همسر سوم راننده تاکسی پس از تحقیقاتی که تقریباً یک سال طول کشید سرانجام راز قتل را فاش کرد.
به گزارش سایت جنایی، راز این قتل که اواخر اسفندماه ۱۴۰۲ رخ داد، سر به مهر بود تا اینکه سرانجام تحقیقات برای افشای راز جسد مردی در بیابانهای اطراف قم منجر به کشف واقعیت شد.
اواخر اسفند پارسال جسد مرد میانسالی و ناشناس در بیابان قم پیدا شد، تا اینکه خانواده مردی گم شدن او را به پلیس اطلاع دادند و با مراجعه به پزشکی قانونی قم هویت مرد ناشناس را تایید کردند.
هویت جسد در حالی فاش شد که پیش از آن درباره وقوع قتل اطمینان وجود داشت، چون آثاری از مسمومیت در جسد به دست آمده بود. در این مرحله مشخص شد مقتول که راننده تاکسی بود بدون ماشینش از خانه خارج و پس از آن مفقود شده است.
در تحقیقات مشخص شد زنی که به اداره آگاهی مراجعه کرده است همسر سوم مرد کشتهشده است، چون مقتول و همسر اولش از هم جدا شدهاند، همسر دومش فوت کرده و پس از آن مرد فوتشده با همسر سومش ازدواج کرده است. این زن در تحقیقات گفت: قبل از اینکه شوهرم گم شود، گفت برای انجام کاری از خانه بیرون میرود و حتی با ماشین نرفت، چون گفت محل کارش نزدیک است و زود برمیگردد.
این زن گفت: من اطلاع داشتم شوهرم در ازدواج اولش طلاق گرفته و همسر دومش فوت شده، بعد از آن در سال ۹۴ با من ازدواج کرد و زندگی خوبی هم داشتیم تا اینکه او مفقود شد.
در حالی که گزارشها حکایت از مسمومیت راننده تاکسی داشت و وقوع قتل محرز بود، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری قاتل ادامه یافت اما مظنونی شناسایی نشد. با وجود این، پرونده در تمام این مدت مفتوح بود تا اینکه تحقیقات نشان داد همسر مقتول به کاشان رفته و در کمتر یک سال از مرگ شوهرش ازدواج کرده است. بنابراین زن جوان بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: همانطور که گفتم ما بیمشکل بودیم و آن روز شوهرم برای کار بانکی بیرون رفت و برنگشت.
با وجود این، بازجوییها از این زن در تهران ادامه یافت تا اینکه در نهایت راز قتل را فاش کرد و گفت: من با اصرار خانواده با همسرم ازدواج کردم و این در حالی بود که با پسری دوست بودم. با او در مهمانی آشنا شده بودم. دلیل مخالفت خانواده با ازدواج ما وضع بد مالی او بود که در نهایت نتوانستیم جلوی خانواده مقاومت کنم و سال ۹۴ با شوهرم که کشته شده است ازدواج کردم.
این زن در مورد نحوه قتل نیز گفت: چند روز قبل از قتل خواستگار قدیمیام را به طور اتفاقی در فضای مجازی پیدا کردم و وقتی حالم را پرسید گفتم خوب نیستم، شوهری دارم که کتکم میزند. اینطور بود که ارتباط ما دوباره شروع شد و او به من دو قرص متادون داد. من هم قرص را به خورد شوهرم دادم و وقتی مطمئن شدم قلب شوهرم از کار ایستاده، آن پسر را در جریان گذاشتم. بعد از آن هم با کمک هم جسد را پتوپیچ کردیم، به بیانهای اطراف قم بردیم و رها کردیم.
این زن در پایان گفت: حدود یک سال صبر کردیم و با این گمان که آبها از آسیاب افتاده من به عقد خواستگار مورد علاقهام درآمدم و رفتیم کاشان تا زندگی جدیدی را شروع کنیم که دستگیر شدیم.
در حال حاضر این زن و شوهر دومش به جرم خود اعتراف کردهاند و هر دو در بازداشت هستند تا تحقیقات در این مورد ادامه یابد.
منبع: etemadonline-696587