پیام حیدرقزوینی
کریستیان موزر، نویسنده و طراح معاصر آلمانی در کتابی با عنوان «شرح حال گوته به سعی مفیستو» روایتی طنزآمیز از زندگی گوته به دست داده است. از عنوان کتاب موزر هم برمیآید که در این کتاب نه با یک زندگینامه معمول، بلکه با شرح حالی روبهروییم که در مرز میان واقعیت و خیال میگذرد و عنصر طنز در آن نقشی محوری دارد.
مفیستو در آغاز کتاب و در سطوری با عنوان «کسب اجازه»، به معرفی خود میپردازد و میگوید کسبوکار من ارواح است: «باور بفرمایید اصلا کار سادهای نیست. خیلیها بر این باورند که شغل من بهغایت رمانتیک است، به این عبارت که همانطورکه حضرت نابغه دست به گریبان اثرش و عدم تفاهم در دنیا و خشکیدن قدرت خلاقهاش است، ناگهان رعدوبرقی میزند و شخص شخیص شیطان با تمام آن ترسناکی و شکوه و جلالش ظاهر میشود و... کمال را به آن آدم مأیوس هبه میکند، صد البته به بهای سوختن در آتش جهنم تا قیام قیامت».
در این کتاب مفیستو قرار است راوی زندگی گوته باشد. داستان طنزآمیز موزر یادآور شاهکار گوته یعنی «فاوست» است. «فاوست» نمایشنامهای است در دو بخش و در قالب زبان منظوم و با مضمونی که خود گوته آن را تراژیک نامیده است. گوته این شاهکارش را در طول شش دهه، یعنی از 1772 تا 1832، نوشته و قوام بخشیده و بهاینترتیب دورانی پربار و درعینحال بحرانی در این اثر بازنمایی شده است. دورانی که در آغازش انقلاب جمهوریخواهانه فرانسه رخ داده و سپس به جنگهای ناپلئونی رسیده و در نهایت به شکلگیری سرمایهداری ابتدایی و اراده کشورهای توسعهیافته اروپایی برای استعمار جهانی منجر شده است. گوته تمام این وقایع را تجربه کرده و حاصل این تجربه را در این اثر شصتساله بازتاب داده است. از این رو است که میتوان گفت در تکوین نهایی «فاوست» هم عقلباوری عصر روشنگری نقش داشته است و هم ازبینرفتن مناسبات پیشاسرمایهداری و پیدایش پول به مفهوم انتزاعیاش. به عبارت دیگر، روایت گوته از فاوست همزمان با تحول یکی از پرآشوبترین و انقلابیترین دورههای تاریخ جهان نوشته شد و بخشی از اهمیت و قدرت روایتگوته نیز ناشی از این دورانِ تاریخ است. جز این، نقش جریانهای مهم علمی و هنری آن دوران نیز در شکلگیری «فاوست» گوته نمایان است. در فرایند طولانی تکوین «فاوست»، هم شور جوانی گوته دیده میشود و هم نشان پیرانهسری او؛ بهویژه در بخش دوم که تنها اندکی پیش از مرگ گوته به پایان رسیده است.
فاوست ریشهای تاریخی دارد و اصل داستان به واقعیت-افسانهای آلمانی در قرن شانزدهم برمیگردد. کیمیاگر، ستارهشناس و پزشکی به نام فاوست، یورگ فاوستوس، در واقعیت تاریخ زندگی میکرده است. سال تولد او را حدود 1470 میلادی و سال مرگش را 1536 دانستهاند و زادگاهش را در دهکدهای در نزدیکی هایدلبرگ در آلمان. ظاهرا در همین شهر هم یک دوره دانشگاهی میگذراند و بههمیندلیل در مقام مردی دانشآموخته، اجازه پیدا میکند نام لاتین فاوست را به معنای خوشبخت بر خود بگذارد. زندگی او در نگاه اطرافیان و همعصرانش ملغمهای بوده از طبیعتپژوهی، اختراع، طبابت، تحصیل آموزههای ممنوعه فیلسوفان یونانی، دوستی با صاحبان قدرت دنیوی، درافتادن با مراجع کلیسیایی و جزماندیشان علمی، پیروی از آموزههای خوشباشانه اپیکور یونانی و همچنین جادو، کیمیاگری، طراری و احضار روح.
شهرت غرقهشدن او در این علومِ از دید کلیسا مشکوک و مکروه، چندان بالا میگیرد که چندین نفر از بزرگان روزگار، او را شارلاتان میخوانند، و مارتین لوتر، رهبر معنوی پروتستانها، بر این گمان میشود که این دانشمند ماجراجو، با شیطان در ارتباط باشد، بهویژه آنکه در آن روزگار باور به شیاطین و ارواح خبیث اعتقاد راسخ هم خواص دین بوده است و هم تودهها.
با مرگ او طولی نمیکشد که در همه ایالتهای آلمانی آمیزهای از شایعه و افسانه دربارهاش بر سر زبانها میافتد، داستانهایی همه با این محتوا که فاوست از راه خدا دور شده است و به دور از اخلاق مسیحی، با هلن یونانی هرزگی کرده، به غلامی شیطان درآمده و در نهایت هم به دست او کشته شده است. «فاوست عامیانه» مجموعه این داستانها است که در دویست و پنجاه صفحه گردآوری میشود و در سال 1587 در فرانکفورت به چاپ میرسد، آنهم به دست یک مسیحی پروتستان و با این هدف که سرنوشت فاوست که از دامن مسیحیت بیرون رفت و برخلاف حکم کتاب آسمانی عمل کرد و در همین راه به دست شیطان گمراه و از رستگاری الهی محروم شد، هشداری باشد برای همه مؤمنان. فاوست عامیانه در عرض 10 سال، بیستودو بار چاپ شد و شهرتش به بیرون از مرزهای آلمان رفت و به چندین زبان اروپایی ترجمه شد و برگردان انگلیسی آن الهامبخش کریستوفر مارلو، درامنویس پیشکسوت شکسپیر شد. درواقع فاوست عامیانه در سده شانزدهم شهرت زیادی مییابد و سپس کریستوفر مارلوی انگلیسی نمایشنامهای براساس آن مینویسد.
در نمایشنامه «فاوست»، دکتر فاوست دانشمندی است که در پی بهدستآوردن دانش و ناتوان از لذتبردن از زندگی است. او با مفیستو پیمان میبندد که روح خود را به او بفروشد، به شرط آنکه مفیستو دانش بیشتر و توانایی لذتبردن از زندگی را در اختیار او قرار دهد. از زمان انتشار «فاوست» تا امروز نیز حجم زیادی نقد و تفسیر بر این شاهکار گوته نوشته شده است و نویسندگان و منتقدان مختلف از منظرهای گوناگونی به بررسی کار گوته پرداختهاند، اما کریستیان موزر در کتابش مواجههای طنزآمیز با این اثر داشته است.
منبع: sharghdaily-962454