ماجرای خونین محله امیری آبادان
دو جوان که در حالت غیر عادی قرار داشتند با شمشیرهایشان صحنه وحشتناکی را در خیابان امیری آبادان به نمایش گذاشتند؛ صحنه وحشتناکی که به قطع شدن انگشتان و گوش یک مغازهدار ختم شد؛ دو پسر موتورسوار که با عربدهکشیهایشان وحشت را در دل ساکنان این خیابان در جنوب کشور ایجاد کردند؛ جنگ و خونریزی به راه انداختند آن هم بدون اینکه دلیلی داشته باشند و حتی قربانیهای خود را بشناسند. انگار فقط آمده بودند که قدرتنمایی کنند. جنگجویان ترسناک خیابان امیری بعد از اینکه چند نفر را با شمشیر زخمی کردند و گوش و انگشتان یک مغازهدار را بریدند، در حالی که یکی از آنها از سوی پلیس تیر خورده بود، با موتور خود فرار کردند. آنها تسلیم پلیس نشدند و با تهدید و ایجاد وحشت پا به فرار گذاشتند، اما فرارشان چند ساعت بیشتر طول نکشید. ماموران پلیس آبادان مخفیگاهشان را پیدا کردند و هردو بازداشت شدند.
ساعت ۲۳:۳۰ شنبه، ۲۷ مردادماه بود که دو پسر جوان سوار بر موتور وارد خیابان امیری آبادان شدند. آنها شمشیر به دست بودند و شروع به ناسزاگویی و عربدهکشی کردند. مردم همه وحشتزده بودند. صدای فریادهای این دو جوان در حالی که شمشیرهایشان را بالا گرفته بودند، مردم را ترسانده بود. آنها حالت طبیعی نداشتند و مشخص بود که کارهایشان دست خودشان نیست. دو پسر جوان در حالت غیرطبیعی برای بزرگنمایی به سمت مغازه ساندویچفروشی و گلفروشی حمله کردند. آنها ناگهان با مغازه اغذیهفروشی برخورد کردند و شیشههای مغازه را شکستند. صاحب مغازه گلفروشی که در کنار این مغازه اغذیهفروشی بود، در برابر حمله دو جوان شمشیر بهدست شوکه شده بود و به رفتار آنها اعتراض کرد، اما این اعتراض برایش گران تمام شد. یکی از پسران شمشیر بهدست، به مرد گلفروش حمله کرد و با شمشیر ضربهای به صورت او زد. مرد گلفروش دستانش را در برابر شمشیر جوان مست قرار داد که باعث قطع شدن دو انگشت دستش شد. ماجرا به همین جا ختم نشد. در ادامه جوان خشمگین بار دیگر شمشیر را به سمت مرد گلفروش برد و اینبار گوش او را برید. صحنه وحشتناکی بود. دو جوان سپس به سمت مردم حمله و چند نفر را با شمشیرهایشان زخمی کردند. حمام خون ترسناکی در آن خیابان به راه افتاده بود. این در حالی بود که خیلی زود، ماموران کلانتری ۱۶ امیرکبیر در جریان ماجرا قرار گرفتند و قبل از اینکه دو جوان دست به قتل بزنند در صحنه حاضر شدند. دو متهم با دیدن پلیس به سمت ماموران حمله کردند که تیم پلیس ابتدا شروع به شلیک چند تیر هوایی کرد تا دو جوان شمشیر بهدست تسلیم ماموران شوند، اما بیفایده بود و دو پسر جوان به سمت ماموران حمله کردند تا اینکه ماموران پای یکی از آنها را هدف گلوله قرار دادند. بدین ترتیب دو جوان مست که راه را برای درگیری با پلیس بسته دیدند به سرعت سوار بر موتور شدند و پا به فرار گذاشتند. در این مرحله چند نفر از اهالی خیابان امیری که در حمله مردان خشن مصدوم شده بودند به بیمارستان منتقل شدند و صاحب مغازه گلفروشی نیز که شرایط سختی داشت به بیمارستان اهواز منتقل شد. ماموران کلانتری ۱۶ امیرکبیر با توجه به حساس بودن این اوباشگری تحقیقات فنی خود را آغاز کردند و خیلی زود مخفیگاه دو جوان در منطقه جمشیدآباد شناسایی شد. همین کافی بود تا ساعت ۳ بامداد یکشنبه، ۲۸ مردادماه ماموران در چند تیم عملیاتی دو جوان شرور را دستگیر کنند. متهمان برای سیر مراحل قانونی در اختیار مقام قضائی قرار گرفتند.
یکی از شاهدان این صحنه وحشتناک در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای آن شب را روایت کرد و گفت: «من هم در آن خیابان یک مغازه دارم. آن لحظهای که این دو پسر جوان وارد خیابان شدند، شروع به فریادزدن کردند. ما همه ترسیدیم و از مغازههایمان بیرون آمدیم. همان لحظه این دو پسر جوان با مغازه اغذیهفروشی برخورد کردند و شیشه مغازه را شکستند. کل شیشهها پایین آمد. برادر این مرد مغازهدار که در کنار او مغازه گلفروشی داشت نسبت به حرکت این دو جوان اعتراض کرد. در واقع در همان راسته چند مغازه در کنار هم وجود دارند که با هم نسبت فامیلی دارند. مرد گلفروش وقتی به این مسأله اعتراض کرد، یکی از آنها با شمشیر به او حمله کرد که ناگهان دیدیم از ناحیه سر غرق خون شد، اما همان لحظه متوجه شدیم که سرش سالم است و انگشتانش را که برای دفاع روی سرش گذاشته بود، از دست داده است. دو انگشت این مرد قطع شد. ما خیلی ترسیده بودیم و کاری هم از دست کسی برنمیآمد. آن جوانها باز هم دستبردار نبودند. در حالی که مرد گلفروش غرق در خون شده بود و از درد فریاد میزد، با شمشیر به او حمله کردند و اینبار گوشش را بریدند. بعد هم به بقیه حمله کردند و تقریبا ٧ یا ٨ نفر را زخمی کردند. همان موقع پلیس از راه رسید. این دو نفر تسلیم نشدند و با شمشیر مردم را تهدید کردند. پلیس تیر هوایی شلیک کرد، ولی فایدهای نداشت تا اینکه در نهایت ماموران مجبور شدند دو پای یکی از این دو جوان را هدف گلوله قرار دهند، اما باز هم این موضوع باعث دستگیریشان نشد. آن جوانی که سالم بود، همدستش را به دوش گرفت و سوار موتور شدند و با هم فرار کردند. بعد از آن هم مصدومان به بیمارستان منتقل شدند. وقتی آنها فرار کردند خیلی ترسیدیم، اما وقتی شنیدیم که دستگیر شدهاند احساس آرامش و امنیت کردیم.»
