمای بعد از انقلاب است.
«دندان مار» امتیازات زیادی دارد از موسیقی خاطرهانگیز فریبرز لاچینی و بازی عالی نجفی و صدیقی و حضور گیرای جلال مقدم گرفته تا تصویری که از تهران جنگزده دهه شصت بر پرده سینما ثبت میکند.
ضیافت
پولداری که واست بیکسیو صاف و صوف نمیکنه مؤمن. اون کسی که واست کسی باشه اینور بیپولیته
به خاطر نیم ساعت اولش است که فیلم را در زمرهی بهترین فیلمهای مسعود کیمیایی قراردارد. نمیشود از آن نیم ساعت دلانگیز رفیقانه گذشت .کیمیایی با ضیافت از آن قهرمانان قدیمش دل کند و قهرمانان جدیدی خلق کرد. قهرمانانی از جنس جوانان دههی هفتادی
سلطان
عاشق شدي؟ ... مي سوزونتت ها
«سلطان» برای نسل ما یادآور رضا موتوری است. رضا موتوری که اینبار عاشق میشود و عشق میسوزاندش.
اعتراض
ما کاری به حکم نداریم. حکمِ رو کاغذ مال محکمه است. اصلیت حکم مال خداست
واکنش کیمیایی به حوادث کوی دانشگاه و تعطیلی روزنامهها و فضای آزادی که بعد از دوم خرداد به وجود آمده بود موضوعی که در زمان ساخت فیلم حتی بسیار حساستر از امروز به نظر میرسیده است.
«اعتراض» ایدههای بلندپروازانه ای دارد. پیش از هر چیز این موضوع فیلم و تندرویش در برخی از زمینههاست که هیجانانگیز مینماید.
جرم
رافت خان تو بزرگتر و راهبلد. نون سنگگک فهمیدم چه شکلیه، تافتون، بربری، لواش، همه جورشو دیدم اما خیلی گشتم ببینم نون حلال چه شکلیه. دست هیشکی ندیدم فقط شنیدم.
بعد از فیلم بدی مثل «رئیس» هیچکس انتظار نداشت که کیمیایی دوباره با فیلمی برگردد که یادآور دوران اوج سینمای او باشد.
قاتل اهلی
اگر تمام فیلم های کیمیایی رفاقتِ بینِ دو رفیقِ همسن و همدوره و همنسل و در یك كلام، حكایت دوستیِ دو رفیقِ برادر است، در «قاتل اهلی»، رفاقتی است بینِ دو نسل و دو دوره و دو روزگارِ متفاوت و روایتی است از رفاقت پدر با پسر و پسر با پدر..
خون شد
«خون شد» آخرین فیلم اکران نشده کیمیایی به مثابه خانه ای قدیمی است که همه چراغ هایش خاموش بوده و هیچکس نیز در اتاق هایش ساکن نیست. در این میان یکی از ساکنین این خانه می آید و همه چراغ ها را روشن می کند… ..
چند دیالوگ، سکانس و عکسِ ناب از دنیای کیمیایی
مسعود کیمیایی روز ۷ مرداد ۱۳۲۰ در خیابان چراغبرق یا چراغگاز در کوچه سراجالملک متولد شد و سالها بعد زندگیاش را در تعدادی از نوستالژیکترین خیابانهای تهران گذراند.
بیشتر بخوانید
امتیاز: 0
(از 0 رأی )
نظرهای دیگران